🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾
با نوای عاشقان عزم شهادت می کنیم
در صف نابودیِ دشمن،رقابت می کنیم
هردقیقه مثل عاشورا و هرجا کربلاست
آسمان را رنگِ خون،رنگِ شهامت میکنیم
@dghjkb
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
امام صادق علیه السلام:
شیطان گفت: پنج نفرند که هیچ راهی به آنها ندارم اما دیگر مردم در مشت من هستند:
1.هرکس با نیّت درست به خدا پناه ببرد و در همه کارهایش بر او توکل کند.
2.کسی که شب و روز بسیار تسبیح خدا گوید.
3. کسی که برای برادر مؤمنش آن پسندد که برای خود می پسندد.
4.کسی که هرگاه مصیبتی به او می رسد ، بی تابی نمی کند.
5. هرکسی که به آنچه خداوند قسمتش کرده ، خرسند است و غم روزیش را نمی خورد.
الخصال ؛ ص 285
@dghjkb
خدایا ! وقتی اسلام و انقلاب در خطر باشد دیگر این سینه را نمیخواهم.
خدایا ! مکش این چراغ افروخته را و مسوز این سوخته را و مران این بنده ی آموخته را
معشوقا ! اگر بپرسی حجت ندارم ، اگر بسنجی بضاعت و اگر بسوزانی طاقت...
معبود من ! اگر مرا به جرم بگیری تو را به کرم بگیرم زیرا که کرم تو از جرم من بیشتر است .
الهی ! اگر با تو دوستی نکردم ، دشمنی هم نکردم . گریخته بودم ، تا تو مراخواندی و بر خوان خود نشاندی .
خدایا ! مرا به صراط شهدا و صراط امام ثابت بدار تا شرمنده آنها نشوم و با روی سفید به دیدارشان بیایم.
🌹آمین یا رب العالمین🌹
@dghjkb
آخرین وداع
روز يکشنبه بود. من ودوستم براي خريدن ورقه امتحاني به مغازهاي در نزديکي مدرسهمان رفته بوديم. آن روز امتحان رياضيات کلاسي داشتيم. ناگهان صداي آژير قرمز بلند شد. من و دوستم شتابان خود را به درون مدرسه رسانديم.
مدير و ناظم تمام بچهها را به درون سالن هدايت ميکردند. يکي از همکلاسيهايم در پشت مدرسه مشغول خواندن و حل کردن تمرين رياضيات بود.
حياط مدرسه با کارگاه پشت مدرسه توسط يک در کوچک به هم مرتبط ميشد. وقتي صداي زنگ مدرسه بلند شد، وحيد از در کوچک وارد حياط مدرسه شد. هنوز وسط حياط بود که ناگهان صداي وحشتناکي برخاست.
بمب خوشه اي درآن طرف حياط مدرسه منفجر شد. ترکش بمب به وحيد خورد و سرش را از تنش جدا کرد. با ديدن اين صحنه بياختيار تنم لرزيد و اشک در چشمهايم جمع شد...
آمبولانس آمد و جنازه غرقه به خون وحيد را برد. بعد از زرد شدن آژير با ناراحتي به خانه رفتيم. من تا دو روز نتوانستم غذا بخورم. روز سوم مدرسه دوباره باز شد. وقتي به مدرسه رسيدم، در مدرسه پر از اعلاميههاي شهادت وحيد بود. به همراه معلمها و ناظم و مدير مدرسه به مسجد رفتيم و براي آخرين بار با دوستمان وداع کرديم.
راوی: یدالله محمودی
@dghjkb
🍁 بی تو چه سخت میگذرد یا صاحب الزمان،،،،،،،
🍁 نظری کن به دلهای خسته ما....
