اى اصبغ، من به فرمان حبيبم رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم عمل كردم، مردى از آخر مسجد برخاست و گفت: اى اباالحسن، سه جمله گفتى، آن را براى ما شرح بده. من پاسخى ندادم تا به نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رفتم و سخن آن مرد را بازگو كردم.
اصبغ گفت: در اينجا اميرمؤمنان عليهالسلام دست مرا گرفت و فرمود: اى اصبغ، دستخود را بگشا. دستم را گشودم. حضرت يكى از انگشتان دستم را گرفت و فرمود: اى اصبغ، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نيز همين گونه يكى از انگشتان دست مرا گرفت، سپس فرمود: هان، اى اباالحسن، من و تو پدران اين امتيم هر كه ما را ناخشنود كند لعنتخدا بر او باد. هان كه من و تو مولاى اين امتيم هر كه از اجرت ما بكاهد و مزد ما را ندهد لعنتخدا بر او باد. آن گاه خود آمين گفت و من هم آمين گفتم.
گفتم: آرى، فرمود: چون روز قيامت شود خداوند منبرى بر پا دارد برتر از منابر پيامبران و شهيدان، سپس خداوند مرا امر كند كه بر آن بالا روم، آن گاه تو را امر كند كه تا يك پله پايينتر ازمن بالا روى، سپس دو فرشته را امر كند كه يك پله پايينتر از تو بنشيند و چون بر منبر جاى گيريم احدى از گذشتگان و آيندگان نماند جز آنكه حاضر شود.
آن گاه فرشته اى كه يك پله پايينتر از تو نشسته ندا كند: اى گروه مردم; بدانيد: هر كه مرا مى شناسد كه مى شناسد و هر كه مرا نمى شناسد خود را به او معرفى مىكنم، من «رضوان» دربان بهشتم، بدانيد كه خداوند به من و كرم و فضل و جلال خود مرا فرموده كه كليدهاى بهشت را به محمد بسپارم و محمد مرا فرموده كه آنها را به على بن ابیطالب بسپارم، پس گواه باشيد كه آنها را بدو سپرده ام.
سپس فرشته ديگر كه يك پله پايينتر از فرشته اولى نشسته بر مى خيزد و به گونه اى كه همه اهل محشر بشنوند ندا كند: اى گروه مردم، هر كه مرا مى شناسد كه مى شناسد و هر كه مرا نمى شناسد خود را به او معرفى مىكنم، من «مالك» دربان دوزخم، بدانيد كه خداوند به من و فضل و كرم و جلال خود مرا فرموده كه كليدهاى دوزخ را به محمد بسپارم و محمد مرا امر فرموده كه آنها را به على بن ابىطالب بسپارم، پس گواه باشيد كه آنها را بدو سپردم.
پس من كليدهاى بهشت و دوزخ را مىگيرم. آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به من فرمود: اى على، تو به دامان من مى آويزى و خاندانت به دامان تو و شيعيانت به دامان خاندان تو مى آويزند. من (از شادى) دست زدم و گفتم: اى رسول خدا، همه به بهشت مىرويم؟ فرمود: آرى به پروردگار كعبه سوگند.
اصبغ گويد: من جز اين دو حديث از مولايم نشنيدم كه حضرتش چشم از جهان پوشيد درود خدا بر او باد. (3)
پى نوشتها:
(3)روضه 22 و 23.
