eitaa logo
دین سیاسی
4.5هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
12.3هزار ویدیو
111 فایل
پایگاه تحلیلی دین سیاسی کلیپ تحلیل اخبار در جریان تحلیل های ایران و جهان باشید... ارتباط با ادمین اصلی: @Admine_d_s پاسخگویی به شبهات اعتقادی و مسائل شرعی توسط استاد حوزه و دانشگاه ( @Mortezayari1363 ) پیج اینستاگرام:👇 https://instagram.com/dine.siasi
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 مصطفی چندقدم دورتر ایستاده و زیرچشمی تمام حواسش به تماس من و ابوالفضل بود و همان اضطرابی که از لرزش صدای ابوالفضل می‌شنیدم در چشمان او می‌دیدم. هنوز نمی‌دانستم چه عکسی در موبایل آن بوده و آن‌ها به‌خوبی می‌دانستند که ابوالفضل التماسم می‌کرد :«زینب! توروخدا دیگه نذار کسی تو رو ببینه تا بیاید زینبیه پیش خودم! من نذاشتم بری ، مجبور شدم ۶ ماه تو داریا قایمت کنم، ولی دیگه الان کاری از دستم برنمیاد! امشب رو تحمل کن، ارتش داره میاد سمت .» 💠 و همین یک شب داشت جان ابوالفضل و مصطفی را می‌گرفت که ابوالفضل مرتب تماس می‌گرفت و مصطفی تا صبح نخوابید و فقط دورم می‌چرخید. مادرش همین گوشه ، روی زمین دراز کشیده و از درد و ترس خوابش نمی‌برد. رگبار گلوله همچنان شنیده می‌شد و فقط دعا می‌کردیم این صدا از این نزدیک‌تر نشود که اگر می‌شد صحن این قتلگاه خانواده‌هایی می‌شد که وحشتزده خود را از خانه تا حرم کشانده و پناهنده (علیهاالسلام) شده بودند. 💠 آب و غذای زیادی در کار نبود و از نیمه‌های شب، زمزمه کم آبی در بلند شد. نزدیک سحر صدای تیراندازی کمتر شده بود، تکیه به دیوار حرم، تمام بدنم درد می‌کرد و دلم می‌خواست خوابم ببرد بلکه وحشت این شب طولانی تمام شود. چشمم به پرچم سبز حرم در روشنای لامپ مهتابی روی گنبد مانده و انگار حضرت برایم لالایی می‌خواند که خواب سبکی چشمان خسته‌ام را در آغوش کشید تا لحظه‌ای که از آوای حرم پلکم گشوده شد. 💠 هنوز می‌ترسیدم که با نگاهم دورم گشتم و دیدم مصطفی کنارم می‌خواند. نماز خواندنش را زیاد دیده و ندیده بودم بعد از نماز گریه کند که انگار تنگنای این محاصره و سنگینی این امانت طاقتش را تمام کرده بود. خواست به سمتم بچرخد و نمی‌خواستم خلوتش را خراب کنم که دوباره چشمانم را بستم تا خیال کند خوابم و او بی‌خبر از بیداری‌ام با پلک‌هایم نجوا کرد :«هیچوقت نشد بگم چه حسی بهت دارم، اما دیگه نمی‌تونم تحمل کنم...» 💠 پشت همین پلک‌های بسته، زیر سرانگشت تمام تارهای دلم به لرزه افتاده و می‌ترسیدم نغمه احساسم را بشنود که صدایش را بلندتر کرد :«خواهرم!» نمی‌توانستم چشمانم را به رویش بگشایم که گرمای عشقش ندیده دلم را آتش می‌زد و او دوباره با صدایم زد :«خواهرم، نمازه!» 💠 مژگانم را از روی هم بلند کردم و در قاب گنبد و گلدسته، صورتش را دیدم و چشمانی که دل نداشتند نگاهم را ببینند و خجالتی به زیر افتادند. از همان چشمان به زیر افتاده، بارش عشقش را می‌دیدم و این خلوت حالش را به‌هم ریخته بود که از کنارم بلند شد و مادرش را برای نماز صدا زد. 💠 تا وضوخانه دنبال‌مان آمد، با چشمانش دورم می‌گشت مبدا غریبه‌ای تعقیبم کند و تحمل این چشم‌ها دیگر برایم سخت شده بود که نگاهم را از هر طرف می‌کشیدم مبادا عطر عشقش مستم کند. آفتاب بالا آمد و خبری از رسیدن نیروهای ارتش نبود مگر رگبار گلوله‌ای که تن و بدن مردم را می‌لرزاند. 