غزل شهادت حضرت زهرا(س)دارم برای یار خودم گریه می کنم
________________________________
دارم برای یارِ خودم گریه می کنم
اَبرَم که بر بهارِ خودم گریه می کنم
گلزارِ من در آتشِ کین سوخت ای دریغ
اینک به گل عذارِ خودم گریه می کنم
از بس که ناله می کنم و آه می کشم
بر آهِ مرگبارِ خودم گریه می کنم
من حیدرم که فاتحِ خیبر لقب گرفت
اکنون به روزگارِ خودم گریه می کنم
مشکل گشا منم که گره باز می کند
خورده گره بکارِ خودم گریه می کنم
زهرا که رفت تاب و توانِ مرا گرفت
با قلبِ بی قرارِ خودم گریه می کنم
چشم حسن به میخِ درِ خانه مانده است
با او به برگ و بارِ خودم گریه می کنم
بر رویِ قبرِ همسرِ پهلو شکسته ام
انگار بر مزارِ خودم گریه می کنم
از بعدِ فاطمه شده ام مُضطر و حزین
حالا به اضطرارِ خودم گریه می کنم
دردِ علی که نیست در عالم یکی دو تا
بر دردِ بی شمارِ خودم گریه می کنم
در فاطمیه ی دلِ خود مثلِ باستان
دارم به حالِ زارِ خودم گریه می کنم
________________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#غزل_فاطمیه
https://eitaa.com/devan313
غزل فاطمیه،یک نانجیبی پشت این در ایستاده
_______________________________
یک نا نجیبی پشتِ این در ایستاده
لایِ در و دیوار مادر ایستاده
در را شکست وقتی که آن نامرد ملعون
می دید آن سو نَصّ کوثر ایستاده
در کوچه وقتی مادرم را زد مقیره
با دست های بسته حیدر ایستاده
شُکرِ خدا کرد از امامِ خویش یاری
پُشتِ علی چون کوه مادر ایستاده
محسن فدایِ دین و آئینِ نبی شد
همچون سپر آن یاسِ پرپر ایستاده
این واقعه کرب و بلا هم گشت تکرار
انگار اصغر بین سنگر ایستاده
گودال شاهد هست پیشِ چشمِ زینب
شمرِ لعین با تیغ و خنجر ایستاده
دعوا شده بینِ حرامی های کوفه
خولی برای بُردنِ سر ایستاده
در دست دارد رأسِ پُر خونِ حسین را
مادر به پای شیعه محشر ایستاده
پرونده اش امضای زهرا دارد آن روز
هر کس به پای عشق رهبر ایستاده
دارد هوای کربلا ای باستان دل
پائینِ پا با دیده ی تر ایستاده
______________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#غزل_فاطمیه
https://eitaa.com/devan313
غزل فاطمیه شکر خدا شدم به غمت مبتلا علی
_____________________________
شُکرِ خدا شدم به غَمت مبتلا علی
افتاده ام به زحمت و رنج و بلا علی
شُکرِ خدا که پهلویم از در شکسته شد
با مُحسِنم برای تو گشتم فدا علی
راضی شدی ز فاطمه یا نه ؟ حلال کن
این روزها شدم گر که وَبالِ شما علی
بنوشته نُسخه روی در و میخِ در طبیب
اشکِ علیست چون دَمِ عیسی دوا علی
مثلِ قدیم خنده بکن جانِ زینبت
حالا که گشته فاطمه حاجت روا علی
باور نمی کنم که جدا می شوم ز تو
پس می سپارمت عزیز بدستِ خدا علی
امشب که دفن می کُنِیَم اُسوه ی وفا
فردا اِقامه کن حَیّ عَلّی العزا علی
راحت شدم بجانِ تو از حرفِ این و آن
باشد قرارِ بعدیِ ما کربلا علی
آنجا که شمر آمده بر سینه ی حسین
تا که کُنَد جدا سر او از قفا علی
یاری کنم به گُودِیِ گودالِ قتلگاه
وقتی که می زند پسرم دست و پا علی
حال و هوای کرب و بلا در غزل دمید
بر باستان ببخش تو کرب و بلا علی
_________________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#غزل_فاطمیه
https://eitaa.com/devan313
غزل فاطمیه،پشت در آمدی و برگ و برت ریخت بهم
