eitaa logo
گل نرگس
253 دنبال‌کننده
506 عکس
38 ویدیو
10 فایل
مجموعه اشعار مناسبتی حاج محمد باستان ویژه اهل بیت علیهم السلام ارتباط باادمین: @Yafateme18salamollahalaiha530
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح دست ما هست به دامانِ اباعبدالله ______________________________ دست ما هست به دامان اباعبدالله بر سرِ زلفِ پریشانِ اباعبدالله هر چه داریم فدایِ سرِ گیسوی حسین جانِ عالم همه قربانِ اباعبدالله همچو مجنون به بیابانِ جنون آواره تا ابد بی سر و سامانِ اباعبدالله اثرِ لقمه ی پاکِ پدرم بود ای یار شده ام گر که مسلمانِ اباعبدالله جرم و عصیان مرا خالقِ سبحان بخشید تا شدم حُرِ پشیمانِ اباعبدالله همچنان فطرسِ دل باخته ی سوخته پر دل خوشم گوشه ی ایوانِ اباعبدالله بنویسید مرا کلبِ حسین ابن علی استخوان خوارِ سرِ خوانِ اباعبدالله نرود جای دگر غیرِ درِ خانه ی او هر که خورد لقمه ای از نانِ اباعبدالله روزی اشک مرا حضرت زهرا داده بر سرِ سفره ی احسانِ اباعبدالله مادرش کرببلا می کند امضاء امشب قَسَمَش دادی مگر جانِ اباعبدالله فاطمه روضه ی گودال مگر می خواند که بود چشمِ تو گریانِ اباعبدالله آب می نوشم و زیرِ لبِ خود می گویم جان فدای لبِ عطشانِ اباعبدالله می زنم سینه اگر با تن لخت و عریان من به یادِ تنِ عریانِ اباعبدالله چوب برداشت و می زد وسطِ بزمِ شراب بی حیا بر لب و دندانِ اباعبدالله باستان ناله زد و کرد گریبان را چاک بهر مظلومیه طفلانِ اباعبدالله ______________________________ تعجیل در امر فرج صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین التماس دعا
مدحِ و قصیده ی خواب دیدم روزِ محشر آمده _______________________________ خواب دیدم روزِ محشر آمده زندگی را فصلِ دیگر آمده همچنان دریا که طوفانی شده عالمِ هستی همه فانی شده هر که را دیدم دلش آشفته بود در غمِ عُمرِ به یغما رفته بود همچنان طفلی که باشد در خطر دیده ها گریان و دلها پُر شَرّر چهره ها افسرده از آن گیر و دار هر کسی از دیگری پا در فرار مادر از فرزند باشد بی خبر نه پسر در فکرِ بابا نه پدر ساکت و آرام با یک لا کفن سر فرو برده به حالِ خویشتن مَرد و زن با قلبِ محزون و کباب ایستاده پایِ میزانِ حساب آفتاب و سوزِ گرما یک طرف وحشت و دل واپسیها یک طرف الغرض دلها همه زار و حزین مردمان سر در گریبان دل غمین در تَفَحُص چند مَلک در کارشان جستجو در نامه ی اعمالشان یک طرف دوزخ به سوز و ساز بود یک طرف درهای جنت باز بود یک به یک شد بررسی اعمالشان جنت و دوزخ بسی شد جایشان تا که نوبت بر منو یاران رسید سینه زنها و عز ادارن رسید وقتِ آن شد تا به کارِ ما رسند بر گناهِ بی شمارِ ما رسند تازه فهمیدم که افتادم به دام سر فُرو بردم که کارم شد تمام فکر کردم مِهر و مهتابم کجاست با خودم گفتم که اربابم کجاست آن که من دم می زدم در عالمین آن که باشد نامِ زیبایش حسین وقتِ آن است تا که بر دادم رسد پس کجاست آید به فریادم رسد پیشِ خود گفتم دلم بازنده شد آهِ سردی از نهادم کَنده شد بی کس و نومید با حالی تباه خسته و درمانده از بارِ گناه ناگهان دیدم چو نوری تابناک ایستاده چهارده معصومِ پاک از خجالت زرد شد رُخسارِ من زان میان دیدم که آمد یارِ من زخمِ قلبم یافت از او التیام جملگی کردیم مولا را سلام آن ملائک یک به یک بر خواستند از خجالت سر به زیرِ انداختند با ملائک گفت آن نورِ دوعین این جماعت بیمه هستند با حسین من حسینم نورِ چشمِ فاطمه من حسینم عرشِ حق را قائمه آنکه باشد قلب و روحش منجلی آنکه می گویند حسین بن علی آنکه باشد عاشقِ بی تابِ شان در دو عالم سید و اربابِشان گر چه اینان رو سیاهِ عالمند این جماعت سینه زنهای منند این که می بینی چنین با غیرت است از میان دارانِ خوبِ هیئت است آنکه دارد در سرش شور و نوا آمده در هیئتِ من سالها این یکی از سینه زنهای من است این یکی از روضه خوانهای من است این یکی لعنِ اُمیه می کند آن یکی دم از رقیه می زند این یکی مَحوِ گلِ یاسِ من است آن یکی مجنونِ عباسِ من است این یکی پروانه ی روز و شب است آن یکی از نوکرانِ زینب است این یکی دیوانه ی اصغر بُوَد آن یکی مستِ علی اکبر بُوَد این یکی در سینه قیل و قال داشت آن یکی در روضه شور و حال داشت این یکی خدمت به هیئت کرده است آن یکی چای عزا را خورده است این یکی یار و شریکِ ما بُوَد آن یکی طباخِ دیگِ ما بُوَد از چه می پرسی مَلک از حالشان خود بگویم مو به مو از کارشان من حسابِ این گروهِ خسته‌ام من به اینان از ازل دل بسته ام در گذر زینها که بر خوانِ منند هر کجا باشند مهمانِ منند من اگر زینها حمایت می کنم پایمردی در رفاقت می کنم کی چنین افراد بد کار و بدند مُستحقِ آتش اندر دوزخ اند هر چه می خواهید با آنها کنید با حسین و زینب و زهرا کنید آن ملائک شرمگین با شور و شین عذر خواهی کردند از مولا حسین پس چنین فرمود شاهِ انس و جان با عزا داران و با سینه زنان ای حسینی مسلکانِ با خدا این شما و این بهشتِ با صفا پس همه سینه زنان با احترام یک به یک کردن تشکر از امام بی حساب آنجا همه
با شور و شین یک به یک رفتیم از باب الحسین نه بهشت آنجا که دلها شاد از اوست آن بهشتی که حسین آبادِ اوست آن بهشتی که خدا داند خدا آن بهشتی که بُوَد در کربلا گر چه ما دیوانه ی دُردی کشیم هر کجا باشد حسین ما هم خوشیم باستان هم تا خدا را بنده است با حسینِ فاطمه سر زنده است ____________________________ تعجیل در امر فرج صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین التماس دعا
غزل حضرت رقیه(س)امشب که مهمان من اینجا سرتو __________________________ امشب که مهمانِ من است اینجا سرِ تو با خود ببر بابا غریب است دخترِ تو از بس کتک خورده بجایم عمه زینب دیگر به تنگ آمد ز دستم خواهرِ تو بابا شکسته استخوان سینه ی من افتاده ام از پا شبیه مادر تو گفتن سفر رفتی ولی باور نکردم گریه نکن قربانِ چشمانِ ترِ تو از لا به لای گرد و خاکِ خیمه دیدم یک دسته گرگ جمعند دورِ پیکرِ تو من پای نیزه گریه می کردم که رقصید شمر و سنان و حرمله دور و برِ تو حالا که پیشم آمدی کُنجِ خرابه از من نمی پرسی چه شد پس معجرِ تو بابا عروسک می خری بازم برایم بازی کند تا با عروسک دخترِ تو جانِ رقیه باستان را باز دریاب کرببلایی شد دوباره نوکرِ تو __________________________ تعجیل در امر فرج صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین التماس دعا
غزل حضرت رقیه سلام الله علیهاپروانه ی زیبایم و بال وپرم سوخت ____________________________ پروانه ی زیبایم و بال و پرم سوخت از هجر رویت ای پدر خاکسترم سوخت آن شب که گیر افتاده بودم بینِ آتش با بچه ها در نیمه ی شب معجرم سوخت از هر طرف آتش احاطه کرد ما را وقتِ فرار از خیمه ها مویِ سرم سوخت یک مُشت حرامی آمدند با تازیانه آنقد کتک خوردم که جسمِ اطهرم سوخت از بس که سیلی زد سنان و زَجر و خولی رخساره ام نیلی شد و چشمِ ترم سوخت بعدِ تو بابا شمر خیلی بی حیا شد از خنده هایش قلب زار و مصظرم سوخت وقتی که صحبت از کنیزی شد نبودی خیلی دلم آنجا به حالِ خواهرم سوخت از طعنه های دخترانِ کوفه و شام کُنجِ خرابه عاقبت برگ و برم سوخت شد باستان حلقه بگوش خانه ی من از این مصیبت قلبِ زارِ نوکرم سوخت ____________________________ تعجیل در امر فرج صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد التماس دعا