💠 مصطفی لحظه‌ای نمی‌نشست، هر لحظه تا درِ می‌رفت و دوباره برمی‌گشت تا همه جا زیر نظرش باشد و ابوالفضل دلی برایش نمانده بود که در تماس آخر، ردّ پای اشک را روی صدایش دیدم :«زینب جان! نمی‌ترسی که؟» و مگر می‌شد نترسم که در همهمه مردم می‌شنیدم هر کسی را به اتهام یا حمایت از دولت سر می‌برند و سر بریده سیدحسن را به چشمم دیده بودم تا سه روز بعد که ذخیره آب و غذای حرم و خانواده‌ها تمام شد. 💠 دست خالی و مراقبت از همین امانت جان مصطفی را گرفته بود که خبر ورود ارتش به در حرم پیچید. ابوالفضل بلافاصله تماس گرفت تا بی‌معطلی از داریا خارج شویم که می‌دانست این آتش اگر دوباره شعله بگیرد خاکستر داریا را به باد خواهد داد. حرم (علیهاالسلام) و پیکر سیدحسن در داریا بود که با هر قدم، مصطفی جان می‌داد و من اشک‌هایم را از چشمانش مخفی می‌کردم تا کمتر زجرش دهم. 💠 با ماشین از محدوده حرم خارج شدیم و تازه می‌دیدیم کوچه‌های داریا مردم شده است. آن‌هایی که فرصت نکرده بودند جایی پنهان شوند یا به حرم بیایند، در همان میان خیابان سلاخی شده و پیکر‌های پاره پاره و غرق به خون هر جا رها شده بود. مصطفی خیابان‌ها را به سرعت طی می‌کرد تا من و مادرش کمتر جنازه مردم داریا را ببینیم و دلش از هم پاشیده بود که فقط زیر لب خدا را صدا می‌زد. دسته‌های ارتش در گوشه و کنار شهر مستقر شده و خبرنگاران از صدها جسدی که سه روز در خیابان مانده بود، فیلم‌برداری می‌کردند... @dine_siasi
✍️ 💠 آخرین صحنه شهر زیبا و سرسبز ، قبرستانی بود که داغش روی قلب‌مان ماند و این داغ با هیچ آبی خنک نمی‌شد که تا فقط گریه کردیم. مصطفی آدرس را از ابوالفضل گرفته و مستقیم به خیابانی در نزدیکی حرم (علیهاالسلام) رفت. ابوالفضل مقابل در خانه‌ای قدیمی ایستاده و با نگاهش برایم پَرپَر می‌زد که تا از ماشین پیاده شدم، مثل اینکه گمشده‌اش را پیدا کرده باشد، در آغوشم کشید. 💠 در این سه روز بارها در دلم رؤیای دیدارش را به قیامت سپرده بودم و حالا در عطر ملیح لباسش گریه‌هایم را گم می‌کردم تا مصطفی و مادرش نبینند و به‌خوبی می‌دیدند که مصطفی از قدمی عقب‌تر رفت و مادرش عذر تقصیر خواست :«این چند روز خیلی ضعیف شده، می‌خواید ببریمش دکتر؟» و ابوالفضل از حرارت پیشانی‌ام تب تنهایی‌ام را حس می‌کرد که روی لبش لبخندی نشست و با لحنی دلنشین پاسخ داد :«دکترش حضرت زینبه (علیهاالسلام)!» 💠 خانه‌ای دو طبقه برایمان تهیه کرده بود و می‌دانست چه از این خانه نمایان است که در را به رویمان گشود و با همان شرین‌زبانی ادامه داد :«از پشت بام حرم پیداس! تا شما برید تو، من می‌برمش رو ببینه قلبش آروم شه!» نمی‌دانستم پشت این نسخه، رازی پنهان شده که دستم را گرفت و از راه پله باریک خانه، پا به پای قامت شکسته‌ام تا بام آمد. 💠 قدم به بام خانه نهادم و خورشید حرم در آسمان آبی طوری به دلم تابید که نگاهم از حال رفت. حس می‌کردم گنبد حرم به رویم می‌خندد و (علیهاالسلام) نگاهم می‌کند که در آغوش عشقش قلبم را رها کردم. از هر آنچه دیده بودم برای حضرت شکایت می‌کردم و به‌خدا حرف‌هایم را می‌شنید، اشک‌هایم را می‌خرید و ابوالفضل حال دیدنیِ دلم را می‌دید که آهسته زمزمه کرد :«آروم شدی زینب جان؟» 