eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
719 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃۳۴ روز تا فصل عاشقی   سی و چهار منزل دیگر مُحَرَّم است قَدّ فلک ز بار غمِ کربـلا خم است خون بگذرد اگر ز سر ِ چرخ روزگار در گریه بر مصائب خون خدا کم است ☘دل و جان و تن و روحم به فدای تو حسین(ع)..... @dghjkb
🔻 سردار سلامی: آرایش دشمن را در مبدا به هم می‌ریزیم 🔹سیاست‌های ما دفاعی است اما استراتژی‌هایمان تهاجمی است. سلاح گرم آخرین سلاحی است که نیروی زمینی سپاه دست می‌گیرد. 🔹میدان جنگ و کیفیت نبرد را ما انتخاب می‌کنیم. یاد گرفته‌ایم آرایش دشمن را در مبدا به هم بریزیم. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سر خدا که عارف سالک به کس نگفت در حیرتم که باده فروش از کجا شنید @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"انرژی هسته‌ای" خیلی غصه نخورید ؛ ما می‌دانیم داریم چکار می‌کنیم انرژی هسته‌ای حق ماست، اما رفاه مـــــردم هم حق مسلّم ماست! @dghjkb
⤵️ آیت الله مجتهدی (ره) 🔸دو کیلو قند و یک کیلو زعفران را بگذار کنار پیت نفت، صبح که شد دیگر نمی‌توان از آنها استفاده کرد! رفیق بد هم همین طور است، برای انسان ضرر دارد؛ پنبه رو بذار کنار آتش بگو نسوز، مگر میشود؟!! پسر نوح با بدان بنشست خاندان بنوتش گم شد ❓بالاترین حسرت ها در قرآن چیست؟ *🍀 يا وَيْلَتى لَيْتَني لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً* 🍃 ای کاش با فلانی همنشین و رفیق نبودم @dghjkb
" پلاکش " را برای ما جا گذاشت ، تا روزی بدانیم ، از جنس ما بود ... " هویتش " خاکی بود ! اما " دلش " را به آسمان زد ... گمنامی راز عجیبی است ...! @dghjkb
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ 🌱امام صادق(ع): به خوبی نماز بخوانید، و براى آخرت خود كار كنيد، و آنچه را كه به سود شماست انتخاب کنید. گاهى مردى پيدا مى شود كه در امور دنيا، باهوش و زيرك است و دیگران درباره او می‌گویند: فلانى چقدر زيرك است ولی در حقیقت ، زرنگ و زيرك، آن كسى است كه در كار آخرت زيرك باشد. امالی شیخ مفید - مجلس ۲۳ علیه‌السلام @dghjkb
احمد آبانی آرانی: خدایـا! تـو را حمـد و ستایش می کنم که ما را در راهی قرار دادی که می توانیم کمی از قدرت اسلام را درک کنیم. خدایا! تو را شکر می کنیم که برای ما امام را عطا کرده ای که از وجود او جامعه مان آگاهی پیدا کرده و در راه اصلی و صحیح اسلام قرار گرفتـه انـد و می روند تا اسلام را در تمام جهان اشاعه داده و زمینة ظهور حضرت مهدی(عج) را فراهم سازند. *نوید شاهد، پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 رهبر انقلاب: به بنده گاهی میگویند شما چرا به دولت تشر نمیزنید؛ 🔻بنده ده برابر جلسات دیگر دارم که شما از آنها خبر ندارید.. 🔻فایده تشر در معرض عام چیست؟ 🔻اینها ضرر دارد، باید سنجید 🔻دعوا کردن راه اصلاح نیست 🔻تشکیلات موازی با دولت راه اصلاح نیست @dghjkb