اميرالمؤمنين على بن ابىطالب عليهالسلام ص 954
مؤلف: احمد رحمانى همدانى
ترجمه: حسين استاد ولى
منبع:www.imamalinet.net
*بیتوته
@dghjkb
در این شب نورانی و عرفانی التماس دعا داریم جهت ،
سلامتی و تعجیل در فرج مولا
شفای عاجل همه بیماران
رفع بلا و گرفتاری همه دردمندان
دعا برای همه پدران و مادران
دعای مغفرت و آمرزش همه اموات و گذشتگان
دعا برای همه بزرگوارانی که التماس دعا دارن انشاءالله
#شب_قدر
🍂امشب بگو که ای خدا شرمندتم شرمندتم
وا کن به روی من درو من هر چی باشه بندتم
یا ربنا یا ربنا
🍁من چی بگم وقتی خودت، داری میبینی حالمو
امشب بیا و پاره کن؛ پرونده ی اعمالمو
گریه دوای دردمه از من نگیر این مرهمو
خیلی خجالت میکشم از بس شکستم توبمو
گفتی بیا من اومدم؛ دیدی چطور زانو زدم
با صد امید و آرزو؛ خونت رو امشب در زدم
🍃یا ربنا یا ربنا اغفر لنا اغفر لنا
@dghjkb
▪️ #امام_صادق علیه السلام فرمودند:
🍃 تورات در شب ششم ماه رمضان نازل گردید. انجیل در شب دوازدهم ماه رمضان نازل گردید. زبور در شب هجدهم ماه رمضان نازل شد. و قرآن در شب قدر فرود آمد.
الکافی، ج۴، ص۱۵۷
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
@dghjkb
#دعای_روز_بیست_یکم_ماه_رمضان
«اللهُمَ اجْعَلْ لى فيهِ الى مَرْضاتِكَ دَليلًا، وَلا تَجْعَلْ لِلشَّيْطانِ فيهِ عَلَىَ سَبيلًا، وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ لى مَنْزِلًا وَمَقيلًا، يا قاضِىَ حَوآئِجِ الطَّالِبينَ؛
خدايا در اين ماه راهنمايى براى رسيدنم به خشنوديت قرار ده، و راهى براى تسلّط شيطان بر من قرار مده و بهشت را منزل و محل بازگشتم قرار ده اى برآورنده حاجتهاى طلبكنندگان».
@dghjkb
مسجد، خموش و شهر پر از اشک بیصداست
ای چاه خون گرفته کوفه علی کجاست؟
ای نخلها که سر به گریبان کشیدهاید
امشب شب غریبی و تنهایی شماست
دلها تمام، خیمه آتش گرفتهاند
صحرای کوفه شام غریبان کربلاست
امشب علی به باغ جنان پیش فاطمه است
اما دل شکسته او در خرابههاست
سجاده بیامام و زمین لالهگون ز خون
مسجد غریب مانده و محراب، بیدعاست
باید گلاب ریخت پس از دفن، روی قبر
امشب گلاب قبر علی اشک مجتباست
تو از برای خلق جهان سوختی علی!
اما هزار حیف که دنیا تو را نخواست
ای چاه کوفه اشک علی را چه میکنی
دانی چقدر قیمت این در پربهاست؟
باید به گریه گفت: علی حامی بشر
باید به خون نوشت: علی کشته خداست
هر لحظـه در عزای علی تا قیام حشر
«میثم» هزار بار اگر جان دهد رواست
*استاد سازگار*
@dghjkb
روایتی از ایثارگر حبيب الله ابوالفضلی در مورد روزهدار سيزده ساله
در ماه رمضان سال 63 از طرف لشگر 25 كربلا به پايگاه شهيد مدنی اعزام شديم (پايگاه لشگر 8 نجف اشرف ) چون قرار بود به مقر عمليات منتقل شويم حكم مسافر را داشتيم و روزه بر ما واجب نبود اما كساني كه در ماه مبارک در پايگاه اهواز میماندند میبايست روزه میگرفتند از جمله مسئولين ستاد و امام جماعت و مكبر كه نوجوان 13 سالهای بود.
هوای اهواز بسيار گرم بود و حتي يك ساعت بدون نوشيدن آب قابل تحمل نبود. اواخر ماه مبارک كه به اهواز برگشته بودم احساس كردم نصف گوشت بدن اين نوجوان آب شده است. واقعا ايمان از چهره نحيف اين نوجوان (مكبر نماز خانه) متجلی بود.
باشگاه خبرنگاران جوان
#ماه_رمضان #دفاع_مقدس
@dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت یک تجربهگر مرگ موقت از دیدن چهره مبارک #امام_حسین علیه السلام و ماجرای شفاعت شدن توسط ایشان که باعث شد برای لحظاتی برنامه متوقف بشه!
تجربهگر: آقای میثم عباسیان
📺 #زندگی_پس_از_زندگی
🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما
.
