🌷🏴پیامی از یک شهید به زائران کربلا
او که از شهدای شهرک شهید منتظری شهرستان دزفول بود، در اردیبهشت سال 1361 و در راه آزادسازی خرمشهر از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
این روزها که شیفتگان سید و سالار شهیدان حضرت حسین بن علی (ع ) خود را برای عزیمت و پابوسی صحن و سرای حضرت اباعبدالله الحسین آماده می کنند.
این روزها که زمزمه مجالس و محافل بخصوص جوانان حسینی شرکت در حماسه شکوهمند و بی نظیر پیاده روی اربعین حسینی است ، یاد کردن از آنها که به شوق زیارت کربلای معلا به پیشواز شهادت رفتند و عاشقانه به حضرت ثارالله لبیک گفتند بایسته و شایسته است.
چه بسا شهدایی که به تأسی از تشنگی حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با لب تشنه به شهادت رسیدند و چه فراوان عزیزانی که با پیروی از علمدار کربلا حضرت ابالفضل العباس (ع ) با وجود بدنی زخمی حاضر نشدند به پشت جبهه اعزام شوند و در معرکه ماندند تا به شهادت رسیدند.
آنها در وصیتنامه های خود همواره به راه سرخ عاشورا اشاره داشتند و یکی از آرزوهایشان زیارت ضریح شش گوشه حضرت حسین بن علی (ع) بود.
شهید صفر قاسمی راد از جوانان عاشق حضرت سیدالشهدا بود که به شرکت در روضه های امام حسین(ع) بسیارعلاقه مند بود و بارها پیش می آمد که در مراسمات عزاداری آن حضرت از شدت گریه بیهوش می شد.
او که از شهدای شهرک شهید منتظری شهرستان دزفول بود، در اردیبهشت سال 1361 و در راه آزادسازی خرمشهر از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
شهید صفر قاسمی راد در وصیت نامه خود یادآور شده است:
این را بدانید که هدف ما شهدا یکی است که هدف ما امام حسین (ع) است. بیشتر شهدا در وصیت نامه هایشان می نویسند که در شب های جمعه ما را دعا کنید. من اینجا می گویم و می نویسم که اگر خودمان به کربلا نرفتیم شما به جای ما این قبر شش گوشه ی امام حسین(ع) را زیارت کنید.
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
جا دارد زایران عزیزی که به عتبات عالیات و از جمله صحن و سرای حسینی در سرزمین مقدس کربلا مشرف می شوند شهدا را فراموش نکنند و نایب الزیاره آن لبیک گویان وفادار عاشورایی باشند.
برگرفته از وبلاگ تا ماه راهی نیست
*تابناک
#شهید_صفر_قاسمی_راد
#اربعین
@dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گر بگردی در زمین و در زمان و عالمین هیچ عشقی نشود والاتر از عشق حسین
🌱بانیانِ عرش هم گویند نامش را مدام
🌱بَه چقدر زیباست این آهنگ و این نام حسین علیهالسلام
#اَݪسَلآمعَلَێکَیٰآاَبٰآعَبدِلله
#اربعین
حُبُّ الحُسـیـن هُویَّتُنا...
@dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت42
🔹بیماری و پاک شدن گناهان (2)
اما موضوع اول بحث شکوه و شکایت است، که یک موضوع محوری در حکمت ۴۲ است. بنده این موضوع را از نهج البلاغه محضر شما عزیزان تبیین می کنم .
اولاً معنای شکوه و شکایت در لغت یعنی گله ، شکوا یعنی بیماری ، گله ، درد و شکایت کردن. شکایت یعنی گله کردن ، نالیدن اظهار درد و ناراحتی کردن.
🔻یکی دیگر از مسائلی که پیرامون شکوا و شکایت در نهج البلاغه مطرح است، موضع شکواست . یعنی انسان شکایتش را نزد چه کسی ببرد و نزد چه کسی نبرد. اولین موضع شکوا خودِ خداوند متعال است؛ یعنی آنجایی که انسان شکایت های خودش را به درگاه خدا می برد .