🌱خاطرات کوتاه از دفاع مقدس: *نزديك معشوق يكي از بچه هاي تخريب مجروح شده بود. وقتي بچه هاي حمل مجروح او را مي بردند، در وسط راه گفته بود: «نگه داريد! چرا مرا دور مي كنيد؟» بچه ها گفته بودند: «برادرجان تو را از چه چيزي دور مي كنيم؟» در جواب گفته بود: «آقا دارد مي آيد و شما داريد مرا دور مي كنيد! چرا اين كار را مي كنيد؟» تا اينكه درجايي يك دفعه خودش را بلند كرده و مثل اينكه دستش را توي گردن كسي بيندازد، دست را به حالت بغل كردن كسي حركت داده بود و بعد از روي برانكارد روي زمين افتاده بود. همين كه او را بلند كرده بودند، ديده بودند كه شهيد شده است!… راوي: سيدابوالقاسم حسيني منبع:ساجد @dghjkb
🌱 ۲۰ جمله از رهبر انقلاب درباره «غدیر»  بشر انواع و اقسام حکومتها را تجربه کرده است؛ اسلام این حکومتها، قدرتمندی‌ها و قدرت‌مداری‌ها را قبول ندارد؛ امامت را قبول دارد. این قاعده‌ی اسلام است؛ غدیر این را بیان میکند. ۱۳۹۵/۰۶/۳۰ پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 شاد کنیم روح شهیدان را در شب زیارتی ارباب بی کفن.... شادی روح شهدای گمنام🌺 شهدای انقلاب🌼 شهدای دفاع مقدس🌺 شهدای هسته ای🌼 شهدای روحانیت🌺 شهدای مدافع حرم🌼 شهدای مدافع سلامت🌺 شهدای مدافع امنیت🌼 شهدای امر به معروف🌺 شهدای محراب🌼 و همه شهدا🌺🌼 🌼 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌺 🌺 اللهم عجل لولیک الفرج🌼 @dghjkb
🔹یقین‌مان ضعیف است!! ✅ آيت الله بهجت(ره): ✨اگر از قرآن استفاده نمی كنيم برای آن است كه يقين ما ضعيف است. @dghjkb
سرباز خدا.mp3
5.36M
ه عاشقانه 🌟 من می‌خواهم در میان حسابی‌ترین بندگانِ خدا، حسابی‌ترین‌ِشان باشم! 🌟 در میان خاص‌ترین بندگان خدا، خاص‌ترین‌ِشان باشم! ـ باید چکار کنم ؟ ـ چه کنم از این مقام جا نمانم؟ 🎤 @dghjkb
🔹حضرت آیت ‌الله مجتهدی تهرانی : 💠 خیلی ‌ها دلشان می‌ خواهد نماز شب بخوانند ، امّا موفّق نمی‌ شوند. ♦️ یک کسی از اولیا گفته بود یک مکروه از من سر زد ، شش ماه نماز شبم ترک شد. 🌷هر کسی نمی‌ تواند نماز شب بخواند. 🌷 باید چشمت را مواظب باشی ، گوشت را مواظب باشی 🔲 حتی مکروه اثر دارد ؛ چه برسد به اینکه آدم گناه بکند. ▪️ هرگاه یک گناه کنید ، اگر نماز شب خوان باشید یک امشب را نمی‌خوانید ؛ امشب خوابتان می‌برد. 🔸 یک غذای حرام خوردی یک جایی همین امشب نماز شب نمی‌خوانی. 🔸 اما غذای حلال خوردی ، شب‌ های دیگر نماز شب نمی‌خواندی ؛ امشب هوس نماز شب داری چون غذای حلال خوردی. 🔵 نماز شب را به نیت ظهور بخوانیم... @dghjkb
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌱امام صادق عليه السلام: اگر به كسى خوبى كردى، آن را با منّت گذاشتن زياد و به رُخ كشيدن تباه مساز، بلكه با خوبىِ بهترى ادامه اش بده؛ زيرا اين كار براى اخلاق تو زيبنده تر است و پاداش آخرتت را واجبتر مى گرداند بحارالأنوار، جلد78، صفحه283 علیه‌السلام @dghjkb
🌸علی اصغر اربابی بیدگلی: خدايا ! اگر گناهكارم از تو مي خواهم كه مرا ببخشي و در صف شهداي في سبيل الله قرار دهي....... 🌱 آمین یا رب العالمین... *نوید شاهد، پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت @dghjkb