◾️در شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی صلواتاللهعلیه
مُردم امشب کنار بستر تو
باز کن چشم بسته را بابا
پدرانه بگیر در آغوش
زینب دلشکسته را بابا
فرق تو باز و چشم تو بسته است
میکشد غصۀ تو زینب را
باز لب وا کن و بخوان قرآن
بشکن آخر سکوت امشب را
آن شبی که سر تو ضربت خورد
نام تو بود ذکر افطارم
جای مادر اگرچه خالی بود
شکر کردم که من تو را دارم
شکر کردم که گرمی دستت
گرمی دست مادرم زهراست
شکر کردم که گرچه مادر نیست
به سرم باز سایۀ باباست
شکر کردم که زینبم، یعنی
همهجا زینت توام بابا
بعد مادر که رازدارت بود
مرهم غربت توام بابا
شکر کردم که تو بهار منی
باغ خانه پر است از بویت
شکر کردم که آسمان دلم
همهشب روشن است از رویت
شده شقّالقمر ولی، ای وای!
مثل فرقت شکستهام بابا
چشم بگشا کمی نگاهم کن
ماه درخوننشستهام! بابا
کاش آن ضربتی که قاتل زد
جای فرقت به فرق من میخورد
من بمیرم برای زخم سرت
کاش زینب بهجای تو میمرد
نهفقط زینب و حسین و حسن
همۀ خلق بی تو بیپدرند
چشم خود باز کن اَباالایتام
که یتیمان کوفه دربهدرند
ضربتی که شکافت فرق تو را
کینۀ بدر و خیبر است و حنین
کینهای که پس از تو میگیرد
جان شیرین مجتبی و حسین
استخوانی که در گلوی تو بود
نفست را گرفته بود انگار
بود سی سال خار در چشمت
شاید از غصۀ در و مسمار
روی تو زرد و فرق تو خونی
رنگ دیگر گرفتهای بابا
بیشتر از تمام این سی سال
بوی مادر گرفتهای بابا...
#محمدتقی_عارفیان
#یا_امیرالمؤمنین
#بَأَبِيَ_الوَحيدُ_الشَّهيد
#آجرکَ_الله_یا_صاحبالزمان
@dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 پاسخ مستقیم به یک انتقاد
❌ امر به معروف را به حجاب تقلیل ندهید!؟ ❌
چرا بیشتر گیر میدن به بیحجابی؟
گه شماهم براتون سواله و انتقاد دارید و مشکل دارید با این قضیه،پاسخ رو ببینید
(کلیپ دوقسمتی و کوتاهه)
قسمت ۱
@dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 پاسخ مستقیم به یک انتقاد
❌ امر به معروف را به حجاب تقلیل ندهید!؟ ❌
چرا بیشتر گیر میدن به بیحجابی؟
اگه شماهم براتون سواله و انتقاد دارید و مشکل دارید با این قضیه،پاسخ رو ببینید
(کلیپ دوقسمتی و کوتاهه)
قسمت ۲
@dghjkb
#امام_زمان عج
☘أللَّھُـمَ عجِّـلْ لِوَلیِک ألْـفرج
این دل به جز تو بهر کسی بیقرار نیست
درمان سوز هجر، که جز وصل یار نیست
بی تو بهار بوی خزان میدهد هنوز
ما را به غیر روز وصالت بهار نیست
از دوری و فراق تو یا صاحب الزمان
عمری ست کار ما که به جز انتظار نیست
آقا اگر نیایی و مرهم نیاوری
ما را دگر تحمل این روزگار نیست
آقا، تویی محول الاحوال عاشقان
جز تو کسی مدبّر لیل و نهار نیست
میدانم اینکه لایق عشق تو نیستم
اما دلِ شکسته ام از تو کنار نیست
@dghjkb
#دعای_روز_بیست_دوم_ماه_رمضان
اللَّهُمَّ قَرِّبْنِی فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِک وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِک وَ نَقِمَاتِک وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِقِرَاءَةِ آیاتِک بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین
«خدایا مرا در این روز به رضا و خشنودیت نزدیک ساز و از خشم و غضبت دور ساز و برای قرائت آیات قرآنت موفق گردان به حق رحمتت ای مهربانترین مهربانان عالم».