در نهج البلاغه شریف موارد زیادی در این مورد داریم .
🔆 نکته اول توصیه امام علی (علیه السلام) در بندِ دهم نامه ۳۱ به مولا امام حسن (علیه السلام) است، که در آنجا درباره رابطه او با خدا می فرماید: «وَ شَکَوتَ إلَیهِ هُمومَک»؛ تو در مناجات با خدا، غصه ها و همّ و غم خودت را به درگاه خدا شکوه می کنی.
🔆 نکته دوم شکوه هایِ امیرالمؤمنین (علیه السلام) به درگاه الهی است که در چند مورد عرض خواهم کرد.
ابتدا بند دوم از خطبه ۱۷ ، شکایت مولا علی (علیه السلام) به درگاه خدا از دست مدعیّان دروغین قضاوت است .
حضرت در بند دوم از خطبه ۱۷ می فرماید:
«به خدا شکایت می کنم از گروهی که جاهلانه زندگی می کنند و گمراه می میرند.» شکایت دوم حضرت از دست مردم زمانه خودشان است. در حکمت ۲۶۱ می فرماید اگر رعایا و مردم قبل از حکومت من از حیف و میل و ظلم و جور مسؤولین شان شکایت داشتند، امروز روزگار منِ علی به جایی رسیده است که به عنوان مسؤولِ جامعه از دست ظلم رعیتم شکایت به درگاه خدا دارم.
سوم به درگاه خدا از خشکسالی است. در بند سوم از خطبه ۱۴۳ می خوانیم: « اللّهُمَّ اِنّا خَرَجْنا اِلَيْكَ نَشْكُو اِلَيْكَ ما لايَخْفى عَلَيْكَ» ؛ خدایا ما از مناظرمان به بیابان، به سوی تو آمدیم تا از آنچه که بر تو مخفی نیست، به درگاهت شکوه کنیم. (یعنی خشکسالی و بی بارانی)
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#ندای_نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@dghjkb
🔴آنقدر دشمن ما را درگیر خوب یا بد بودن طالبان کرد که یادمان رفت بخش بزرگی از انتقام خون حاج قاسم یعنی خروج آمریکا از منطقه(آن هم به مفتضحانه ترين حالت ممکن) در افغانستان رقم خورد.
@dghjkb
🔻دولت مطلوب اسلامی
مقام معظم رهبری مدظلهالعالی :
💠هركدام از شما تلاش كنید كه براى این مسئولیت ها، خودتان را با الگوى اسلامى منطبق سازید؛ یعنى:
🔹دینتان
🔸تقوایتان
🔹رعایتتان نسبت به حال مردم
🔸 رعایتتان نسبت به شرع
🔹 رعایتتان نسبت به بیت المال
🔸 اجتنابتان از خودخواهیهاوخودپرستىها
🔹 و رفیق بازیها و هوىوهوسواین چیزها
✅ مطابق با الگوى اسلام باشد.
📚١٣٧٩/٠٩/١٢
#دولت_اسلامی
#مکتب_انقلاب_اسلامی
#پست_دهم
@dghjkb
◾️اربعین؛ سرآغاز گسترش جریان مبارزه با ظلم بعد از حادثه عاشورا
اربعین در حادثهی کربلا یک شروع بود؛ یک آغاز بود. بعد از آنکه قضیهی کربلا انجام گرفت- آن فاجعهی بزرگ اتفاق افتاد- و فداکاری بینظیر ابا عبد اللَّه (علیهالسّلام) و اصحاب و یاران و خانوادهاش در آن محیط محدود واقع شد، حادثهی اسارتها پیام را باید منتشر میکرد و خطبهها و افشاگریها و حقیقتگوئیهای حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) مثل یک رسانهی پرقدرت باید فکر و حادثه و هدف و جهتگیری را در محدودهی وسیعی منتشر میکرد؛ و کرد. خاصیت محیط اختناق این است که مردم فرصت و جرئتِ این را پیدا نمیکنند که حقایقی را که فهمیدهاند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون اولًا دستگاه ظالم و مستبد نمیگذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمیگذارد به آنچه فهمیدهاند، عمل کنند. در کوفه، در شام، در بین راه، خیلیها از زبان زینب کبری (سلاماللهعلیها) یا امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) یا از دیدن وضع اسرا، خیلی چیزها را فهمیدند، ولی کی جرئت میکرد، کی توانائی این را داشت که در مقابل آن دستگاه ظلم و استکبار و استبداد و اختناق، آنچه را که فهمیده است، بروز دهد؟ مثل یک عقدهای در گلوی مؤمنین باقی بود. این عقده روز اربعین اولین نِشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین در کربلا اتفاق افتاد.