«مهیار»؛‌ از دستگیری توسط خلخالی تا شهادت در مریوان! آنچه در ادامه می‌خوانید، روایتی درباره بسیجیِ مهندس،‌شهید مهیار مهرام است. از دوره دبستان تا دوره دبیرستان باهم بودیم. ما ۳ تا رفیق بودیم که هیچ وقت از هم جدا نمی شدیم. توی محلّه یوسف آباد تهران، شب و روز باهم بازی می کردیم و درس می خواندیم. البتّه هوش و استعداد مهیار از همه دوستان ما بیشتر بود. او کمتر از ما درس می خواند و نمره ای بهتر از ما می گرفت. از طرفی خانواده ی آن ها، خیلی اهل مُد روز و... بودند. من و شهریار و مهیار، سال ۱۳۵۲ باهم دیپلم گرفتیم. پدر مهیار بلافاصله کارهای پسرش را انجام داد. مهیار از ما خداحافظی کرد و رفت. او در دانشگاه برایتون انگلیس در رشته هوافضا مشغول تحصیل شد. سال ۱۳۵۴ بود که روزنامه ها  نوشتند: یک دانشجوی ایرانی به نام مهیار مهرام در انگلیس به خاطر مصرف زیاد مواد مخدر به حالت کما رفت!  خیلی برای دوست قدیمی خودم نگران شدم. اما خدا را شکر او حالش خوب شد و سال ۱۳۵۶ به ایران برگشت. همسر انگلیسی او هم به نام جِین همراهش آمده بود. مهیار و خواهران و برادرانش در قید و بند مسائل دینی نبودند. مهیار مدتی در شرکت فیلیپس و بعد در دفتر شرکت هواپیمایی پان آِمریکَن در تهران مشغول شد. با پیروزی انقلاب، دفتر هواپیمایی تعطیل شد و مهیار در یک هتل مشغول به کارشد. در زمانی که آیت الله خلخالی با معتادان مواد مخدر برخورد می کرد، مهیار دستگیر و زندانی شد. در زندان و بین معتادهایی که ترک کرده بودند مسابقه‌ای برگزار شد و نفرات اول آزاد شدند. مهیار هم از زندان آزاد شد. در این فاصله جنگ شروع شده بود، من هم راهی مریوان شدم و همراه با حاج احمد متوسلیان و در واحد مهندسی سپاه، مشغول فعالیّت بودم. ارتباط ما با یکدیگر کمتر شده بود. او موضع گیری های سیاسی ضدّ نظام داشت و از منافقین حمایت می کرد. اما با این حال، وقتی به  مرخصی آمده بودم، به دیدن مهیار رفتم. خانم او ایران را ترک کرده و به انگلیس رفته بود. پدر مهیار با من صحبت کرد و گفت: پسرم به خاطر مهندسی در رشته هوا و فضا، قصد استخدام در یگان بالگرد صدا و سیما را داشت، اما به خاطر موضوع اعتیاد، نمی تواند استخدام شود. پدرمهیار با ناراحتی از من خواست کاری برای مهیار انجام دهم. با مهیار صحبت کردم. گفتم: من می خوام برم جبهه، میای با هم بریم؟ او هم که توی حال خودش نبود گفت: باشه. خانواده مهیار از او قطع امید کرده بودند، با این خبرخوشحال شدند. انگار می خواستند یک جوری از دست او راحت شوند!  فردا صبح، قبل از اذان آمدم منزل آنها، یک ساعت طول کشید تا مهیار از دستشویی  بیرون بیاید! حسابی خودش را ساخت! پدرش یک شیشه آب سیاه به من داد و گفت: این شیره سوخته تریاک است. هر روز ۳ بار به او بده تا تَرک کند. منبع: کتاب "...تا شهادت" (چهل روایت از آنها که توبه کرده و راه حق را پیمودند و با شهادت رفتند.) صص ۲۸ تا ۳۳_کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی. *پایگاه خبری_تحلیلی مشرق نیوز @dghjkb
بعد مکثی کرد و گفت: البته این دفعه چهاردهم است که قصد ترک کردن دارد! ایشان قرص های والیوم نیز به من داد و گفت: در شرایط خیلی سخت این قرص ها را به او بده. وقتی راه افتادیم، با خودم گفتم: عجب اشتباهی کردم، حالا آبروی خودم را هم می برم. بعد گفتم: مهیار، تو اگر شده الکی دولّا راست شوی، باید بغل من بایستی نماز بخوانی، وگرنه برمی‌گردیم. شب رسیدیم به یکی از مقرها. من مشغول نماز شدم. مهیار هم که حسابی خمار بود، زیر چشمی من را نگاه می کرد. بعد از نماز برگشت و گفت: ببین، نمازت غلط بود. تو یه بار دولّا شدی، اما ۲ بار سرت رو زمین گذاشتی! با تعجّب نگاهش کردم. یعنی این پسر رکوع و سجود و اعمال نماز را هم  بلد نیست!؟  