💠 به سمتش چرخیدم، پاسخ سوالش را از آرامش چشمانم گرفت و تیغی در گلویش مانده بود که رو به حرم چرخید تا سوز صدایش را پنهان کند :«این سه روز فقط (علیهاالسلام) می‌دونه من چی کشیدم!» و از همین یک جمله درددل خجالت کشید که دوباره نگاهم کرد و حرف را به هوایی دیگر بُرد :«اونا عکست رو دارن، اون روز تو بیمارستان کسی که اون زن رو پوشش می‌داده، تو رو دیده. همونجا عکست رو گرفتن.» 💠 محو نگاه سنگینش مانده بودم و او می‌دید این حرف‌ها دل کوچکم را چطور ترسانده که برای ادای هر کلمه جان می‌داد :«از رو همون عکس ابوجعده تو رو شناخته!» و نام ابوجعده هم ردیف حماقت و بی‌غیرتی سعد بود که صدایش خش افتاد :«از همون روز دنبالته. نه به خاطر انتقام زنش که تو لو دادی و تا الان حتماً اعدام شده، به خاطر اینکه تو رو با یه ایرانی دیدن و فکر میکنن از همون شبی که سعد تو رو برد تو اون خونه، جاسوس سپاه بودی. حالا می‌خوان گیرت بندازن تا اطلاعات بقیه رو ازت دربیارن.» 💠 گیج این راز شش ماهه زبانم بند آمده بود و او نگاهش بین من و می‌چرخید تا لرزش چشمانم بند زبانش نشود و همچنان شمرده صحبت می‌کرد :«همون روز تو فرودگاه بچه‌ها به من خبر دادن، البته نه از دمشق، از ! ظاهراً آدمای تهران‌شون فعال‌تر بودن و منتظر بودن تا پات برسه تهران!» از تصور بلایی که تهران در انتظارم بود باز هم رنگش پرید و صدایش بیشتر گرفت :«البته ردّ تو رو فقط از و از همون بیمارستان و تو تهران داشتن، اما داریا براشون نقطه کور بود. برا همین حس کردم امن‌ترین جا برات همون داریاست.» 💠 از وحشتی که این مدت به تنهایی تحمل کرده بود، دلم آتش گرفت و او می‌دید نگاهم از نفس افتاده که حال دلم را با حکایت مصطفی خوش کرد :«همون روز از فرودگاه تا بیمارستان آمار مصطفی رو از بچه‌های دمشق گرفتم و اونا تأییدش کردن. منم همه چی رو بهش گفتم و سفارش کردم چشم ازت برنداره. فکر می‌کردم شرایط زودتر از این حرفا عادی میشه و با هم برمی‌گردیم ، ولی نشد.» و سه روز پیش من در یک قدمی همین خطر بودم که خطوط صورتش همه در هم شکست و صدایش در گلو فرو رفت :«از وقتی مصطفی زنگ زد و گفت تو داریا شناسایی‌ات کردن تا امروز که دیدمت، هزار بار مردم و زنده شدم!» 💠 سپس از همان روی بام با چشمش دور حرم چرخید و در پناه (علیهاالسلام) حرف آخرش را زد :«تا امروز این راز بین من و مصطفی بود تا تو آروم باشی و از هیچی نترسی. برا اینکه مطمئن بودیم داریا تو اون خونه جات امنه، اما از امروز هیچ جا برات نیست! شاید از این به بعد حرم هم نتونی بری!»... @dine_siasi
چرا ایران پاسخ الھام علی اف را نمیدهد؟! جمھوری اسلامی الھام علی اف را عددی به حساب نمی آورد؛ حتی وقتی خطاب به ایران موضعی هم میگیرد، یا آن را بی پاسخ میگذارد و یا نھایتا در سطح سخنگوی وزارت خارجه اشاره نصفه نیمه ای به آن میشود؛ یعنی اساسا علی اف و دولتش در قواره ای نیستند که برای ایران جدی تلقی شوند. ‏اما اینکه چرا بعضا با او مماشات میشود، یک: به ارتباطات فرهنگی و قومی بین ملت در این سو و آن سوی ارس برمیگردد