غزل حضرت رقیه(س)من لاله ای خوشرنگ و زیبایم مگرنه _____________________________ من لاله ای خوشرنگ و زیبایم ، مگر نه زینت فزایِ دشت و صحرایم ، مگر نه من ای پدر اُمِ ابیهای تو هستم سر تا قدم مانند زهرایم ، مگر نه رویِ کبود و زخمییم باشد گواهم این جای دست است روی سیمایم ، مگر نه با قد و بالایِ خمیده مثلِ مادر درمانده و افتاده از پایم ، مگر نه پهلو شکسته درمند و مبتلایم داری خبر از درد و غمهایم ، مگر نه از دردِ پهلو بی قراری می کنم من زیرا شکسته استخوانهایم ، مگر نه از گیسوانِ سوخته چیزی نمانده تو می زنی شانه به موهایم ، مگر نه امشب که تو هستی کنارم در خرابه خوشبخت ترین دختر به دنیایم ، مگر نه کاری بکن بابا برای دخترِ خود دیدی چگونه زار و تنهایم ، مگر نه اکنون برای بردنِ من آمدی تو تعبیر شد این خواب و رویایم ، مگر نه ای کاش می شد دخترانِ شام بینند ای باستان بر گشته بابایم ، مگر نه _____________________________ تعجیل در امر فرج صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین التماس دعا
غزل شور حضرت زینب(س)سبک گر به عزا خانه اش پا نهی آهسته نه بال ملایک بود فرش عزای حسین 🤎🤎🤎🤎🤎 🤎 🤎🤎🤎🤎🤎 دخترِ شیرِ خدا روح دعا زینب است یاور و یارِ حسین شاه ولا زینب است رشته ای از چادُرش حَبلِ همه انبیاست عمه ی صاحب زمان روحی فدا زینب است آسیه و هاجرند خادمه ی خانه اش فاطمه ی ثانیه ارض و سماء زینب است گر چه ابوفاضل است ساقیِ لب تشنگان ساقیِ میخانه یِ جامِ بلا زینب است تک یلِ ام البنین شیرِ نَرِ کربلاست حیدریون حیدرِ کرببلا زینب است دل بَرَد از عاشقان گر چه شه اِنس وجان آن که ربوده دل از دلبر ما زینب است تربت کرب و بلا گر چه شفا می دهد دکترِ درمانگهِ خونِ خدا زینب است عفت و پاکی و صبر زیرِ پَر و بال اوست الگویِ آزادی و حُجب و حیا زینب است عشق زمین گیرِ او در غل و زنجیرِ او مادرِ عشق و وفا در دو سرا زینب است مرغ دلم باستان پر زده سوی دَمشق آنکه مُداوا کند دردِ مرا زینب است ####################### تعجیل در امر فرج صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین التماس دعا
غزل شورامام حسین (ع)سبک گر به عزا خانه اش پا نهی آهسته نه بال ملائک بود فرش عزای حسین 🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎 قبله ی ارض وسماست جلوه ی روی حسین عالم امکان بود زنده به بوی حسین آب بقا قصه ای بیش نبود از ازل خضر همیشه بود مست سبوی حسین گر که دمِ عیسوی داشت مسیحا ولی زنده کند مرده را تربت کوی حسین حاتم طایی که در جُود و کرم شهره بود دستِ گدایی دراز کرده به سوی حسین شهد و شکر می چکد از دو لبِ مصطفی تا که زند بوسه بر زیرِ گلوی حسین ذکر حسین جان گرفت روح الامین در سماء فاطمه شانه چو زد بر سرِ موی حسین سینه زنانش همه اهل بهشت می شوند به حُرمتِ زینب و به آبروی حسین تذکره ی کربلا می دهد امشب به ما دخترِ زهرا رُخِ ماهِ نکوی حسین گر که بود باستان رو سیه و زشت و پست نشسته در هر گذر به گفتگوی حسین ########################## تعجیل در امر فرج صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین التماس دعا