مرحوم سید بن طاووس- و بزرگان- نوشتهاند که وقتی کاروان اسرا، یعنی جناب زینب (سلاماللهعلیها) و بقیه در اربعین وارد کربلا شدند، در آنجا فقط جابر بن عبد الله انصاری و عطیهی عوفی نبودند، «رجال من بنی هاشم»؛ عدهای از بنی هاشم، عدهای از یاران بر گرد تربت سیّدالشّهداء جمع شده بودند و به استقبال زینب کبری آمدند. شاید این سیاستِ ولائی هم که زینب کبری اصرار کرد که برویم به کربلا- در مراجعت از شام- به خاطر همین بود که این اجتماع کوچک اما پرمعنا، در آنجا حاصل شود. حالا بعضی استبعاد کردند که چطور ممکن است تا اربعین به کربلا رسیده باشند. مرحوم شهید آیتاللَّه قاضی یک نوشتهی مفصلی دارد، اثبات میکنند که نه، ممکن است که این اتفاق افتاده باشد. به هر حال آنچه در کلمات بزرگان و قدماء هست، این است که وقتی زینب کبری و مجموعهی اهل بیت وارد کربلا شدند، عطیهی عوفی و جناب جابر بن عبد الله و رجالی از بنی هاشم در آنجا حضور داشتند. این نشانه و نمونهای از تحقق آن هدفی است که با شهادتها باید تحقق پیدا میکرد؛ یعنی گسترش این فکر و جرئت دادن به مردم. از همینجا بود که ماجرای توابین به وجود آمد؛ اگرچه ماجرای توابین سرکوب شد؛ اما بعد با فاصلهی کوتاهی ماجرای قیام مختار و بقیهی آن دلاوران کوفه اتفاق افتاد و نتیجهی در هم پیچیده شدن دودمان بنیامیهی ظالم و خبیث بر اثر همین شد. البته بعد از او سلسلهی مروانیها آمدند؛ اما مبارزه ادامه پیدا کرد؛ راه باز شد. این خصوصیت اربعین است. یعنی در اربعین افشاگری هم هست، عمل هم هست، تحقق هدفهای آن افشاگری هم در اربعین وجود دارد.۱۳۸۷/۱۱/۲۸
بیانات در دیدار جمعی از مردم آذربایجان شرقی
پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
#اربعین
@dghjkb
📌رکورد واکسن شکست ...
🔴رئیسی در دو هفته اولِ فعالیتش رکورد واردات واکسن در دو سال گذشته را شکست
⭕چرا روحانی نتوانست در این سالها رکوردی به جا بگذارد که رئیسی در دو هفته موفق به شکستن آن نشود؟
⁉️نشد وارد کنید یا نخواستید؟
🚫بنا براین بود که وارد نکنید و تاجزاده هم تبیین کند : رهبری مخالف واردات واکسن است؟
@dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️مژده به ایرانیان
⭕️در آخرالزمان ، #پرچم_حق به دست ایران خواهد بود ....
صحبت های قابل تامل از روایاتی در خصوص اخرالزمان .../ جالب ترین بخش این ویدئو شاید این قسمت باشه که میگه : حضرت فرمود امروز #اعراب ، ایرانی ها را وارد دین کردند ،
در آخرالزمان این #ایرانی ها هستند که پرچم حق را به دست دارند و اعراب را به دین بر می گردانند ...
