با شور و شین
یک به یک رفتیم از باب الحسین
نه بهشت آنجا که دلها شاد از اوست
آن بهشتی که حسین آبادِ اوست
آن بهشتی که خدا داند خدا
آن بهشتی که بُوَد در کربلا
گر چه ما دیوانه ی دُردی کشیم
هر کجا باشد حسین ما هم خوشیم
باستان هم تا خدا را بنده است
با حسینِ فاطمه سر زنده است
____________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#امام_حسین
غزل حضرت رقیه(س)امشب که مهمان من اینجا سرتو
__________________________
امشب که مهمانِ من است اینجا سرِ تو
با خود ببر بابا غریب است دخترِ تو
از بس کتک خورده بجایم عمه زینب
دیگر به تنگ آمد ز دستم خواهرِ تو
بابا شکسته استخوان سینه ی من
افتاده ام از پا شبیه مادر تو
گفتن سفر رفتی ولی باور نکردم
گریه نکن قربانِ چشمانِ ترِ تو
از لا به لای گرد و خاکِ خیمه دیدم
یک دسته گرگ جمعند دورِ پیکرِ تو
من پای نیزه گریه می کردم که رقصید
شمر و سنان و حرمله دور و برِ تو
حالا که پیشم آمدی کُنجِ خرابه
از من نمی پرسی چه شد پس معجرِ تو
بابا عروسک می خری بازم برایم
بازی کند تا با عروسک دخترِ تو
جانِ رقیه باستان را باز دریاب
کرببلایی شد دوباره نوکرِ تو
__________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#حضرت_رقیه
غزل حضرت رقیه سلام الله علیهاپروانه ی زیبایم و بال وپرم سوخت
____________________________
پروانه ی زیبایم و بال و پرم سوخت
از هجر رویت ای پدر خاکسترم سوخت
آن شب که گیر افتاده بودم بینِ آتش
با بچه ها در نیمه ی شب معجرم سوخت
از هر طرف آتش احاطه کرد ما را
وقتِ فرار از خیمه ها مویِ سرم سوخت
یک مُشت حرامی آمدند با تازیانه
آنقد کتک خوردم که جسمِ اطهرم سوخت
از بس که سیلی زد سنان و زَجر و خولی
رخساره ام نیلی شد و چشمِ ترم سوخت
بعدِ تو بابا شمر خیلی بی حیا شد
از خنده هایش قلب زار و مصظرم سوخت
وقتی که صحبت از کنیزی شد نبودی
خیلی دلم آنجا به حالِ خواهرم سوخت
از طعنه های دخترانِ کوفه و شام
کُنجِ خرابه عاقبت برگ و برم سوخت
شد باستان حلقه بگوش خانه ی من
از این مصیبت قلبِ زارِ نوکرم سوخت
____________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
التماس دعا
#حضرت_رقیه
غزل حضرت رقیه(س)من لاله ای خوشرنگ و زیبایم مگرنه
_____________________________
من لاله ای خوشرنگ و زیبایم ، مگر نه
زینت فزایِ دشت و صحرایم ، مگر نه
من ای پدر اُمِ ابیهای تو هستم
سر تا قدم مانند زهرایم ، مگر نه
رویِ کبود و زخمییم باشد گواهم
این جای دست است روی سیمایم ، مگر نه
با قد و بالایِ خمیده مثلِ مادر
درمانده و افتاده از پایم ، مگر نه
پهلو شکسته درمند و مبتلایم
داری خبر از درد و غمهایم ، مگر نه
از دردِ پهلو بی قراری می کنم من
زیرا شکسته استخوانهایم ، مگر نه
از گیسوانِ سوخته چیزی نمانده
تو می زنی شانه به موهایم ، مگر نه
امشب که تو هستی کنارم در خرابه
خوشبخت ترین دختر به دنیایم ، مگر نه
کاری بکن بابا برای دخترِ خود
دیدی چگونه زار و تنهایم ، مگر نه
اکنون برای بردنِ من آمدی تو
تعبیر شد این خواب و رویایم ، مگر نه
ای کاش می شد دخترانِ شام بینند
ای باستان بر گشته بابایم ، مگر نه
_____________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#حضرت_رقیه
غزل شور حضرت زینب(س)سبک
گر به عزا خانه اش پا نهی آهسته نه
بال ملایک بود فرش عزای حسین
🤎🤎🤎🤎🤎 🤎 🤎🤎🤎🤎🤎
دخترِ شیرِ خدا روح دعا زینب است
یاور و یارِ حسین شاه ولا زینب است
رشته ای از چادُرش حَبلِ همه انبیاست