که از حساسیت ویژه ای برخوردار است، دو: ایران همواره خود را ملزم به رعایت حسن همجواری میداند و به راحتی وارد معرکه های کودکانه نمیشود. سه: جمھوری اسلامی بر این باور است که آنچه الھام علی اف میگوید ناشی از اراده و باور قلبی خودش نیست؛ او صرفا موضوعاتی دیکته شده را بیان میکند و در واقع اختیار و سرنوشت قلمرویی که در اختیار دارد را به صھیونیستھا سپرده است که جزئیات و کیفیت آن دیگر بر کسی پوشیده نیست. پس با مقدمه ای که در بالا آمد، پی میبریم مقابله اصلی ما در آن سوی ارس، در حقیقت با سیاست های رژیم صھیونیستی و پشتیبانی آمریکا است، نه الھام علی افی که اساسا از تشخیص دست راست و چپ خود هم عاجز است! لذا وقتی پای سیاست های صھیونیستی وسط می آید، دیگر ایران روی حرف های علی اف تمرکز نمیکند، بلکه با دقت نگاه میکند کجا میشود ضربه محکم تری به اسرائیل زد؛ اینجا دیگر مھم نیست اسرائیل را در باکو به زانو در آورد یا در نوار غزه! نکته مھمی که باید به آن توجه جدی شود این است که اسرائیل این روزها تحت فشار است و ذره ذره از عمرش کاسته میشود. حلقه محاصره صھیونیستها هر روز تنگ تر میشود و راهی جز دور کردن تھدید از مرزهای غصبیشان ندارند. بنابراین خیلی مایل اند تمرکز ایران و جبهه مقاومت را از اطراف فلسطین به جایی در دوردست منتقل کرده و خود نفسی چاق کنند. آرزوی اسرائیل درگیری ایران با آذربایجان، ترکیه و یا هر کشور دیگری است؛ لذا برای تحقق این امر تلاش های زیادی میکند و با ‏همراهی آمریکا به وعده ها و وعیدهای زیادی متوسل میشود تا اینکه به هدفش که همانا درگیر کردن ایران دور از مرزهای فلسطین اشغالی است دست یابد. ایران این را خوب میفھمد و به همین دلیل هم اساسا امثال علی اف و اردوغان را رقیب خود نمیداند و همچنان با آنھا محترمانه حرف میزند. ضمن اینکه جمھوری اسلامی بارها نیز نشان داده هدفش از برگزاری مانورهایش در سطح منطقه، نه ارسال پیام تھدید برای همسایگان، که هشدار به آمریکا و اسرائیل است. بنابراین اسرائیل هرچقدر هم میکوشد حواس ایران را به دور دست معطوف کند، باز محور مقاومت بر داغ کردن اطراف مرز فلسطین اصرار میکند! عبدالرحیم انصاری🪶 📡@dine_siasi
چند صهیونیست تهدید کرده اند برای جلوگیری از انتقال موشک‌های بالستیک ایران به روسیه، آمریکا و رژیم صهیونیستی اقدامی علیه کارخانه تولید اکسید آلومینیوم جاجرم بکند. کارخانه جاجرم که اکسید آلومینیوم درجه بالا تولید می‌کند در شمال شرق کشور واقع شده و بسیار وسیع و گسترده است؛ یک نقطه حیاتی‌ نه تنها برای تولید مواد مورد مورد نیاز برای تولید پودر فلز آلومینیوم برای سوخت موشک است، بلکه برای تمامی صنایع مربوطه کل کشور حیاتی‌ می‌‌باشد! نظام بیدار باشد! 📡 @dine_siasi
کاری با حسن رونقی پلشت ندارم حداقل اون 9هزار نفری که لایک کردن یه زوم میکردید رو پلاک ماشین متوجه میشدید ایران نیست😐 @dine_siasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️همسر سرلشکر شهید آقا مهدی باکری خطاب به مادر شهید آرمان علی وردی: به شما تبریک میگیم با مدال افتخاری که به درب خانه شما زده شده است 🔹تصاویری از دیدار مادران و خواهران برخی از شهدا با خانواده شهید مدافع امنیت آرمان علی وردی 🚨 @dine_siasi