#استاد_عالی
@dghjkb
🏴 شب جمعه...
شادی روح شهدای گمنام🏴
شهدای هسته ای🏴
شهدای دفاع مقدس🏴
شهدای روحانیت🏴
شهدای امر به معروف🏴
شهدای مدافع حرم🏴
شهدای مدافع امنیت🏴
شهدای مدافع سلامت🏴
شهدای محراب🏴
شهدای انقلاب🏴
و همه شهدا🏴🏴
🏴 اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم🏴
🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴
@dghjkb
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
امام علی (علیهالسلام) :
♦️سرمايه اى از عقل سودمندتر نيست ،
و هيچ تنهايى ترسناك تر از خودبينى ،
و عقلى چون دورانديشى ،
و هيچ بزرگوارى چون تقوى ،
و همنشينى چون اخلاقى خوش ،
و ميراثى چون ادب ،
و رهبرى چون توفيق الهى ،
♦️و تجارتى چون عمل صالح ،
و سودى چون پاداش الهى ،
و هيچ پارسايى چون پرهيز از شُبهات ،
و زُهدى همچون بىاعتنايى بدنياىحرام ،
و دانشى چون انديشيدن ،
و عبادتى چون انجام واجبات ،
و ايمانى چون حياء و صبر .
و خويشاوندى چون فروتنى ،
و شرافتى چون دانش ،
و عزّتى چون بردبارى ،
و پشتيبانى مطمئن تر از مشورت كردن نيست. "
133 نهج البلاغه
#امام_علی علیهالسلام
@dghjkb
چقدر دنیای ما بی شما زشت شد،
و به دور از تمام خوشی ها شد
چقدر چشم های ما همه را دید
ولی مولایش را ندید
چقدر گوش هایمان صدای همه را شنید الا صدای جان نواز ط را آقا جانم
چقدر حسرت با شما بودن در دلهایمان تار بسته
تمام روز هایمان بی شما شب است و دلگیر
اندازه تمام آسمان ها دلم برایت گرفته است
اندازه تمام بی کسی هایم دلتنگت شده ام آقا
کمی برایم حرف بزن دلم صدایت را می خواهد
دلم آرام ندارد ای دل آرامم .
@dghjkb
◾️مرا تاب انتظارم نیست......یوسف زهرا...
#امام_زمان عج
@dghjkb
*شهیدی که مادرش خواب حضور او در پیادهروی اربعین را دید:
(گفتگو با مادر و برادر شهید حسینعلیقلینژاد)
گفتوگو را با یکی از برادران شهید آغاز کردیم.
* از کودکی حسین برایمان تعریف کنید؟
برادر شهید: حسین سال 1346 به دنیا آمد؛ اسم اصلی حسین که با آن اسم در گوشش اذان گفتند، عباس بود. اما آن اسمی که در مدرسه ثبت نام کردند حسین است، یعنی حسین دو اسمه بود.
مدرک سیکلش را که گرفت، ترک تحصیل کرد، چون پدرمان قطع نخاع بود برای کسب درآمد در کفاشی مشغول به کار شد، بعد از انقلاب، کفاشی را رها کرد و وارد مسجد شد و با بسیجیها در مسجد فعالیت میکرد.
با شروع جنگ، حسین سه ماه آموزش دید و بعد از آن وارد کادر سپاه شد، البته وقتی وارد سپاه شد ما نمیدانستیم، سال 1363 که در جبهه مجروح شده بود، ما متوجه شدیم که او پاسدار است.
* ویژگیهای بارز حسین که او را از دیگر جوانان متمایز میکرد، چه چیزی بود؟
برادر شهید:خصوصیات حسین مانند دیگر شهدا است، از لحاظ مکتبی و اعتقادی به گونهای بود که هئیت و مسجد را رها نمیکرد، حتی نماز شب او ترک نمیشد.