@dghjkb
✨پروردگارا!
مهربانا!
ما را رهایی بخش از دانستگیهایی که به هیچ نمی ارزد...
رهایی بخش از احساسات اسارتبار....
رهایی بخش از باورهای ابلهانه و ناکارآمد....
رهایی بخش از آرمانها و آرزوهای دور و بی ثمر...
رهایی بخش از حرّافیها و نظریه پردازیهای تاریک...
رهایی بخش از حماقتها و جهالتهای مهلک...
رهایی بخش از حرص و حسد و آز و کینه...
رهایی بخش از تمامی زباله های ذهنی...
مرا از من به خودت رهایی بخش
“برحمتک یا ارحم الراحمین..
@dghjkb
🌱امام خامنه ای(حفظه الله):
🍀در شب قدر طلب مغفرت كنيم؛ و الا روزی خطاب الهی به گناهکاران می آید که ما شما را فراموش کردیم
🌹#شب_قدر، فرصت مغفرت است. حالا که خدا به من و شما میدان داده که به سویش برگردیم، طلب مغفرت کنیم و معذرت بخواهیم.
اینجا که عذرخواهی درجه میآفریند و گناهان را می شوید، از خدا عذرخواهی کنید.
#شب_قدر
#ماه_رمضان
@dghjkb
🗞مطبوعات
نه با آزادی مطبوعات مخالفم نه با تنوع آن، اگر طبق آنچه در قانون اساسی هست، مایه روشنگری باشند؛ مصالح کشور را رعایت کنند به نفع مردم قلم بزنند به نفع دین قلم بزنند اما امروز در جامعه مطبوعاتی هستند که تمام تلاش و همتشان برای تشویش اذهان عموم وناامید کردن مردم است ده، پانزده عنوان روزنامه، گویا از یک مرکز هدایت می شوند. این نوع مطبوعات در غرب نیز بی سابقه است یک نوع شارلاتیزم مطبوعاتی هستند، که روزنامه نگاران پیش گرفتند. مطبوعات یعنی مطبوعات سالم نه اینکه لازما طرفدار دولت باشد بلکه از عناد و بد جنسی به دور باشد.
📚بیانات مقام معظم رهبری مدظلهالعالی ۱۳۷۹/۰۲/۰۱
محتوای کارشده توسط کانال نقشه راه
#نقشه_راه_دولت_اسلامی
#تحول_معرفتی
#پست_صد_بیست_دوم
@dghjkb
شهدای شاخص ماه رمضان را بشناسید
«نورٌ علی نور» که میگویند، همین است؛ اینکه خدا در مهمانیاش متاع وجودت را خریدنی ببیند و با زبان روزه و سبکبالتر از هر زمان دیگری، لباس شهادت بر تنت بپوشاند و خودش میزبان افطارت باشد. به گواهی اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران، بیش از ۱۴ هزار و ۷۰۰ نفر از شهدای دوران دفاع مقدس با شهد شیرین شهادت افطار کردند.
به این فهرست نورانی باید شهدای رمضانی مبارزات انقلاب و ترور اوایل دهه ۶۰ را هم اضافه کرد. اما در این میان، از کنار نام شهدای مظلومی که در ایام ماه مبارک در شهرها قربانی بمباران یا موشکباران ناجوانمردانه دشمن شدند هم نباید به سادگی گذشت؛ سفره افطار مردم دزفول در ۲۱ خرداد ۱۳۶۳ با خون ۴۴ شهید رنگین شد.
۲۸ شهروند روزهدار در راهپیمایی روز قدس در اندیمشک در ۲۴ خرداد ۱۳۶۴ به خاک و خون کشیدهشدند و بمباران ایستگاه قطار هفت تپه خوزستان در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۵، ۷۰ قربانی روزهدار برجاگذاشت.
در این مجال، با مرور داستان زندگی و حماسه چند شهید شاخص رمضانی همراه شوید.
