🌱🏴🌱🏴🌱🏴🌱🏴🌱🏴🌱🏴🌱🏴
امام سجاد (ع):
هر خصلت پسندیده اى كه در خود ديدى، بِدان كه ريشه ی آن نعمت در وجود تو، *پدر* تو مى باشد.
(اگر پدر مان در قید حیات است بخاطر تمام خصلت های خوبی که از او به ارث برده ایم دست بوسش باشیم و از خدا برایش سلامتی و طول عمر بخواهیم و اگر در قید حیات نیست از خدا برایش طلب مغفرت کنیم)
بحار الأنوار : 74/6/1
@dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ شَهَادَةً فِي سَبِيلِك
🌷ای شهید🌷
خودم آگاهم به حال خودم...
آگاهم به دلم...
و به گناهانم ...
که مدام مرا دور میکنند از تو...
اما میشود آیا
تو برای دلم کاری کنی ؟؟؟
ای شهید امن یجیب بخوان برایم که سخت نیازمند دعایت هستم .
@dghjkb
🔷هرکاری می توانید برای ظهور بکنید!!
🔹هر کاری به ذهنتان میآید در این دوره و زمانه تا ظهور نشده بکنید!
🔹جلوتر ها نگران این بودیم که بمیریم در حالی که ظهور نشده؛حالا نگرانیم بمانیم در حالی که ظهور شده باشد!!!
♦️چون بعد امام زمان علیه السلام از ما میپرسد که وقتی من نبودم شما چه کار کردید؟
چه چیزی به ایشان بگوییم!!؟
#آیتالله_حائری_شیرازی(ره)
@dghjkb
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
🔵 هر کسی پیاده شود، باخته است...!!!!
@ظهور_نزدیک_است
@dghjkb
✨ اللهم ارزقنا کربلا ......
🍃مرغ دلم به عشق شما پَر ڪشیده است
🍃تا آسمان کربُبلا تان پریده است
🍃من آمدم برای شما نوکری کنم ...
🍃من را خُدا برای همین آفریده است
🏴 دنیای بی حسین به دردم نمیخورد
🏴✨صلی الله علیک یا اباعبدالله✨🏴
@dghjkb
🌾داغ بنشسته به پیشانی صبح
🌾و غم انگیزی دل، وقت غروب
🌾همه معنی شده در، جمله ی زیر:
"باز این جمعه گذشت و خبر از یار نشد.....
🍂 اللهم عجل لولیک الفرج......
#غروب_جمعه
@dghjkb
مهدی جان (عج)
آنقدر نیامدی تا عاقبت پاییز شد
کاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد
تیر دیوانه شد و مرداد هم از شهر رفت
از غمت شهریورِ بیچاره حلق آویز شد
مهر با بی مهری و نامهربانی میرسد
مهربانی در نبودت اندک و ناچیز شد
بی تو یک پاییز ابرم، نم نمِ باران کجاست؟
بی تو حتّی فکر باران هم خیال انگیز شد
کاش میشد رفت و گم شد در دل پاییز سرد
بوی باران را تنفّس کرد و عطر آمیز شد
بیا جانم به قربانت
بيا آقا عاقبت پاییز شد.............
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج...
@dghjkb
🏴🌱🏴🌱🏴🌱🏴🌱🏴🌱🏴🌱🏴🌱
أمير المؤمنين علي (ع):
مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ، وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ؛ وَ كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقُورٌ، وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِيَة
خيرى كه در پى آن آتش باشد، خير نخواهد بود، و شرّى كه در پى آن بهشت است شرّ نخواهد بود، و هر نعمتى بى بهشت ناچيز است، و هر بلايى بى جهنّم، عافيّت است.
نهج البلاغه، حكمت ٣٨٧
@dghjkb
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠
🇮🇷صد آینه نور،نقش پیشانی ماست
🇮🇷اسلام طریق سرخ ایرانی ماست
🇮🇷این شور پر از شعور عاشورایی
🇮🇷از برکت سید خراسانی ماست
#آقا_تنها_نیست
@dghjkb
💠دو عکس بالا از شهید امیر حاج امینی بیسیم چی گردان انصار از لشگر27 محمد رسول الله (ص)است، احسان رجبی این عکس ها را در تاریخ ۱۰ اسفند ماه ۱۳۶۵ ودر كربلای شلمچه در جنوب کانال پرورش ماهی گرفت. متاسفانه کمتر از اسم عکاس در طی سالها نام برده شده است، هر چند با روحیه ای که از عکاس بزرگوار احسان رجبی می شناسم، خود او نیز دوست دارد گمنام بماند، اما وظیفه خود دانستم تا قدردان همکار خوبم در جنگ باشم، عکس نزدیک ازچهره شهید خیلی شهرت گرفت، به طوریکه هر جا نامی از شهید و شهادت باشد ، غالبا این عكس زیبا كه تمام و كمال از مظلومیت خون شهدا و مفهوم عمیق شهادت سخن آشكار می گوید ، را دیده ایم و دلمان عجیب برای غربت شهدا می گیرد.اما آن غربتی كه ما فكر می كنیم ، نه آن غربتی كه آنان فكر می كنند. آنان به قربت الهی فكر می كردند و دیگر هیچ..