عمه ی صاحب زمان روحی فدا زینب است
آسیه و هاجرند خادمه ی خانه اش
فاطمه ی ثانیه ارض و سماء زینب است
گر چه ابوفاضل است ساقیِ لب تشنگان
ساقیِ میخانه یِ جامِ بلا زینب است
تک یلِ ام البنین شیرِ نَرِ کربلاست
حیدریون حیدرِ کرببلا زینب است
دل بَرَد از عاشقان گر چه شه اِنس وجان
آن که ربوده دل از دلبر ما زینب است
تربت کرب و بلا گر چه شفا می دهد
دکترِ درمانگهِ خونِ خدا زینب است
عفت و پاکی و صبر زیرِ پَر و بال اوست
الگویِ آزادی و حُجب و حیا زینب است
عشق زمین گیرِ او در غل و زنجیرِ او
مادرِ عشق و وفا در دو سرا زینب است
مرغ دلم باستان پر زده سوی دَمشق
آنکه مُداوا کند دردِ مرا زینب است
#######################
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#حضرت_زینب_س
غزل شورامام حسین (ع)سبک
گر به عزا خانه اش پا نهی آهسته نه
بال ملائک بود فرش عزای حسین
🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎
قبله ی ارض وسماست جلوه ی روی حسین
عالم امکان بود زنده به بوی حسین
آب بقا قصه ای بیش نبود از ازل
خضر همیشه بود مست سبوی حسین
گر که دمِ عیسوی داشت مسیحا ولی
زنده کند مرده را تربت کوی حسین
حاتم طایی که در جُود و کرم شهره بود
دستِ گدایی دراز کرده به سوی حسین
شهد و شکر می چکد از دو لبِ مصطفی
تا که زند بوسه بر زیرِ گلوی حسین
ذکر حسین جان گرفت روح الامین در سماء
فاطمه شانه چو زد بر سرِ موی حسین
سینه زنانش همه اهل بهشت می شوند
به حُرمتِ زینب و به آبروی حسین
تذکره ی کربلا می دهد امشب به ما
دخترِ زهرا رُخِ ماهِ نکوی حسین
گر که بود باستان رو سیه و زشت و پست
نشسته در هر گذر به گفتگوی حسین
##########################
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#امام_حسین_ع
غزل شور:گر به عزا خانه اش پا نهی آهسته نه
بال ملائک بود فرش عزای حسین
🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎
من که زمین خورده ی دام ابوفاضلم
عاشق و دیوانه ی نام ابوفاضلم
گر چه خودم ساقیِ باده کشانم ولی
مست و خمارِ مئ جامِ ابوفاضلم
آهوی مشکین خطِ کرببلا و نجف
سر به هوای حسین رام ابوفاضلم
طائر قدسم که در پای علم آمده
مرغ شکسته پرِ بام ابوفاضلم
زیرِ لحَد سینه زن هستم و دیوانه اش
روز جزا هم در احرامِ ابوفاضلم
گر چه منم باستان حلقه بگوشِ حسین
ریزه خورِ سفره ی دامِ ابوفاضلم
##########################
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#حضرت_عباس_ع
غزل کربلا،،اصلا مرا به عشقِ حسین مبتلا کنید
#####################
اصلا مرا به عشقِ حسین مبتلا کنید
خاکِ مرا ز تربتِ او کیمیا کنید
مثلِ حبیب تا که شوم عاقبت بخیر
خیلی برای حالِ دلِ من دعا کنید
هنگامِ اِحتِضار به قبله نیاز نیست
روی مرا فقط به سوی کربلا کنید
تا مادرش به روی سرم آید از وفا
جسمِ مرا بجای کفن بوریا کنید
بر سنگِ قبرِ من بنویسید یا حسین
این کار را برای رضای خدا کنید
هر چند محال ،، تصور که عیب نیست
فکری برای قبر به پائینِ پا کنید
با اشکِ روضه های حسین غسل می کنم
در بزمِ روضه روزِ حشر مرا هم صدا کنید
همچون رسولِ ترک سَگَت می شوم خودم
بر باستان اگر که نظر از وفا کنید
######################
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#غزل_کربلا
غزل امام حسین(ع)السلام آقا جواب مبتلا را هم بده
##################
السلام آقا جوابِ مبتلا را هم بده
یا جوابِ این دلِ درد آشنا را هم بده
حال و روزِ چشمِ ما طوفانیست در روضه ها