آره بابا، هیز منم، هرزه منم، فقطم آن زن آزاده تویی...🦖 📡,@dine_siasi
سعودی نشنال یک بار این تصویر را در ۲۷ خرداد برای یک متهم به سرقت کار کرده و بار دیگر مجری این شبکه همین تصویر را برای حوادث ۸ مهرماه استفاده می کند. سوالم اینه شما بیشرفا که میخواید دروغ بگید چرا خبر ۲۷ خرداد و اتهام سرقت را پاک نمی کنید تا تمیزتر بتونید کثافتکاری کنید؟ 📡 @dine_siasi
🔶 این طلبه داره گریه میکنه ، نه بخاطر اینکه عمامه‌اش رو انداختن بخاطر اینکه تو همون بیمارستانی که داشت خدمت داوطلبانه به بیماران کرونایی میکرد زن و دو تا بچه‌هاش بخاطر کرونا فوت کردن اما اومد بیرون تا در سکوت گریه کنه که روحیه بیماران تضعیف نشه حالا برو عمامه بنداز ، نامرد 💬 نورالدین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 شهید حسن باقری: ✅ ما به خاطر هر دقیقه از انقلاب اسلامی باید شکر کنیم.. باید خودمون رو بدهکار بدونیم نه طلبکار
رسانەهای اسرائیلی: بنی گانتس وزیر دفاع در جلسەای اعلام کردە کشورش توانایی و آمادگی لازم برای اقدام نظامی علیه ایران را دارد و نقشه‌های لازم برای چنین اقدامی را کشیده است اما باید موضوع را با دقت بسیار و از همه ابعاد بررسی کرد. ⭕️پ.ن. آشوب ها در ایران مقدمه حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران بود و اگر با موفقیت، طبق برنامه ریزی صورت کرفته پیش میرفت، قطعا پروژه حمله به ایران را اجرایی کرده بودند ☑️ @dine_siasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نخست وزیر آینده ایران بعد از براندازی!؟ 🔹 با نازنین بنیادی مترسک جدید آمریکا آشنا شوید ☑️ @dine_siasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا حتی تو فیلم‌هایی که توسط رسانه‌های ضد انقلاب منتشر شده، کسی ندیده که ماموران امنیتی و... به جز پینت‌بال، لانجر و ساچمه‌زن اسلحه دیگه‌ای داشته باشن! ولی خیلی‌ها مخصوصا دخترای نوجوون با اسلحه جنگی کشته شدن! حالا اما آشوبگران رسما از اسلحه‌هاشون رونمایی کردن. البته این کار بیشتر برای روحیه دادن به بقیه نیروهاشونه که بگن ماجرا تموم نشده؛ ولی همین که به جنایت‌هاشون اعتراف کردن کافیه ☑️ @dine_siasi
کانال الحدث عربستان: حمله پهپاد حوثی ها به بندر نفتی قنا در استان شبوه در جنوب یمن. ☑️ @dine_siasi
منبع مزدوران ائتلاف سعودی در یمن: یکی از حملات حوثی ها در نزدیکی کشتی انجام شد و تقریباً فاجعه ای به بار آورده و آن را مجبور به ترک بندر کرد. ☑️ @dine_siasi
عاقبت خرمقدس بازی و سین سین کردن توی هیئت اینه رفقا، عاقبت لخت شدن و بالاپایین پریدن به اسم ائمه، عاقبت عاشق و معشوق بازی بدون فکر و اندیشه و احترام عمری حسین لقلقه‌ی زبونت بود ولی نفهمیدی حسین شهید راه حق شد؛ نفهمیدی جمهوری اسلامی ۳۰۰ هزار شهید داد برای همین مسیر؛ بدبخت این حرف دقیقا خلاف صحبت امام خمینی ره هستش و این احمق کاملا با هدف داره تخریب میکنه. ☑️ @dine_siasi