🌱دست نوشته اي از شهيدامیر حاج امینی:سلام بر خدا و شهيدان خدا و بندگان مخلص او..... از اينکه بنده بد و گناهکار خدايم سخت شرمنده ام و وقتي ياد گناهانم مي افتم آرزوي مرگ مي کنم ولي باز چاره ام نمي شود.
هيچ برگ برنده اي ندارم که رو کنم ، جز اينکه دلم را به دو چيز خوش کرده ام: يکي اينکه با اين همه گناه، او دوباره مرا به سرزمين پاکي و اخلاص و صفا و محبت بازم گرداند. پس لابد دوستم دارد و سر به سرم مي گذارد، هرچند که چشم دلم کور است و نمي بينم و احساسش نمي کنم اگر چنين نبود پس چرا مرا به اينجا آورد؟
@dghjkb
دوم اينکه قلبي رئوف و مهربان دارم و با همه بديهايم بسيار دلسوزم. لحظه اي حاضر به رنجش کسي نمي شوم، حتي رنجش بسيار کوچک و ناچيز، ولي در عوض براي خوشنودي ديگران حاضر به تحمل هرگونه رنجي مي شوم. بله! به اين دو چيز دل خوش کرده ام.
اگر دوستم داري که مرا به اينجا آورده اي پس به آرزويم که .... برسان.
اي کساني که اين نوشته را مي خوانيد، اگر من به آرزويم رسيدم و دل از اين دنيا کندم، بدانيد که نالايق ترين بنده ها هم مي توانند به خواست او، به بالاترين درجات دست يابند. البته در اين امر شکي نيست ولي بار ديگر به عينه ديده ايد که يک بنده گنهکار خدا به آرزويش رسيده است.
حالا که به عينه ديديد، شما را به خدا عاجزانه التماس و استدعا مي کنم، بياييد و به خاکش بيفتيد و زار زار گريه کنيد و اميدوار به بخشايش و کرمش باشيد. با او آشتي کنيد. زيرا بيش از حد مهربان و بخشنده است. فقط کافي است يکبار از ته دل صدايش کنيد. ديگر مال خودتان نيستيد و مال او مي شويد و ديگر هر چه مي کند، او مي کند و هر کجا که مي برد، او مي برد...... شنبه 7/4/65ساعت 5 بعدازظهر/بنده مخلص و گنهکار، امير حاجي اميني
پ.ن.
1- چاپ این عکس ها با کیفیت عالی در محموعه" عکس های احسان رجبی"، انتشارات روایت فتح من را بر آن داشت تا ضمن یادآوری مجدد از این شهید بزرگوار، آنها را در وسعت کوچک وبلاگم ارائه کنم، امیدوارم شهدا روزی دستمان را بگیرند..
2-شهدا ما را خوانده اند، نوایشان طنین انداز جانمان است که در پی فراق به خاموشی نمی نشیند، شاید عقل از فهمش در بماند، اما احساس تا عمق دل آن را می کاود تا قاعده ی عشق را دریابد.خاطرات شهدا ندای مستمری است که در دلهای جان، بشارت بهشت را نوید می دهد، گرچه روزگار بر ما می گذرد، ایام می رود و سرنوشتمان در پس روزمرگی گرفتار شده است ، اما آینه ی سرخ شهادت به وسعت کهکشان بر ما رخ می نمایاند، برق ستاره ها وسعت آسمان را در می نوردد، اما من تشنه آخرین نگاهم...انتظار بی قرار به سینه ام فشار می آورد و من گدای بودن در روز وداع حسین ام، آخر عهدی با امام امامان بسته ایم، و ماندن جز عذاب نیست...
قافله عشق رفت و من ماندم ، ناله کنان مسیر عشق را می دوم و هروله سر می دهم، بارها در خون می نشینم و برمی خیزیم، اما جنونم رنگ قرار به خود نمی گیرد، من به عقوبت کدامین گناه گرفتار شده ام، من که تلاش داشتم تا به قامت سفر با خوبان قد بکشم اکنون چرا خموده ام، چرا مرکب عقل موجب غفلتم شد، چرا خواب مرا در ربود، چرا نشانه ها را نشناختم، همچون غبار از "من" می گویم، وقتی هیچ از "من" نمانده است، از مرکب عقل بیزارم که در وقت مصاف ، سوار دل را بر زمین می زند،آتش فراق میان جگرم زبانه می کشد، احساس می کنم نوای آن تا بیکران عالم اوج می گیرد، ای روزگار غریب، اف بر تو باد که تو را رسم قناعت نیست و هر صبح وشام، یار از یار و دلدار از معشوق جدا می کنی، و فراق می آفرینی و هجران می آوری، تنها می توانم چشمانم را در انتظار وصل به امید فرا بخوانم ، چه زیباست لحظه زیبای وصال عاشقان، اسلم بن عمرو از یاران امام در عاشورا- که پس از جهادی دلیرانه بر زمین افتاد- هنگامی که امام حسین علیه السلام او را در آغوش کشید و صورت بر صورت او نهاد. با دیدن این صحنه لبخندی زد و گفت: "چه کسی مثل من از این افتخار برخوردار است که پسر پیغمبر صورت بر صورتش بگذارد؟" این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
#شهید_امیر_حاج_امینی
@dghjkb