راستی مُزدِ سرشکِ روضه ها را هم بده
من برایِ کربلا لحظه شماری میکنم
پس براتِ کربلایِ این گدا را هم بده
اربعین امضاء کن آقا جان بحقِ مادرت
رخصتِ پابوسیِ پائینِ پا را هم بده
باز هم پایِ پیاده از نجف تا کربلا
من هوس کردم خودت ویزایِ ما را هم بده
گر چه هستم بی وفا اما وفا داری نما
اذنِ شش گوشه به یارِ بی وفا را هم بده
بینوایم خط نزن اسمِ مرا جانِ رباب
یک شبِ جمعه حرم این بینوا را هم بده
ما پریشانِ سرِ زُلفِ علمدارِ توائیم
پس جوابِ عاشقانِ زُلفِ سقا را بده
وعده ی ما با شما امسال در میدان مشک
پایِ قولت باش آقا کربلا را هم بده
باستان دادت سلامی و نشسته منتظر
السلام آقا جوابِ مبتلا را هم بده
######################
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#امام_حسین_ع
غزل علی اصغر(ع)ازروی نیزهءاغیار نیفتی
مادر
______________________________
از روی نیزه ی اغیار ، نیفتی مادر
شده ای قدِ علمدار ، نیفتی مادر
مثل سیبی که ز شاخه شده است آویزان
وسطِ کوچه و بازار ، نیفتی مادر
چِقَدَر نیزه بلند است خدا رحم کند
با دلِ خون و شرر بار ، نیفتی مادر
نیزه دارِ سرِ تو قاتل جانم شده است
می دهد دم به دم آزار ، نیفتی مادر
هی تکان می خورد این نیزه و من می ترسم
می خوری بر در و دیوار ، نیفتی مادر
با وجودی که بریده است سرت را با تیر
حرمله هست طلبکار ، نیفتی مادر
با عمو شانه به شانه شده ای تو اکنون
مثلِ یک قافله سالار ، نیفتی مادر
باستان گشته دخیلِ پرِ قنداقه ی تو
هست با اینکه گنهکار ، نیفتی مادر
______________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#علی_اصغر_ع
غزل علی اکبر(ع)چون حصیری پاره پاره زیر پا افتاده ای
___________________________
چون حصیری پاره پاره زیر پا افتاده ای
غرقه در خون در زمین کربلا افتاده ای
گرگها جسم ترا با چنگ و دندان می دَرند
تو چسان آسوده در دشت بلا افتاده ای
هرکه سهم خویش را برداشت از جسمت علی
مثل آهویی اسیر و مبتلا افتاده ای
لااقل لعل لبت را باز کن چیزی بگو
همچو مرغِ پر شکسته از نوا افتاده ای
این قدر ناخن نکش بر روی شنهای کویر
از نفس ای دلبرِ سیمین لقا افتاده ای
نیزه هایی که به پهلویت سنان زد از قفا
شد دلیل اینکه از زین بی هوا افتاده ای
یک علی دادم ولی یک دشت پُرشد ازعلی
هر طرف کردم نظر دیدم ترا افتاده ای
جای شمشیراست بر فرق تو یا جای عمود
که ز هم پاشیده با فرق دو تا افتاده ای
باعباجسمِ ترا بردن به خیمه مشکل است
یاریم کن پیش چشم عمه ها افتاده ای
باستان با اشک و ناله تا نوشت این شعر را
بارها گفت از زبان من چرا افتاده ای
_________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#علی_اکبر_ع
غزل حضرت عباس(ع)دست خود برد زیر آب عباس
غزل حضرت عباس(ع)دست خود برد زیر آب عباس
_____________________________
دست خود بُرد زیر آب عباس
عکس اصغر میان آب افتاد
آب را ریخت روی آب و رفت
دلِ زارش به پیچ و تاب افتاد
مَشک بر شانه راه خیمه گرفت
غیرتُ الله به اضطراب افتاد
یادِ لبهایِ خُشکِ طفلان و
ناله ی زینب و رباب افتاد
تا دو دستش جدا شد از پیکر
آتشی بر دلِ کباب افتاد
تیر بر چشم نازنینش خورد
گویی از آسمان شهاب افتاد
تا به فرقش عمود کین آمد
از روی زین ابوتراب افتاد
چون قمر بود باستان عباس
پیش پاهای آفتاب افتاد
_________________________
تعجیل در امر فرج صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
وعجل فرجهم والعن اعداءهم اجمعین
التماس دعا
#حضرت_عباس_ع