🍃اللهم عَجل لوَلیکَ اَلفَرج🍃🍃
@dghjkb
گل نرگس جهان جاے توسٺ
دو صد ترانہ بہ لبها،همہ براے توسٺ
بیا گل نرگس بہ جان تشنہ عشق
دعا دعای ظهور اسٺ و همہ براے توسٺ
اللهم عجل لولیکــــ الفرج
🌿التماس دعای فرج🌿
@dghjkb
ای شهیدان...!!!!🍁
نگاهم کنید....ببینید که برای ادامه راه به تجدید قوا نیازمندم....🍁
تجدید قوایم نگاه شماست...🍁
ای شهیدان....🍁
حال دلم زار و پریشان است...🍁
مرا به حال پریشان رها مکنید.....🍁
ای شهیدان.....🍁
من یقین دارم به مهربانی شما....لایه ای از مهربانی هایتان به روی ناخالصی هایم بکشید....🍃
چشم به دری دارم از جنس شما...🌱
باز کنید درهای بسته قفس تنگ مرا... میخواهم پرواز کنم...🕊
پرواز تا بی نهایتی که دورم کند از دنیای پوچ و فانی.....🍃
دستم را بگیرید... ای مهربانان🌸
@dghjkb
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
امام صادق عليه السلام درباره معني آيه «صلوات خدا و ملائکه و مؤمنين بر پيامبر خدا صلي الله عليه و آله» فرمودند:
الصَّلاةُ مِن اللهِ عَزَّوَجَلَّ رَحمَةٌ، وَ مِن الملائِکَةِ تَزکِیَةٌ، وَ مِن النّاسِ دُعاءٌ؛
صلوات از جانب حقتعالی به معنی نزول رحمت، و از سوی فرشتگان به معنی ستایش و تمجید، و از سوی انسانها به معنی دعا میباشد.
بحار الأنوار 91: 55، جامع أحاديث الشيعة15: 479 .
@dghjkb
🇮🇷توصیه رهبر معظم انقلاب در خصوص دهه فجر؛
در دهه فجر بر سر در هر خانه ای پرچم جمهوری اسلامی بزنید.
در هفته انقلاب جشن بگیرید و آذین بندی بکنید. اگر می خواهید برق مصرف نکنید و چراغ روشن نکنید که کار خوبی هم هست .
از هنر استفاده کنید ،کاغذها، پرچم ها،بر سر در هر خانه ای پرچم بزنید.
پرچم جمهوری اسلامی را در سراسر سطح شهرها و روستاها به اهتزاز در بیاورید.
@dghjkb
🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾
ای شهیدان
رفتید ولی به یاد ما می مانید
در خاطر سرخ لاله ها می مانید
سرباختگان راه عشق ای شهیدا
ما رفتنی هستیم و شما می مانید...
@dghjkb
Iran Iran (128).mp3
6.69M
ایران،،ایران
#رضا_رویگری
@dghjkb
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) :
مثل دنیا ، همانند آب دریا است که انسانِ تشنه هر چه از آن بیاشامد بیشتر تشنه می شود و آنقدر میل کند تا هلاک شود.
تحف العقول ص ۲۹۲
@dghjkb
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
یادمان نرود...
کــه محبت،
تجـــارت نيست. چـــرتکــه
نیندازيم که مـن چه کردم
تو چه کـــردی! بی شمـــار
محبت کنيم ...
اگــر خوبی ما وابسته به
رفتار دیگـــران باشــد این
دیگر خــوبی نیست ، بلکه
معامله است....
@dghjkb
🌻🌻🌻🌻🌻🌻
هر کجا هستی سهم اندک خود را از
خوبی ...🌼
و مهربانی ...🌸
بجا بیاور
همین خوبیهای کوچک هستند
که در کنار یکدیگر بر جهان پیروز میشوند.
@dghjkb
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🍃 می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم....
سال 72 در محور فكه اقامت چند ماه هاى داشتيم. ارتفاعات 112 ماواى نيروهاى يگان ما بود. بچه ها تمام روز مشغول زيرورو كردن خاك هاى منطقه بودند. شب ها كه به مقرمان بر مى گشتيم، از فرط خستگى و ناراحتى، با هم حرف نمى زديم! مدتى بود كه پيكر هيچ شهيدى را پيدا نكرده بوديم و اين، همه رنج و غصه بچه ها بود.