_____________________________
پشت در آمدی و برگ و برت ریخت بهم
پیشِ چشمانِ ترِ من ثمرت ریخت بهم
در به روی تو که افتاد تنِ من لرزید
رَدّ شدن از روی در، بال و پرت ریخت بهم
پُر شده شهرِ مدینه که چه آمد به سرت
تو خبر ساز شدی و خبرت ریخت بهم
مثل یک صاعقه بس ضربه ی پا سنگین بود
آنچنان زد که تمامِ کمرت ریخت بهم
بیخودی نیست حسن حالِ خرابی دارد
دیده از سیلی کین چشمِ ترت ریخت بهم
ایستادی به خیالی که حیا می کند او
بی هوا زد به گمانم که سرت ریخت بهم
نفس آهسته بکش سینه ی تو مجروح است
فضه می گفت عزیزم جگرت ریخت بهم
رویِ سجاده چنان پیرِ زنی صد ساله
گریه کم کن که دعای سحرت ریخت بهم
با علی گفت به طعنه سرِ شب قنفص که
دیدی ای فاتحِ خیبر سپرت ریخت بهم
همسرِ ثانی از احوالِ شما می پرسید
خاطرش جمع شده بال و پرت ریخت بهم
باستان خلق نمودند ترا زهرایی
تا که از فاطمه گفتی غزلت ریخت بهم
______________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#غزل_فاطمیه
https://eitaa.com/devan313
امام زمان(عج)فاطمیه آقابیا که فاطمیه آمده ز راه
_______________________________
آقا بیا که فاطمیه آمده ز راه
عالم به تن نموده ز غم جامه ی سیاه
آقا بیا که غربتِ حیدر شروع شد
با اشک و آه روضه ی مادر شروع شد
آقا بیا که صحبت ناموس حیدر است
بحثِ شکستنِ در و پهلوی مادر است
آتش زبانه می کشد از خانه ی علی
پرپر شده است غنچه ی ریحانه ی علی
مادر میانِ خانه سرش درد می کند
از ضربه ی لگد کمرش درد می کند
نامرد بی هوا زد و اَبروی او شکست
بَد زد غلاف را که بازوی او شکست
آقا بیا که عُقده ز دل وا نمی شود
زخمی که خورده سینه مُداوا نمی شود
آقا بیا که خون شده چشمانِ نوکرت
شد باستان دوباره سیه پوشِ مادرت
_______________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#غزل_فاطمیه
https://eitaa.com/devan313
غزل فاطمیه دیگر بدونِ تو دلِ من وا نمی شود
_________________________________
دیگر بدونِ تو دلِ من وا نمی شود
این دردِ کُهنه بی تو مُداوا نمی شود
هرجا که صبحت از گُل و گُلخانه می شود
هرگز گُلی شبیه تو پیدا نمی شود
در بینِ بهترین زنانِ دو عالم برای من
اصلا کسی که مثلِ تو زهرا نمی شود
از بس که با وقاری و اهلِ عُطوفتی
در قلبِ من بجز تو کسی جا نمی شود
گفتم نرو به کوچه فدای سرت فدک
آنجا که نیست مُدَعی دعوا نمی شود
بالا بلندِ من ز چه رو تو خمیده ای
چون پیرها که قامتِ تو تا نمی شود
با طعنه گفت دخترِ قنفض به دخترت
زینب چرا که مادرِ تو پا نمی شود
دیوار و در به چشمِ ترت گریه می کنند
کو دیده ای که بهرِ تو دریا نمی شود
بندِ دلم پاره شد از اشک و آهِ تو
بعد از تو شورِ عشق مُهیا نمی شود
شهرِ مدینه لایقِ تو نیست فاطمه
حور و پری که در خورِ اینها نمی شود
حق داشت (باستان) که بگوید علی به او
دیگر بدونِ تو دلِ من وا نمی شود
_________________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#غزل_فاطمیه
https://eitaa.com/devan313
غزل:فاطمیه ، این روزها حال و هوای خانه
ابری ست
________________________________
این روز ها حال و هوای خانه ابری ست
روز و شبِ ما ، در دلِ کاشانه ابری ست
دلهای ما اینجا غبارِ غم گرفته
زیرا فضای کلبه ی ویرانه ابری ست
یک باغِ گُل پرپر شده در بین کوچه
از اشک و آهِ باغبان گلخانه ابری ست
با ضربِ در از گُل گُلاب اینجا گرفتند