حسین اعتقاداتش خیلی قوی بود، مثلاً زمانی که با نامحرم صحبت میکرد، سرش پایین بود و به چشم نامحرم نگاه و دقت نمیکرد، شاید اگر بعد از رفتن میپرسیدیم که او چه کسی بود؟ میگفت: نمیدانم، او را نشناختم.
وقتی در خانه از کسی صحبت میکردیم، حسین میگفت: پشت سر کسی صحبت نکنید و وقتی دوباره تکرار میشد، از خانه بیرون میرفت.
حسین حقوقش را نمیگرفت و میگفت: برای حقوق به جبهه نمیروم، من برای دین و مکتبم به به جبهه اعزام میشوم.
شهدای ما زمانی که در جبهه میجنگیدند، به دنبال مال دنیا نبودند، بلکه هدفشان اطاعت از ائمه(ع) و رهبر بود، که البته با شهادت به این مهم دست پیدا کردند.
هیچکس به رزمندهای جبهه کمک نکرد و این رزمندگان دستشان را جلو کسی دراز نکردند، و به هدفشان که دفاع از آب و خاک ایران در مقابل بیگانه بود، رسیدند.
قهرمانهای ما شهدایند، ما هم مثل شهدا باید دستمان را جلو اجنبی دراز نکنیم و روی پا خود بایستیم، اینگونه به هیچکس محتاج نمیشویم، حتی میتوانیم با اتکا به خود اختراع هم داشته باشیم و به دیگران هم کمک کنیم؛ این راه شهداست و هر کس این کار را انجام دهد اجر شهید را میبرد.
ما باید پیرو خط رهبری باشیم، ایشان راه را درست فهمیدهاند، حقیقت را درست میگویند، اما بعضی از افراد سعی دارند همانگونه که جام زهر را به امام(ره) دادند، در مقابل رهبرانقلاب همین رفتار را انجام دهند؛ اما ما از اول پای انقلاب و امام(ره) بودهایم، الان هم پای رهبر میمانیم.
* رفتار حسین با اهل منزل چگونه بود؟
برادر شهید:او بسیار به پدر و مادر احترام میگذاشت و به آنان علاقهمند و وابسته بود؛ حسین سعی میکرد خودش را برای مادر عزیز کند، مثلاً در دوران کودکی وقتی به خانه برمیگشت، کنار مادر مینشست و سرش را روی زانو و سینه مادر میگذاشت و به دلیل احترامی که برای مادر قائل بود، ایشان را بغل میکرد.
*خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا،
خبرگزاری تسنیم
#شهید_حسین_علی_قلی_نژاد
@dghjkb
* با توجه به وابستگی شدیدی که نسبت به حسین داشتید، چگونه رضایت شما را برای رفتن به جبهه جلب کرد؟
مادر شهید: آن زمانی که تصمیم گرفت به جبهه اعزام شود، این موضوع را با من در میان گذاشت، من گفتم: زمانی که امامحسین(ع) به کربلا رفت، بعضیها بعد از شهادت ایشان گفتند: کاش میتوانستیم با ایشان همراه باشیم، الان مثل زمان امامحسین(ع) است و باید حسین راه امامحسین(ع) را برود.
حسین همیشه به من میگفت: مامان من برم جبهه؟ بعد از پیگیریهای حسین بهش گفتم: برو، نامه آورد و امضا زدم و رفت.
* حسین چند بار به جبهه اعزام شد؟ در چه عملیاتهایی شرکت کرد، آیا حسین در جبهه مجروح شده بود؟
برادر شهید: حسین از سال 1360 تا 1363 در جبهه حضور داشت و در عملیاتهای والفجر1، مسلمابنعقیل(ع)، خیبر و بدر شرکت کرد. او در عملیات خیبر از ناحیه پهلو مجروح شد، همچنین در عملیات مسلم ابنعقیل(ع)، با موج خمپاره ضربه مغزی شد، و یک ماه بیهوش بود؛ حسین با توجه به عشقی که در وجود او بود، وقتی توانست سرپا بایستد دوباره به جبهه رفت.