يكى از دوستان براى عقده گشايى، معمولا نوار مرثيه حضرت زهرا(عليها السلام) را توى خط مى گذاشت، و ناخودآگاه اشك ها سرازير مى شد. من پيش خودم مى گفتم:
«يا زهرا! من به عشق مفقودين به اينجا آمده ام; اگر ما را قابل مى دانى مددى كن كه شهدا به ما نظر كنند، اگر هم نه، كه برگرديم تهران...».
روز بعد، بچه ها با دل شكسته مشغول كار شدند. آن روز ابر سياهى آسمان منطقه را پوشانده بود و اصلا فكه آن روز خيلى غمناك بود. بچه ها بار ديگر به حضرت زهرا(عليها السلام)متوسل شده بودند. قطرات اشك در چشم آنان جمع شده بودند. هركس زير لب زمزمه اى با حضرت داشت.
در همين حين، درست رو به روى پاسگاه بيست و هفت، يك «بند» انگشت نظرم را جلب كرد. با سرنيزه مشغول كندن زمين شدم و سپس با بيل وقتى خاك ها را كنار زدم يك تكه پيراهن از زير خاك نمايان شد. مطمئن شدم كه بايد شهيدى در اينجا مدفون باشد. خاك ها را بيشتر كنار زدم، پيكر شهيد كاملا نمايان شد. خاك ها كه كاملا برداشته شد، متوجه شدم شهيدى ديگر نيز در كنار او افتاده به طورى كه صورت هردويشان به طرف همديگر بود.
بچه ها آمدند و طبق معمول، با احتياط خاك ها را براى پيدا كردن پلاك ها جستجو كردند. با پيدا شدن پلاك هاى آن دو ذوق و شوقمان دو چندان شد. در همين حال بچه ها متوجه قمقمه هايى شدند كه در كنار دو پيكر قرار داشت، هنوز داخل يكى از قمقمه ها مقدارى آب وجود داشت.
همه بچه ها محض تبرك از آب قمقمه شهيد سر كشيدند و با فرستادن صلوات، پيكرهاى مطهر را از زمين بلند كردند. در كمال تعجب مشاهده كرديم كه پشت پيراهن هر دو شهيد نوشته شده:
«مى روم تا انتقام سيلى زهرا بگيرم...»
منبع:http://www.aviny.com
@dghjkb
Baharan Khojaste Bad (128).mp3
512.2K
هوا دلپذیر شد ........گل از خاک بردمید...
پرستو به بازگشت،،زد نغمه امید.....
@dghjkb
غممخور!ایامهجرانروبهپایانمیرود
اینخماری،ازسرِمامیگسارانمیرود
وعدهیدیدارنزدیکاستیاران!مژدهباد
روزوصلشمیرسد،ایامهجرانمیرود
🌹تعجیل در فرج امام زمان(عج)🌹
🌼اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌼
@dghjkb
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
سه طایفه هستند که منافق می باشند اگرچه نماز به پا دارند و روزه بگیرند و به اعتقاد خود مسلمان باشند :
کسانی که در امانت خیانت میکنند.
کسانی که در سخن گفتن دروغ می گویند
اشخاصی که خلف وعده میکنند و به عهد و پیمان خود وفا نمی کنند.
تفسیرجامع ج 3 ص 65
@dghjkb
کتابچه ی دعای کمیل باهاش بود.
بعد از هر نمـــازی؛
فرازهایے از دعــا را مےخواند.
یک بار به شوخے بهش گفتم :
آقا محمد، دعای کمیل ما شب های جمعه است؛ چرا شما هـــر روز بعد از هر نمازی دعا مےخـــــوانی ؟
گفت : مگر انسان فقـــط شب های جمعه به خـــــدا نیـــاز دارد ؟!
ما هر لحــــظه به خدا احتـیاج داریم !
دعــــــا کردن،
پاســـخ به همین نـــیاز ماست.
#شهید_محمدباقر_حبیب_اللهی
@dghjkb
🌹مظلومیت پنهان....