منبع: فارس
*پایگاه خبری_تحلیلی مشرق نیوز
@dghjkb
خلاقیت و مهارت سید علی اندرزگو در تغییر چهره و هویت، ۱۴ سال نیروهای ساواک را ناکام گذاشت
شهید «سید علی اندرزگو»
تولد: ۱۸ رمضان سال ۱۳۱۸/ شهادت: ۱۹ رمضان مصادف با ۲ شهریور ۱۳۵۷
مبارز هزار چهره!
سرنوشت سید علی درست از ۱۶ سالگی تغییر کرد؛ از وقتی با حاج «صادق امانی» و اهالی گروه «فداییان اسلام» آشنا شد. سید نوجوان از همان موقع، لباس مبارزه علیه حکومت به تن کرد و ۸ سال بعد در درگیریهای ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ برای اولین بار دستگیر و زندانی شد. مشارکت در ترور «حسنعلی منصور»، نخستوزیر وقت، در سال ۱۳۴۳ را اما باید نقطه عطف فعالیتهای مبارزاتی او دانست، اتفاق پرسروصدایی که باعث شد گوش ساواکیها با نام سید علی اندرزگو آشنا شود و بعد از آن در هر ماجرای ضدحکومتی دنبال او بگردند. البته هرچه میگشتند، کمتر پیدا میکردند چون سید شجاع قصه ما، یک مهارت خاص داشت؛ تغییر چهره و هویت.
فرار به آغوش امام (ره)
«بخارایی»، «هرندی»، «نیک نژاد» و «امانی»، عوامل اصلی ترور منصور با تلاشهای همهجانبه ساواک دستگیر شدند و دادگاه نظامی هم حکم به اعدام آنها داد اما دست ماموران به سید علی اندرزگو نرسید. مدتها طول کشید تا ساواک توانست رد او را که مخفیانه در شهر قم زندگی میکرد، بزند. اما درست زمانی که ماموران آماده دستگیریاش بودند، سید علی باز هم آنها را ناکام گذاشت و فرار کرد و این بار خودش را به عراق رساند. تعقیب و گریزها هرچقدر سخت بود، اما اقامت در عراق برای سید حسابی شیرین شد وقتی توانست با امام خمینی (ره)، رهبر محبوب و در تبعیدِ نهضت ملاقات کند. شاید همین دیدارها هم بود که باعث شد سید علی برای مبارزه علیه حکومت پهلوی مصممتر شود و دوباره هوای وطن به سرش بیفتد.
یک گذرنامه با هویت جعلی، همان چیزی بود که توانست در سال ۱۳۴۵ او را به ایران برگرداند. مستقر شدن سید در قم همان و ازسرگرفتن فعالیتهای انقلابی همان. سید توانست ۴ سال به همین شیوه و با نام و نشانی جدید در کنار انقلابیون فعالیت کند اما بالاخره شست ساواکیها خبردار شد که کسی که در آسمانها دنبالش میگشتند، کنار گوششان در قم آزادانه مشغول فعالیت علیه حکومت است.
مراسم ازدواج شهید سید علی اندرزگو
همه فکر میکردند کار این بهاصطلاح خرابکار دیگر تمام است اما مهارت در تغییر چهره، دوباره به کار سید علی آمد و کمک کرد او با نام و هویتی تازه، زندگی جدیدی را در تهران شروع کند. محله «چیذر»، هم پای او را به مدرسه علمیه باز کرد و هم شریک زندگیاش را سر راهش قرار داد. یک جمله، سرنوشت او و «کبری سیل سه پور» را در سال ۱۳۴۹ به هم پیوند زد. سید گفت: «من طلبهای هستم که نه کسی را دارم و نه مال و منالی. اگر میتوانی نان طلبگی بخوری، بسمالله.» عروس خانم هم پذیرفت.
از مشهد تا افغانستان، از عربستان تا سوریه و لبنان!
