بمباران شیمیایی
برادرم رمضان می گفت: یک بار نیروهای عراقی از طریق هواپیما بمب های شیمیایی متعددی را اطراف ما ریختند. هنوز لحظاتی از بمباران نگذشته بود که ناگهان احساس کردیم باد تندی شروع به وزیدن کرد.
همه جا را گرد و خاک شدیدی فرا گرفت. باد، مواد شیمیایی که از بمب ها متصاعد می شد، به طرف خط عراقی ها که فاصله ی چندانی با ما نداشت، می برد و ما شاکر از این امداد غیبی الهی، شاهد هلاکت و شیمیایی شدن نیروهای بعثی به دست خودشان بودیم.
@dghjkb
خدایا مراقب دستان ما باش
که جز بسوی تو باز نگردد🕊
مراقب قلب ما باش🍃
که فقط خانه محبت تو باشد....
کمکمان کن
تا با هم مهربان باشیم🌸
#نور_الذهب
@dghjkb
1_178056052.mp3
3.11M
ای دلبر دور از نظر....
ای شاهد والا گوهر...
ای منتظر ای منتظر...
مهدی بیا،،،،مهدی بیا
@dghjkb
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
امیرالمؤمنین علیه السلام:
ما أكثَرَ العِبَرَ، و أقَلَّ الاعتِبارَ!
چه بسيار است عبرتها و چه اندك است عبرت گرفتن!
حکمت 297 نهج البلاغه
@dghjkb
Ejraye Goroohi - Booye Gole Soosano Yasaman (320).mp3
9.85M
🇮🇷 بوی گل سوسن و یاسمن آید🌹🌸
@dghjkb
شنيده بودم نــمــاز اول وقت برايش اهميت دارد،
ولے فكر نمے كردم اينقدر مصـــمم باشد! صدای اذان کہ بلند شد همه را بلند كرد؛
انگار نہ انگار عروسے است،
آن هم عروسے خـــودش!
يكے را فرستاد جلو بقيہ هم پشت سرش،
نماز جـــماعتے شد بہ یاد ماندنے!! .
#شهید_محمدعلے_رهنمون
@dghjkb
🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾
با نوای عاشقان عزم شهادت می کنیم
در صف نابودیِ دشمن،رقابت می کنیم
هردقیقه مثل عاشورا و هرجا کربلاست
آسمان را رنگِ خون،رنگِ شهامت میکنیم
@dghjkb
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
امام صادق علیه السلام:
شیطان گفت: پنج نفرند که هیچ راهی به آنها ندارم اما دیگر مردم در مشت من هستند:
1.هرکس با نیّت درست به خدا پناه ببرد و در همه کارهایش بر او توکل کند.
2.کسی که شب و روز بسیار تسبیح خدا گوید.
3. کسی که برای برادر مؤمنش آن پسندد که برای خود می پسندد.
4.کسی که هرگاه مصیبتی به او می رسد ، بی تابی نمی کند.
5. هرکسی که به آنچه خداوند قسمتش کرده ، خرسند است و غم روزیش را نمی خورد.
الخصال ؛ ص 285
@dghjkb
خدایا ! وقتی اسلام و انقلاب در خطر باشد دیگر این سینه را نمیخواهم.
خدایا ! مکش این چراغ افروخته را و مسوز این سوخته را و مران این بنده ی آموخته را
معشوقا ! اگر بپرسی حجت ندارم ، اگر بسنجی بضاعت و اگر بسوزانی طاقت...
معبود من ! اگر مرا به جرم بگیری تو را به کرم بگیرم زیرا که کرم تو از جرم من بیشتر است .
الهی ! اگر با تو دوستی نکردم ، دشمنی هم نکردم . گریخته بودم ، تا تو مراخواندی و بر خوان خود نشاندی .
خدایا ! مرا به صراط شهدا و صراط امام ثابت بدار تا شرمنده آنها نشوم و با روی سفید به دیدارشان بیایم.
🌹آمین یا رب العالمین🌹
@dghjkb
آخرین وداع
روز يکشنبه بود. من ودوستم براي خريدن ورقه امتحاني به مغازهاي در نزديکي مدرسهمان رفته بوديم. آن روز امتحان رياضيات کلاسي داشتيم. ناگهان صداي آژير قرمز بلند شد. من و دوستم شتابان خود را به درون مدرسه رسانديم.
مدير و ناظم تمام بچهها را به درون سالن هدايت ميکردند. يکي از همکلاسيهايم در پشت مدرسه مشغول خواندن و حل کردن تمرين رياضيات بود.
حياط مدرسه با کارگاه پشت مدرسه توسط يک در کوچک به هم مرتبط ميشد. وقتي صداي زنگ مدرسه بلند شد، وحيد از در کوچک وارد حياط مدرسه شد. هنوز وسط حياط بود که ناگهان صداي وحشتناکي برخاست.
بمب خوشه اي درآن طرف حياط مدرسه منفجر شد. ترکش بمب به وحيد خورد و سرش را از تنش جدا کرد. با ديدن اين صحنه بياختيار تنم لرزيد و اشک در چشمهايم جمع شد...
آمبولانس آمد و جنازه غرقه به خون وحيد را برد. بعد از زرد شدن آژير با ناراحتي به خانه رفتيم. من تا دو روز نتوانستم غذا بخورم. روز سوم مدرسه دوباره باز شد. وقتي به مدرسه رسيدم، در مدرسه پر از اعلاميههاي شهادت وحيد بود. به همراه معلمها و ناظم و مدير مدرسه به مسجد رفتيم و براي آخرين بار با دوستمان وداع کرديم.
راوی: یدالله محمودی
@dghjkb