غزل شور:گر به عزا خانه اش پا نهی آهسته نه بال ملائک بود فرش عزای حسین 🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎 من که زمین خورده ی دام ابوفاضلم عاشق و دیوانه ی نام ابوفاضلم گر چه خودم ساقیِ باده کشانم ولی مست و خمارِ مئ جامِ ابوفاضلم آهوی مشکین خطِ کرببلا و نجف سر به هوای حسین رام ابوفاضلم طائر قدسم که در پای علم آمده مرغ شکسته پرِ بام ابوفاضلم زیرِ لحَد سینه زن هستم و دیوانه اش روز جزا هم در احرامِ ابوفاضلم گر چه منم باستان حلقه بگوشِ حسین ریزه خورِ سفره ی دامِ ابوفاضلم ########################## تعجیل در امر فرج صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین التماس دعا
غزل کربلا،،اصلا مرا به عشقِ حسین مبتلا کنید ##################### اصلا مرا به عشقِ حسین مبتلا کنید خاکِ مرا ز تربتِ او کیمیا کنید مثلِ حبیب تا که شوم عاقبت بخیر خیلی برای حالِ دلِ من دعا کنید هنگامِ اِحتِضار به قبله نیاز نیست روی مرا فقط به سوی کربلا کنید تا مادرش به روی سرم آید از وفا جسمِ مرا بجای کفن بوریا کنید بر سنگ‌ِ قبرِ من بنویسید یا حسین این کار را برای رضای خدا کنید هر چند محال ،، تصور که عیب نیست فکری برای قبر به پائینِ پا کنید با اشکِ روضه های حسین غسل می کنم در بزمِ روضه روزِ حشر مرا هم صدا کنید همچون رسولِ ترک سَگَت می شوم خودم بر باستان اگر که نظر از وفا کنید ###################### تعجیل در امر فرج صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین التماس دعا
غزل امام حسین(ع)السلام آقا جواب مبتلا را هم بده ################## السلام آقا جوابِ مبتلا را هم بده یا جوابِ این دلِ درد آشنا را هم بده حال و روزِ چشمِ ما طوفانیست در روضه ها راستی مُزدِ سرشکِ روضه ها را هم بده من برایِ کربلا لحظه شماری میکنم پس براتِ کربلایِ این گدا را هم بده اربعین امضاء کن آقا جان بحقِ مادرت رخصتِ پابوسیِ پائینِ پا را هم بده باز هم پایِ پیاده از نجف تا کربلا من هوس کردم خودت ویزایِ ما را هم بده گر چه هستم بی وفا اما وفا داری نما اذنِ شش گوشه به یارِ بی وفا را هم بده بینوایم خط نزن اسمِ مرا جانِ رباب یک شبِ جمعه حرم این بینوا را هم بده ما پریشانِ سرِ زُلفِ علمدارِ توائیم پس جوابِ عاشقانِ زُلفِ سقا را بده وعده ی ما با شما امسال در میدان مشک پایِ قولت باش آقا کربلا را هم بده باستان دادت سلامی و نشسته منتظر السلام آقا جوابِ مبتلا را هم بده ###################### تعجیل در امر فرج صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین التماس دعا
غزل علی اصغر(ع)ازروی نیزهءاغیار نیفتی مادر ______________________________ از روی نیزه ی اغیار ، نیفتی مادر شده ای قدِ علمدار ، نیفتی مادر مثل سیبی که ز شاخه شده است آویزان وسطِ کوچه و بازار ، نیفتی مادر چِقَدَر نیزه بلند است خدا رحم کند با دلِ خون و شرر بار ، نیفتی مادر نیزه دارِ سرِ تو قاتل جانم شده است می دهد دم به دم آزار ، نیفتی مادر هی تکان می خورد این نیزه و من می ترسم‌ می خوری بر در و دیوار ، نیفتی مادر با وجودی که بریده است سرت را با تیر حرمله هست طلبکار ، نیفتی مادر با عمو شانه به شانه شده ای تو اکنون مثلِ یک قافله سالار ، نیفتی مادر باستان گشته دخیلِ پرِ قنداقه ی تو هست با اینکه گنهکار ، نیفتی مادر ______________________________ تعجیل در امر فرج صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین التماس دعا