فردا رفتیم یکی از مقرهای سپاه مریوان، به دوستم گفتم: این آقا که همراهم آمده مریضه، اگه حالش بد شد یه دونه از این قرص ها بهش بده. آن روز وقتی من نماز می خواندم، مهیار هم  کنار من ایستاد. او هیچ چیزی از نماز بلد نبود. به من گفت: توی نماز  چی میگی؟ بین ۲ نماز چه دعایی می خونی؟  روز بعد بردمش یه مقرّ دیگه و همینطور تا ۷ روز او را جا به جا  کردم تا کسی به مشکل او پی نَبَرد. روز هفتم حال و روز مهیار بهتر شد. گفت: من دیگه ترک کردم، دیگه خماری ندارم . پدرش به من گفته بود وقتی مهیار ترک کنه، به خوراک می افته و باید حسابی غذا بخوره. من هم چند کارتن تن ماهی با روغن زیتون برای مهیار گرفتم. او حسابی غذا می خورد. مهیار را به یکی از مقرهای کوهستانی بردم. آنجا بالای ارتفاع بود و چند متر برف نشسته و شرایط بسیار سختی داشت. آن ایام زمستان سال ۱۳۶۰ بود. مهیار در آن مقرّ کوهستانی در کنار چند بسیجی و مجاهد عراقی در واحد مخابرات مشغول شد. هوش و استعداد خاصی داشت. رمزهای بی سیم را سریع حفظ می کرد. شب اول از سرما ترسیده بود. اما رفته رفته به آنجا عادت کرد .  مدتی بعد به سراغ او رفتم. با بسیجی ها حسابی جور شده بود. با برخی از آنها صحبت می کرد و مسائل و مشکلات دینی خودش را می پرسید. به نماز خواندن او نگاه کردم. انگار یک عمری نمازخوان بوده! مانند بقیه بسیجی ها شده  بود. یک ماه بعد، که از ترک مواد توسط مهیار مطمئن شدم، بی سیم زدم و گفتم: عصر بیا پایین، می خوایم بریم تهران. توی راه هم گفتم: تو دیگه پاک شدی، برو دنبال کار استخدام. عصر روز بعد توی خانه بودم که مهیار تماس گرفت. با عصبانیت گفت: امیر اگه شما نمیری منطقه، من  فردا بر می گردم.  بعد با عصبانیت ادامه داد: این خواهرای من هیچی نمی فهمن. یه مشت جَوون دارن اونجا جون میدن و نون خشک می خورن تا اینها توی آرامش باشن، امّا  اینها نمی فهمن. انگار تو این مملکت نیستن. فردا با مهیار برگشتیم. نماز اول وقت او ترک نمی شد. حالا او به من تذکّر می داد که نماز اول وقت و... را رعایت کن. مهیار دیگر اهل جبهه شد. یک روز ترک کردن آن محیط معنوی برایش سخت بود. مهیار ۲ سال در کردستان ماند. من درگیر کارهای مهندسی بودم و او در کنار بسیجی ها، مسئول مخابرات سپاه سروآباد از شهرهای کردستان شده بود. با بسیجی ها به عملیّات می رفت، برای آنها حرف می زد و... منبع: کتاب "...تا شهادت" (چهل روایت از آنها که توبه کرده و راه حق را پیمودند و با شهادت رفتند.) صص ۲۸ تا ۳۳_کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی. *پایگاه خبری_تحلیلی مشرق نیوز @dghjkb