در اولین مجروحیت، یک ماه گم شد، بعد از یک ماه خانوادههای مجروحین که پیش او رفته بودند، متوجه میشوند حسین نمیتواند صحبت کند، یک کاغذ برای او میآورند و حسین روی کاغذ مینویسد "پایگاه ابوذر"، با پیگیریهایی که صورت گرفت شناسایی شد؛ او را به تهران منتقل کردند و یک ماه تمام مادر پرستار حسین بود.
* آیا حسین میدانست که زندگیاش ختم به شهادت میشود؟
مادر شهید: آخرین جمعهای که در تهران حضور داشت، نماز جمعه رفت، وقتی که برگشت، گفت: مامان، این آخرین نماز جمعهای است که من شرکت میکنم؛ با خودم گفتم شاید چون آخرین نماز جمعه سال است، دارد این حرف را میزند، اما حسین حرف دلش را زد؛ حسین رفت و شهید شد، همانگونه که گفت، آخرین نماز جمعهای بود که شرکت کرد.
برادر شهید: اعزام حسین و داماد خانوادهی ما به منطقه به این صورت بود: با اعزام حسین به منطقه، دامادمان به تهران برمیگشت. ایشان تعریف کرد: قبل اعزام، حسین به او گفته است که 6 ساعت دیگر به شهادت میرسد، یعنی حسین، ساعت شهادتش را اعلام کرد و دقیقاً در همان ساعت هم شهید شد.
* حسین در چه عملیاتی به شهادت رسید؟
برادر شهید: او در تاریخ 1363/12/22 در عملیات بدر به شهادت رسید، و خبر شهادت را 10 روز بعد به ما اعلام کردند.
یکی از همرزمهای حسین که در منطقه عملیاتی بدر با ایشان بود، تعریف کرد: بعد از شهادت، حسین را در کنار تپهای میگذارند، پلاک و ساعت حسین را باز میکنند و پتو روی او میکشند تا در فرصتی مناسب او را به عقب برگردانند، اما با توجه به پاتک شدید دشمن، اوضاع منطقه جوری میشود که رزمندهها توان برگرداندن شهدا را نداشتند و جنازهی حسین در آن منطقه باقی میماند.
* پیکر شهید بعد از 35 سال چگونه شناسایی شد؟
برادر شهید: زمانی که خبر شهادت را به ما دادند، پیکر شهید مفقود شده بود؛ خیلیها با حرفهایشان دل مادر را سوزاندند، مثلاً عدهای گفتند که حسین را سیل برده و... اما همرزمان شهید نقشهای را که حسین در آنجا شهید شده بود کشیدند و دقیقاً پیکر شهید در همان مکان شناسایی شد.
چون حسین پلاک نداشت از طریق DNA شناسایی شد، و پس از 35 سال به این انتظار پایان داد.
*خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا،
خبرگزاری تسنیم
#شهید_حسین_علی_قلی_نژاد
@dghjkb
* حس و حال مادر زمانی که خبر بازگشت حسین را آوردند چگونه بود؟
مادر شهید: او خیلی دوست داشت شهید شود، برای خدا رفت و شهید هم شد؛ من از شهادت حسین ناراحت نشدم، الان که پیکر حسین شناسایی شده است، خیلی خوشحالم.
برادر شهید: مادر در این 35 سال اصلاً ناراحت نبود، زمانی که خبر بازگشت حسین را بعد از 35 سال به ما دادند، مادر فقط دو کلمه گفت «آخیش آمد.»
* آیا از حسین وصیتنامهای به جا مانده است؟
مادر شهید: بله حسین وصیت کرد اگر جنازهام به دست شما رسید، روز جمعه دفنم کنید و کلامالله مجید را روی سینهام بگذارید؛ همین اتفاق هم افتاد. او علاوه بر وصیتی که برای ما داشت، برای خانواده و مردمان شریف ایران، زمان حضورش در جبهه به صورت صوتی وصیتی را ضبط کرد و اکنون صوت وصیت موجود است.