تعقیب و گریزهای ساواک و سید علی اندرزگو و خلق شخصیت و چهرههای جدید توسط او همچنان ادامه داشت، زندگی در ظاهر ماجراجویانه اما بهشدت هدفمندی که پای او را در سال ۱۳۵۱ حتی به افغانستان هم رساند. مشهد، مقصد بعدی سید بود و با اقامت طولانی در آنجا، توانست تحصیلات حوزویاش را هم ادامه دهد. سید علی با زیرکی و شجاعتش چنان ماموران ساواک را به سخره گرفتهبود که در همان سالها موفق شد بیهیچ مشکلی ۲ بار به حج برود!
نوبت دومِ عمره برای سید اما با طرح و نقشهای خاص همراه بود. او از عربستان به عراق رفت و در نجف یک بار دیگر توانست به ملاقات امام خمینی (ره) برود. اما این پایان ماجرا نبود. هیچکس نمیدانست سید علی اندرزگو چه در سر دارد که به خاطرش حاضر است مخاطرات سفر به سوریه و لبنان را هم به جان بخرد. وقتی او در لبنان در یک دوره آموزش نظامی شرکت کرد، معلوم شد برای آینده مبارزاتش علیه رژیم، برنامه ویژهای دارد.
منبع: فارس
*پایگاه خبری_تحلیلی مشرق نیوز
#شهید_سیدعلی_اندرزگو
@dghjkb
۱۹ رمضان، پایان باشکوه ۱۴ سال مبارزه مخفیانه
این بار بازگشت مخفیانه طلبه شجاع و خستگیناپذیر داستان ما به ایران، با اوجگیری مبارزات انقلابی مردم در ماه رمضان ۱۳۵۷ مصادف شده بود. هیچکس نمیدانست سید با یک تصمیم سرنوشتساز به وطن برگشته؛ ترور شاه.
ماموران ساواک هم که دیگر نمیخواستند مقهور زیرکی اندرزگو شوند، قم و مشهد و تهران و تمام اشخاصی را که ممکن بود با او ارتباط داشتهباشند، دائماً زیر نظر داشتند.
بیست و سوم ماه مبارک رمضان، روز بزرگی بود که سید برای اجرای هدف مهمش برای خود تعیین کردهبود. همهچیز اما در روز هجدهم ماه مبارک تغییر کرد. در این روز سید علی در تماس تلفنی با یکی از دوستانش در تهران، به او خبر داد که فردا افطار، مهمان او خواهد بود؛ غافل از اینکه این مکالمه، شنونده دیگری هم دارد؛ ساواک.
غروب فردا، سید علی وقتی سر قرار رسید که ماموران ساواک محل را محاصره کردهبودند. زنده به دست ساواک افتادن، بدترین اتفاق برای سید بود. پس طوری از مخفیگاهش بیرون آمد که ماموران تصور کردند مسلح است و قصد تیراندازی دارد. اینطور بود که برای روانه کردن رگبار گلوله به سوی او تردید نکردند. سید اما در آخرین لحظات هم داغ بر دل ساواکیها گذاشت. او با آخرین رمقهایش، چند برگ از نوشتههای محرمانه دفترچه یادداشتش را در دهان گذشت و فرو داد تا به دست ساواک نیفتد.
نزدیک اذان مغرب بود که سید علی به آرزویش رسید و در نوزدهم ماه رمضان سال ۱۳۵۷، با شهادت افطار کرد تا اولین شهید رمضانی نهضت امام خمینی (ره) لقب بگیرد.
امام (ره) در بازگشت به کشور، خبر شهادت سید علی اندرزگو را به خانواده اش دادند
امام (ره) خبر شهادتش را داد
همسر شهید «اندرزگو» میگوید: «تا مدتها نمیدانستیم آقا شهید شده است. منتظر بودیم با امام (ره) به ایران برگردد. وقتی امام آمد، ما را خدمت ایشان بردند. امام (ره) خبر شهادت او را به ما دادند. باور نمیکردم، ولی امام تأیید کردند و فرمودند: سید بزرگوار شهید شده است.»
بعدها «تهرانی»، شکنجهگر ساواک، شیوه شهادت سید علی اندرزگو را بازگو کرد و مزار او را در قطعه ۳۹ بهشت زهرا (س) به خانوادهاش نشان داد.
منبع: فارس
*پایگاه خبری_تحلیلی مشرق نیوز
@dghjkb