يكى از روزها كه خاك ها را به دنبال شقايق هاى پنهان، مى كاويديم، در اطراف ارتفاع 112 فكه، به پيكر چند شهيد برخورديم كه همه شان آرام و زيبا برروى برانكارد خوابيده و شهد شهادت نوشيده بودند. يكى از آنان لباس سبز و زيباى «سپاه» بر تن داشت و با اينكه بيش از ده سال از شهادتش مى گذشت، ولى رنگ سبز لباس او همچنان زيبا و تميز خود نمايى مى كرد.
شروع كرديم به جستجو ميان پيكر شهدا بلكه پلاك و يا كارت شناسايى از آنها بيابيم. دگمه هاى لباس سپاه او را كه باز كرديم، متوجه يك گلوله عمل نكرده خمپاره 60 ميليمترى شديم كه مستقيم بر روى بدن او اصابت كرده بود. گلوله خمپاره، كمر شهيد و كف برانكارد را سوراج كرده و در زمين نيز فرو رفته بود.
با احتياط تمام، گلوله خمپاره را از بدن او خارج كرديم و به كنارى نهاديم. يك آن برگشتم به هنگامه عمليات والفجر يك، بهار سال 62، زمانى كه او زخمى بوده و ذكر مى گفته، خمپاره اى بر بدن مجروحش فرود آمده و...
منبع:http://www.aviny.com
@dghjkb
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃♦️
🌱اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِي وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِي🌱
ستايش خدایی را كه من او را می خوانم و او اجابت می كند...
و هر چند,وقتی كه او مرا می خواند كندی و كاهلی می كنم...
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
@dghjkb
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
امام صادق علیه السلام:
نسبت به زنان دیگران پاکدامن باشید تا دیگران نسبت به زنان شما عفت داشته باشند.
کافی/ج5/ص554
این روایت اثر وضعی اعمال انسان است. چراکه آنگونه که تو با دیگران رفتار کردی با تو همان رفتار خواهد شد.
هرکه باشد نظرش در پی ناموس کسان
پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان
@dghjkb
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🌼بسم رب الشهدا و الصدیقین🌼
دلم گرفته شهیدان مرا ،مرا ببرید🍂
مرا ز غربت این خاک تا خدا ببرید🍂
مرا که خسته ترینم کسی نمی خواهد🍂
کرم نموده دلم را مگر شما ببرید🍂
@dghjkb
همسر شهيد برونسي مي گويد:
آمده بود مرخصي ، روي بازوش جاي يك تير بود كه در آورده بودند ولي جاي تعجب داشت چون اگر توي عمليات تير خورده بود تا بخواهند عمل كنند و گلوله را در بياورند خيلي طول مي كشيد. با اصرار من ،ماجرا را تعريف كرد. گفت :تير كه خورد به بازوم،بردنم يزد، چيزي به شروع عمليات نمانده بود. از بازوم عكس گرفتند، گلوله ما بين گوشت و استخوان گير كرده بود.من بايد زود بر مي گشتم ولي دكتر مي گفت بايد خيلي زودتر عمل بشي . متوسل به اهل بيت(عليهم السلام) شدم. توي حال گريه و زاري خوابم برد شايد هم يك حالتي بود بين خواب و بيداري. جمال ملكوتي حضرت ابالفضل (عليه السلام) را زيارت كردم كه آمده بودن عيادت من خيلي واضح ديدم كه دست بردند طرف بازوم و حس كردم كه انگار چيزي رو بيرون آوردند و بعد فرمودن: بلندشو، دستت خوب شده.
با حالت استغاثه گفتم: پدر و مادرم فدايتان، من دستم مجروح شده ، تيرداره، دكتر گفته بايد عمل بشي. فرمودند : نه ، تو خوب شدي و حضرت تشريف بردند. به خودم آمدم. دست گذاشتم روي بازوم . درد نمي كرد! يقين داشتم خوب شدم.
رفتم كه لباسهايم را بگيرم و ببرم ، ندادند. خلاصه بردنم پيش دكتر. چاره اي نداشتم حقيقت را بهش بگم . باور نكرد گفت بايد دوباره عكس بگيرم، گفتم به شرطي كه سرو صداش رو در نياري.توي عكسي كه از بازوم گرفته بودند، خبري از گلوله نبود ..
@dghjkb