eitaa logo
دیمزن
1.8هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
424 ویدیو
17 فایل
دنیای یک مادر زائر نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
این پویش نائب الشهید نشر شهید کاظمی هم چیز خوبیه ها😅
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
📢 پویش 💠 این روزها همه در تکاپوی سفر زیارتی کربلا و پیاده‌روی هستند. هرکسی به نوبه خودش یک قدم در این مسیر نورانی برمی‌دارد. ما هم تصمیم گرفتیم یک کار ویژه کنیم، یک کار شهدایی! 🌷خیلی از شهدا آرزو داشتند به زیارت کربلا و حرم امام حسین(ع) بروند؛ ولی برای حفظ اسلام و دفاع از حرم اهلبیت(ع) از همه چیز گذشتند و آسمانی شدند. 👌حالا ما تصمیم گرفتیم به اندازه وسعمان در این مسیر پر از نور و معنویت یک قدم کوچک برداریم اونم طرح هست 🖼️ تعداد زیادی از تصاویر شهدا رو چاپ کردیم و قرار است به دست تک‌تک شما و خیلی از مسافران اربعینی برسانیم. ✅عکس‌هایی که قرار است در مسیر سفر اربعینی زینت‌بخش کوله‌های شما باشند. این عکس‌ها بهانه‌ی ساده‌ای هستند تا شهدا را در این زیارت مخلصانه شریک کنیم. 📚اگر دوست دارید در این کار خیر سهیم باشید، می‌توانید سری به فروشگاهمان بزنید تا این عکس‌ها را به‌صورت تقدیم‌تان کنیم. 🔹اگر ساکن قم نیستید می‌توانید از طریق لینک زیر ثبت‌نام و به تعداد مورد نیاز برایتان ارسال شود👇 https://survey.porsline.ir/s/1qQOtShw 💯یا اگر موکب دارید، یا مجموعه‌ای فرهنگی هستید و یا امکان توزیع بین زائران در هر جای دنیا رو دارید حتما این فرم را تکمیل کنید تا خیلی سریع برای شما ارسال شود.👆👆 این هم آدرس فروشگاهمان👇 قم،خ معلم، مجتمع ناشران، طبقه هم‌کف، واحد ۳۶ با افتخار پاسخگو هستیم👇 @Shahidkazemi313 🆔 @nashreshahidkazemi
این صحنه رو تبدیل کردم به:
این صحنه
چه فرقی می کند؟ من بروم یا تو؟ یکسال من گیر می کنم و یکسال تو برایت کار و عذری پیش می آید. یکی هر سال می رود و یکی جهادش همیشه در آرزوی رفتن ماندن است. مهم این است که این مسیر خالی نماند. مهم این است که سیاهی رود هواداران حسین هرسال متراکم تر و خروشان تر به نظر برسد و چشم دشمن را سیاهی ببرد. مهم این است که حتی در گرمای پنجاه درجه و سرمای استخوان سوز هم مانور آمادگی ظهور به خوبی برگزار شود و ما یاد بگیریم که می شود از قالب های سفت و سخت و سبک زندگی های خودخواهانه ای که برای خودمان ساخته ایم، جدا شد. می شود با بزرگ و عزیز کردن هدف به دل مسیرهای دشوار زد و با دیگران یکی شد و راه افتاد. چه من راهی باشم و چه تو و چه هردو همسفر باشیم و چه دلهایمان فقط روانه شده باشد این جاده به مقصدهای بزرگی می رسد. به کربلا... به قدس... به ظهور... پ.ن.: نائب الزیاره خواهم بود. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
ما مستقیم اومدیم مسجد کوفه. بچه ها داشتن می رفتن سمت صف های نماز با خوشحالی گفتن آخ جون نمازمون شکسته س!🤪 گفتم نه دنیا فقط چندجا هست که نماز مسافر توش کامله. یکی ش مسجد کوفه س😅😅😬 من:😎 بچه ها: 🙄😑 می دونم که می شه شکسته هم خوند. ولی نگفتم بهشون😁 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
در گرمای حیاط مسجد کوفه زیر سایبان های موقتی که زده بودند نماز می خواندم. اعمال مسجدکوفه چرا تمام نمی شد؟ گرمای هوا می چسبید به نفس هایم و می رفت توی همه سلولهایم می چرخید و عرقشان را درمی آورد. تشنه بودم. بطری آب توی کیفم بین همان نماز ظهر و عصر تمام شد. اطرافم را نگاه کردم. آب نبود. امام رضا ما را بدعادت کرده. فکر می کنیم هر صحنی باید سقاخانه و حوض آب داشته باشد. از اطرافیانم پرسیدم آب دارند؟ بطری های خالی شان را نشان دادند. جمعیت توی صحن زیاد بود. لابد همه شان تشنه بودند. یک لحظه گفتم کاش من کلی آب داشتم و به این مردم تشنه می دادم. کلمن که هیچ. دبه هم نمی رسید. به شلنگ آب متصل به حوض آب یخ فکر کردم. بعد مردم را تصور کردم که هجوم می آورند سمتم برای خوردن آب. ترسیدم. من اهل سیراب کردن آن همه جمعیت نبودم. از این مسئولیت می ترسیدم. اگر هجوم می آوردند و ازدحام می شد چه؟ اگر آب تمام می شد و به بعضی ها نمی رسید چه؟ اگر... اگر... بلانسبت نعوذ بالله زبانم لال خودم را با خدا مقایسه کردم که هر روز مسئول سیراب کردن و سیر کردن چندین میلیارد آدم بود. هر لحظه میلیون ها نفر باید سیر می شدند میلیون ها نفر غذا می خواستند. هر کدام چی بخرند چی بپزند چی بخورند؟ میلیون ها نفر هر روز زن می خواستند شوهر می خواستند. باید به دنیا می آمدند، باید می مردند، میلیون ها نفر گرفتار می شدند از او کمک می خواستند... راستش سردرد گرفتم...این همه تقاضا و نیاز و درخواست... چند تایشان بعد از برآورده شدن نیازشان برمی گشتند و تشکر می کردند؟ چند تایشان لب به تحسینِ چنین مدیر لایقی باز می کردند که اگر یک لحظه حواسش نبود دنیا از هم می پاشد؟ تعدادشان حتما زیاد نبود. ولی من اگر نعوذ بالله جای خدا بودم خیلی از این دسته خوشم می آمد. لیست نمازهای مسجد کوفه را دوباره نگاه کردم. اینها حتما المپیکی های این دسته بودند: حضرت ابراهیم حضرت خضر حضرت نوح حضرت آدم حضرت پیامبر امیرالمومنین امام سجاد امام صادق و ما که به زور می خواستیم شبیه آنها باشیم و در جایی که آنها دلبری کرده اند، از روی دستشان مشق می نوشتیم. فقط کاش آب بیشتری سرکلاس آورده بودم.🫣🫢 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
البته این آبخوری ها درست پشت سرمان بودند! ندیده بودم😬🤪🙈 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
آتیش در آتیش خدایا به تو پناه می بریم از گرمای جهنم
کوچه پس کوچه های کوفه دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
زده بودن ایشون