در بینِ آتش دیده ی پروانه ابری ست
با زحمتِ بسیار کارِ خانه می کرد
سر تا قدم این دلبرِ جانانه ابری ست
تا گیسوان دخترش را شانه می زد
معلوم بُود از پیچ و تاب شانه ابری ست
دستانِ ساقی را چه نامردانه بستند
حال و هوایِ ساغر و پیمانه ابری ست
خون گریه می کرد باستان وقت نوشتن
چشمانِ خیسِ شاعرِ دیوانه ابری ست
________________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#غزل_فاطمیه
https://eitaa.com/devan313
غزل فاطمیه،،ناگهان نامرد آمد راه مادر را گرفت
_______________________________
ناگهان نامرد آمد راهِ مادر را گرفت
راه ناموسِ خدا سردارِ خیبر را گرفت
کاری از دستم نیامد من به غیر از اشک و آه
دستش از روی سرم رد شد و معجر را گرفت
بس که سنگین بود دستِ ثانیِ ملعونِ پَست
تا که زد یک ضربه مادر خم شد و سر را گرفت
گوشواره خورد شد افتاد زیرِ دست و پا
از پرستوی علی در کوچه ها پر را گرفت
شعله ی آتش ز پشتِ در زبانه می کشید
رَدِ خونِ سینه و مسمار هم در را گرفت
صورتِ خود را ز چشم مرتضی پنهان نمود
خون تازه چکه کرد و روی بستر را گرفت
چل نفر نامرد با هم بر سرِ او ریختند
تا میان کوچه ها دامانِ حیدر را گرفت
از غلافِ تیغِ قنفض بازویش کرده ورم
فضه آمد زیر بازوهای کوثر را گرفت
موقعه ی بر خواستن از جا چنان پیرِ زنی
تکیه بر دیوار کرد بازوی دختر را گرفت
باستان اشک از بصر می ریخت چون ابر بهار
قطره قطره اشک او پهنایِ دفتر گرفت
_______________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#غزل_فاطمیه
https://eitaa.com/devan313
غزل فاطمیه خلقت عالم بود از خاک پای فاطمه
#######################
خِلقَتِ عالم بُوَد از خاکِ پای فاطمه
بر لبِ حور و مَلَک باشد ثنای فاطمه
مِهر و مَه یک ذَرّه از انوارِ روی ماهِ او
گردشِ چَرخ و فَلَک باشد برای فاطمه
گر چه باشد قَبرِ او مخفی و بی صحن و سرا
کُلِ این دنیا بُوَد صحن و سرای فاطمه
چادُرش را می تکاند روزیِ ما می رسد
رزقِ ما باشد ز الطاف و عطای فاطمه
دینِ ما زَردُشت بود و ناگهان تغییر کرد
ما مسلمانیم امروز از دعای فاطمه
لُطفِ مادرگونه اش ما را کفایت می کند
شیعه ی حیدر بُوَد از بچه های فاطمه
گفته ام هنگامِ مَرگم با خودم دَفنَش کنند
دستمالِ گریه در بزمِ عزای فاطمه
آمدند نمرودیان و خانه را آتش زدند
محسنِ شش ماهه ی او شد فدای فاطمه
همچنان اَبرِ بهاری دیده اش پُر اَشک بود
شد عَوض با میخِ در حال و هوای فاطمه
در شکست و روی او افتاد و چل تن رّد شدن
پُشتِ دَربِ خانه اش شد کربلای فاطمه
باز هم بوی حسین پیچید در بزمِ عزا
کربلا تکرار شد در روضه های فاطمه
شِمر آمد روی سینه مادرش فریاد زد
می رسد تا عرشِ اعلاء ناله های فاطمه
روی نِی تا رفت رأسِ پادشاه عالمین
شد از آن پس خونِ دل آب و غذای فاطمه
یک شبِ جمعه حرم وقتی نشست پائین پا
باستان خون گریه کرد با گریه های فاطمه
#########################
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#غزل_فاطمیه
https://eitaa.com/devan313
زمینه روضه شام غریبان فاطمیه سبک،سلام آقا
_____________________________
حلالم کن
که رفتی بی کس و تنها
حلالم کن
بجونِ زینبت زهرا
شدم تنها 2
# دل حیدر
شده خون ای گل پرپر
قرار ما
کنارِ زمزم و کوثر
گل پرپر 2
__________________________
حلالم کن