صوت وصیت شهید حسین علی قلینژاد در جبهههای جنگ
برادر شهید: حسین همیشه این مطلب را به ما یادآوری میکرد: اگر من نبودم، سعی کنید در زندگی اسلحه من را بردارید، از آب و خاک مملکت دفاع کنید، پیرو و پشتیبان خط امام و ائمه(ع) باشید و در این مسیر قدم بگذارید.
* ارتباط حسین با اهلبیت(ع) چگونه بود؟
مادر شهید: حسین عاشق سیدالشهدا(ع) بود، همیشه برای امامحسین(ع) نوحه میخواند و صدایش را ضبط میکرد.
یک شب خواب دیدم، ایام اربعین است، همه در حال پیادهروی به سمت کربلا بودند، حسین همراه زائران بود؛ دیدم برای استراحت، توی اتاق نشسته است، وسط اتاق حوض بود؛ آب برداشتم پاهای حسین را بشویم، به من گفت: نشور، پاهام به خاطر پیادهروی تاول زده است.
*خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا،
خبرگزاری تسنیم
#شهید_حسین_علی_قلی_نژاد
@dghjkb
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت42 (3)
🔹 بیماری و پاک شدن گناهان
🔻مورد بعدی شکایت از شرایط و اوضاع زمانه است . مولا علی (علیه السلام) در نامه ۱۵ در قالب مناجات به درگاه خدا اینگونه عرضه می دارد :
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ غَيْبَةَ نَبِيِّنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ تَشَتُّتَ أَهْوَائِنَا»؛ خدایا ما به تو شکایت می کنیم از فقدان پیامبر (صلوات الله علیه) و کثرت دشمنان و متشدّد بودن خواسته هایِ مردممان.
البته شکوه های مولا از دست خواص و عوام جامعه و دوست و دشمن فصل مفصلی از نهج البلاغه را تشکیل می دهد که در این مجال کوتاه فرصت بیان آن ها نیست .
نکته آخر در بحث شکایت به درگاه خدا
اثرِ شکوه مؤمن است. مولا علی (علیه السلام) در همین حکمت ۴۲ که موضوع بحث ماست اثر صحیح شکوه از درد و بیماری به درگاه خدا را ریزش گناهان و اثر نادرست و غیر واقعی را اجر بردن معرفی می کنند .
🔸 ۱. شکایت به درگاه خداوند🔻
از طرفی می فرمایند:
«جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ»؛
خدا این شکوه و شکایتی که از درد و بیماری دارید باعث ریزش گناهانت قرار داده است. بعد می فرمایند :
«فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ»
البته اینجور نیست که بیماری ثواب داشته باشه چون ثواب دائر مدار عمل است .
این بحث اول در بحث موضع شکوا که شکایت به خداست.
🔸 ۲. شکایت به مؤمن🔻
اما موضع دوم شکوا و شکایت ، شکایت به مومن است. از نگاه مولا علی (علیه السلام) اگر کسی دردش ، حاجتش ، مشکلش را به مؤمنی بگوید و شکوه بکند، گویا به خداوند رفته و به درگاه خدا شکایت می کند . شما در حکمت ۴۲۷ می خوانید، کسی که حاجتش را به مؤمنی شکوه کند گویا آن حاجت را به درگاه خدا برده و شکوه کرده است.
مصادیقی هم برای این شکوه به مؤمن هست که مصداق اصلیش در نهج البلاغه شکوه مردم به کارگزاران حکومت اسلامی است. در نهج البلاغه گله و شکوه مردم از مشکلات و ناراحتی هایشان به کارگزاران حکومت اسلامی، مصادیق متعددی دارد که به چند دسته تقسیمش کردند:
اول شکوه به امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عنوان رهبر جامعه از دست مسؤولین زیر دست. نمونه اش در نامه ۱۹ هست. حضرت در نامه به حاکم فارس نوشتند: « همانا دهقانان سرزمین تو از دست تو به خاطر غلظت و خشونت و قساوت و تحقیر مردم و سختگیری شکوه و شکایت به من کردند.»
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@dghjkb