ادامه سکوت مسئولان قضایی در قبال دروغ‌پردازی سلبریتی‌ها و موج سواری شبکه‌های معاند 🔸در شرایطی که ظاهرا هیچ مرجع رسمی برای رسیدگی به انتشار دروغ و تهمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی وجود ندارد، این بار یحیی گل محمدی تصویر ۴ ماه پیش یک دزد را که به کمک مردم دستگیر شده و به یک میله دستبند شده بود، به حوادث مسلحانه اخیر در زاهدان نسبت داد! 🔸شبکه سعودی اینترنشنال هم فرصت طلبانه این دروغ و تحریک و تهمت سرمربی فوتبال پرسپولیس علیه کشور را پوشش داد. 🔸مسئولین قوه قضاییه تا این لحظه مثل سایر دروغ های سلبریتی ها و چهره های سیاسی تنها نظاره گر اتهامات مکرر این افراد کم سواد به ایران است. ☑️ @dine_siasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جناب شریفی زارچی هستن (مدیر اپلیکیشن ماسک و لیدر اغتشاشات داعشجویی شریف‌) اعتراف میکنه که بدون هماهنگی ۴۳ تا شهر رو سیاه کردیم.... و وزارت بهداشت و ستاد کرونا رو به این نتیجه رسوندیم که این شهرها رو قرنطینه کنن! بعد از اون ۴۳ تا ۲۰ تا رو که وضعیتشون بهتر شده بود رو نمودار کردیم دادیم به رییس جمهور و مجوز قرنطینه ۱۶۰ شهر دیگه رو گرفتیم😐😐 اون موقع با این کارهای دروغشون کسب و کار مردم رو به فنا دادن حالا هم داره با لیدری داعشجویان فضای دانشگاه رو ناامن میکنه ☑️ @dine_siasi
⭕️ بسم الله القاصم الجبارین ‏🔻فهرست کنیم: ‏۱- انفجار و نشت آمونیاک در کارخانه یک صنعتی، در شمال سرزمین‌های اشغالی (شهرک کریات شیمونه)؛ پنج واحد آتشنشانی به محل انفجار اعزام‌ شدند ‏۲- انبار تسلیحات سعودی در شهر مارب با موشک‌های بالستیک مورد هدف قرار گرفت و منهدم شد؛ سامانه‌های پدافندی آمریکایی/صهیونیستی طبق معمول در رهگیری موشک‌های فوق‌الذکر ناموفق بودند ‏۳- ساختمان محل استقرار افسران سیا و موساد در منطقه داون‌تاون دبی مورد هدف قرار گرفت و دچار آتش‌سوزی گسترده شد ‏۴- زیردریایی هسته‌ای HMS Victorious انگلیس دچار انفجار و آتش‌سوزی شد ‏۵- یک افسر سیا در بغداد، منطقه «کاردا خارج»، به هلاکت رسید ‏۶- یک افسر سازمان اطلاعاتی ارتش کانادا به نام اریک شیونگ، در بغداد به هلاکت رسید ٧- مریم علوی طالقانی عضو شورای مرکزی سازمان تروریستی منافقین(مجاهدین)خلق به هلاکت رسید. ٨- به دلیل احتمال وقوع یک اتفاق، نخست‌وزیر انگلیس از کنفرانس COP27 توسط ماموران امنیتی به بیرون از محل سالن، فراری داده شد ٩- ارتش ایالات متحده در ۲۴ ساعت گذشته حداقل ۱۱ پیام اضطراری EAM صادرکرده است. ‏EAM:Emergency Action Messega ‏ ١٠- يک پالایشگاه در کالیفرنیای امریکا طعمه حریق شد ۱۱- یک آتش سوزی گسترده در مجاورت نیروگاه اتمی دیامونا 🔥هرکس بادبکاردطوفان درومیکند ‏و این داستان ادامه دارد... 📡@dine_siasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انقلابی های عزیز یه خورده درک داشته باشید و تو مسائل خصوصی دیگران دخالت نکنید‌. ‏مثلا اگه زینب موسوی با سوشا مکانی همچین شوخی میکنه یه مساله بین برانداز هاست. ‏به ما ربطی نداره:))) 📡@dine_siasi
هجوم فتنه هاست ، بعد از رفتنت... 📡@dine_siasi
فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لاَ مَعَ غَیْرِکُمْ فقط خواستم بگویم با آنهایی که دوستت ندارند هیچ نسبتی ندارم .. ❤️   ‌‌📡@dine_siasi
https://instagram.com/stories/dine_siasi5/2968357201645425602?utm_source=ig_story_item_share&igshid=MDJmNzVkMjY=