مقیره حرف بد می زد
حلالم کن
که ثانی بالگد می زد
چه بد می زد 2
# تو این چن روز
چقد سختی کشیدی تو
جوون بودی
که ازحیدر بریدی تو
خمیدی تو 2
__________________________
توی غسلت
نمی دونی که من مُردم
زیرتابوت
نبودی که زمین خوردم
زمین خوردم 2
# نموندی که
ببینی نیمه جونم من
سرِ قبرت
ببین قرآن می خونم من
خزونم من 2
__________________________
دلم تنگه
برای خنده های تو
الهی که
بشه حیدر فدای تو
فدای تو 2
# پس از تو من
می بینی که گرفتارم
آخه بانو
دیگه بی یار و غمخوارم
گرفتارم
_______________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#زمینه_فاطمیه
https://eitaa.com/devan313
زمینه فاطمیه،سبک،بسمت گودال از خیمه دویدم من
______________________________
بسمت ثانی تو ، کوچه دویدم من
خطر رو با جون و ، دلم خریدم من
دست شو بالا برد،چیزی ندیدم من
مادر زمین خورد و ، آه کشیدم من
(امون امون ای دل امون امون ای دل
امون امون ای دل امون امون ای دل)
______________________________
چوگرگ خونخواری ، حمله به مادرکرد
او بارِ شیشه داشت ، گلش رو پرپرکرد
تادیدکه بابا نیست ، با بغض حیدر زد
او ناسزا می گفت ، حالم و بدتر کرد
(امون امون ای دل امون امون ای دل
امون امون ای دل امون امون ای دل)
______________________________
بابا رو می بردن ، غریب و دل خسته
باوچشمای گریون با دستای بسته
پشت درِ خونه ، مادرم و سوختن
چهل نفر نامرد ، روی سرش ریختن
(امون امون ای دل امون امون ای دل
امون امون ای دل امون امون ای دل)
______________________________
تنِ تو رو می شست ، بابا غریبونه
نیستی ببینی که ، سوت و کوره خونه
بعدِ تو ای مادر ، غریب و تنهائیم
موهای زینب رو ، کی بزنه شونه
(امون امون ای دل امون امون ای دل
امون امون ای دل امون امون ای دل)
______________________________
تومسجد و کوچه ، با ثانی کافر
مقیره می خنده ، به صورت حیدر
از بس که مظلومه ، پهلوونِ خیبر
دلم واسه بابا ، می سوزه ای مادر
(امون امون ای دل، امون امون ای دل
امون امون ای دل امون امون ای دل)
______________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#زمینه_فاطمیه
https://eitaa.com/devan313
شور فاطمیه ، تنگ غروبه ، تنگ غروبه
______________________________
دل غرقِ خونه
داره می خونه
کوچه خطر داره بیا برگرد بخونه
ای نوردیده
بابا غریبه
ذکرِلب حیدر تو چاه امن یجیبه
# ای به فدای ناله هات
گریونه چشمِ بچههات
تو کوچه در کمینتن
نرو حسن بشه فدات
((وای مادرم وای مادرم وای مادرم وای مادرم ))
______________________________
وای از مدینه
مسمار و سینه
ازضرب سیلی مادرم نقش زمینه
تنها و خسته
از پا نشسته
افتاده زیر دست و پا پهلو شکسته
# منو تو رو خدا بزن
با بغض مرتضی بزن
اما میونِ کوچه ها
مادر و بی هوا نزن
((وای مادرم وای مادرم وای مادرم وای مادرم ))
______________________________
عمرم تموم شد
تا رو به روم شد
گوشواره های مادرم تو کوچه گم شد
چون مرغِ بی پر
در خون شناور
یک ثلثِ سادات کشته شد از ضربه ی در
# این کوچه قاتل منه
عمرِ گلم چقدر کمه
داره می میره مادرم
دسته مقیره بشکنه
((وای مادرم وای مادرم وای مادرم وای مادر))
__________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#شور_فاطمیه
https://eitaa.com/devan313