من برخی شب ها که به دیدن او می رفتم، شاهد بودم که مهیار برای نماز شب بلند می شد و حال و هوای عجیبی داشت. عجیب تر اینکه، این پسر از فرنگ برگشته، که تا مدّتی قبل نماز بلد نبود، دعای بین نماز جماعت را با سوز خاصّی می خواند. او یک بسیجی تمام عیار شده بود. یاد آن زمانی افتادم که خانواده او، به خاطر اعتیاد، به مرگ فرزندشان راضی شده بودند. روزها گذشت تا اینکه قبل از عملیّات والفجر ۴، در پائیز سال ۱۳۶۲ نیروهای رزمنده به سوی منطقه پنجوین عراق حرکت کردند. یک روز بچّه ها به من خبر دادند که ظاهراً مهیار شهید شده و پیکرش را برده اند سنندج. باورم نمی شد. رفتم ستاد شهدای سنندج، گفتم: شهیدی به نام مهیار مهرام دارید؟ گفت: نه. خوشحال می خواستم برگردم. همان شخص گفت: امّا چند تا شهید گمنام داریم که قرار است منتقل شوند تهران و به عنوان گمنام دفن شوند. برگشتم تا آنها را نگاه کنم. ۷ شهید که همه بدن آنها گلوله باران شده و با ماشین از روی سر آنها عبور کرده بودند، به عنوان شهید گمنام کنار هم آرمیده بودند. به سختی مهیار را شناختم. یک گردنبند نقره از دوران انگلیس در گردنش بود. از روی همان گردنبند او را شناختم. بقیّه هم بچّه های سپاه سروآباد بودند که به دست ضدّ انقلاب به طرز فجیعی به شهادت رسیده بودند. پیکر مهیار به تهران منتقل شد. امّا خانواده اش او را تشییع نکردند. پیکر او بدون تشییع در قطعه ۲۸ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد! مراسم ختم او فقط ۱۳ نفر شرکت کننده داشت! او غریب و گمنام تشییع و تدفین شد. امّا برای مراسم چهلم او، به سراغ بچّه های لشگر رفتم و ماجرای این بسیجی غریب را تعریف کردم. بچّه های لشگر، دسته عزاداری راه انداختند و او را از غربت درآوردند. خیابان یوسف آباد از کثرت جمعیّت بسته شده بود. خواهران او از ایران رفتند. پدرش در سوئیس از دنیا رفت. شهید مهیار مهرام، راه درست و راه حق را نمی شناخت. از زمانی که با انسانهای الهی در جبهه رفاقت کرد، مزّه رفاقت با خدا را چشید. از زمانی که راه درست را شناخت، لحظه ای در پیمودن راه حق تردید نکرد. او بنده واقعی خدا شد. خدا هم در بهترین حالت او را به سوی خود دعوت کرد. آنها که دوست دارند این شهید غریب را زیارت کنند، به قطعه ۲۸ بهشت زهرا ردیف ۶ شماره ۴ در کنار شهدای گمنام بروند. روح ما با یادش شاد! شادی روح پاک این شهید غریب و مظلوم صلوات! منبع: کتاب "...تا شهادت" (چهل روایت از آنها که توبه کرده و راه حق را پیمودند و با شهادت رفتند.) صص ۲۸ تا ۳۳_کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی. *پایگاه خبری_تحلیلی مشرق نیوز @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌤 چرا میگیم به فرجِ قریب‌الوقوع امام زمان علیه‌السلام، امیدوار باشید؟؟ @dghjkb
🌱 ۲۰ جمله از رهبر انقلاب درباره عزاداری سیدالشهدا علیه‌السلام درس حسین‌بن‌علی علیه‌الصّلاةوالسّلام به امّت اسلامی این است که برای حقّ، برای عدل، برای اقامه‌ی عدل، برای مقابله‌ی با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودی خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، کار من و شما نیست؛ امّا در سطوحی که با وضعیّت ما، با خُلقیّات ما، با عادات ما متناسب باشد چرا؛ باید یاد بگیریم. ۱۳۹۲/۰۳/۲۲   پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی @dghjkb
شرح دعای ندبه 24.mp3
11.37M
۲۴ ✨ ▪️ انگار که خدا بشر را رسما رها کرده است... بیماری‎‌ها، جنایت‌ها، خیانت‌ها، سقوط‌های مادی و معنوی ...؛ به اوج خود نزدیک می‌شود، بدون اینکه حال دنیا در برهه‌ای کوتاه نیز کمی خوب شود! ※ براستی هدف خدا از این رهاکردن‌هایی که ما احساس و برداشت می‌کنیم ، چیست؟ 🎤 @dghjkb