گفتم: منازشما دستورنمیگیرم بگید #فرمانده تون بیاد...
همون لحظه فرمانده پرده چادر رو بالا زد و وارد شد:_یاالله چه خبره چرا هنوز اینجایید شما؟
_ما جایی نمیریم آقای محترم...
_خواهرِ من شما...
کلافه گفتم:_چند بار بگم من خواهر شما نیستم!!!
دستی به پشت سرش کشید:
_بله...ببخشید خانم محترم شما نمیتونید اینجا بمونید همتون باید برگردید عقب... اینجا هر لحظه ممکنه سقوط کنه...عجله کنید...
_من یه پزشکم وظیفمہ الان اینجا باشم آقای فرمانده!!..ببینم کی میخواد منو بیرون کنه...!!!!!
عاشقانه #شهــدا در دلِ #دفاعمقدس♥️
برای دریافت فایل کامل رمان #فانوسهای_بیابانگرد به این آیدی پیام بدید::::::♥️😍
@roshanayi @roshanayi @roshanayi
@roshanayi @roshanayi @roshanayi
@roshanayi @roshanayi @roshanayi
گفتم: منازشما دستورنمیگیرم بگید #فرمانده تون بیاد...
همون لحظه فرمانده پرده چادر رو بالا زد و وارد شد:_یاالله چه خبره چرا هنوز اینجایید شما؟
_ما جایی نمیریم آقای محترم...
_خواهرِ من شما...
کلافه گفتم:_چند بار بگم من خواهر شما نیستم!!!
دستی به پشت سرش کشید:
_بله...ببخشید خانم محترم شما نمیتونید اینجا بمونید همتون باید برگردید عقب... اینجا هر لحظه ممکنه سقوط کنه...عجله کنید...
_من یه پزشکم وظیفمہ الان اینجا باشم آقا!!..ببینم کی میخواد منو بیرون کنه...!!!!!
برای دریافت فایل کامل رمان #فانوسهای_بیابانگرد برید اینجا::::::
👇🏻♥️😍
https://eitaa.com/joinchat/1111949495Ce83e370471
عاشقانه #شهــدا در دلِ #دفاعمقدس♥️