eitaa logo
قرآن و حدیث در زندگی - احیاء
1.4هزار دنبال‌کننده
166 عکس
49 ویدیو
71 فایل
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ بازخورد دادن نسبت به پیام‌های کانال: @masoudi_admin ارتباط با احمد میرزایی: 📧 @chmail.ir" rel="nofollow" target="_blank">ahmadmy1370@chmail.ir ۰۹۱۵۶۴۹۲۳۳۷ از طریق پیام‌رسان ایتا(در بازه دو هفته ان شاء الله پاسخ داده خواهد شد) سایت دین‌شناسی احیاء: 🌐www.dinshenasi.com
مشاهده در ایتا
دانلود
ذکرشناسی- (7).mp3
4.96M
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ما به اعضای کانال به مناسب 💠 پرونده‌ی ویژه‌ی درک عمیق ساده‌ترین معارف اسلامی با محوریت «ذکرشناسی» 💢 شماره‌ی ۷ 🔹️ امان از فرصت‌سوزی 🔸️ الفاظ، موضوعیت و با هم تفاوت دارند. 🔹️ چرا هنگام ترس از چیزی بگوییم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم؟ 🔸️ ذکر، یکی از مجاری اصلی توکل‌کردن 🔹️ از روزی‌ات نگرانی؟ 🔸️ الله بخواهد یعنی چی؟ 🔹️ وقت گرفتاری و خستگی و بریدن بگو... ✅ یک کلید کلی: اذکار مختلف و تامل بر آن‌ها و ایجاد حال مناسب با آن‌ها در وضعیتی که باید آن ذکر گفته شود، راهبرد عملی ایجاد آن فضیلت‌هایی است که باید در وجود ما شکل بگیرد. 🖇 دریافت صوت از سایت: اینجا 📢 🎙 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 💠 ویژه برنامه‌ی «چند لحظه با خود» 💢 شماره‌ی ۴۵ 🖋 خلاصه‌ی آنچه در بحث حرص گذشت: 🔸️ مردم سه دسته هستند! 🔴 یا تنبل هستند و تلاش نمی‌کنند. ما الآن با تنبل‌ها کاری نداریم! برخی قناعت را با تنبلی یکسان می‌گیرند. این اشتباه است. ✅ یا اهل تلاش هستند؛ اهل تلاش دو دسته هستند! 🔹 یک عده در حال تلاشند تا به سطح بالاتری برسند ولی سعی می‌کنند از نعمت‌هایی که الآن دارند لذت ببرند و به آن‌ها قانع باشند. اگر به سطح بالاتر برسند، خوشحال‌تر می‌شوند و اگر نرسند هم از حال فعلی خود لذت کافی را می‌برند. این قناعت صحیح است! 🔸 برخی هم در حال تلاش هستند تا به سطح بالاتری برسند ولی از وضع فعلی خود راضی نیستند و قانع نیستند! به دنبال رسیدن به وضعیتی هستند که در آنجا از وضع خود راضی باشند! این افراد هیچ وقت به رضایت از زندگی نمی‌رسند! این افراد حریص هستند! 🖋 البته قناعت انتهای راه نیست! خود قانع‌ها دو دسته هستند! 🔸 یک عده قانع راغب هستند و 🔹 یک عده قانع زاهد! 👈 زاهد یعنی بی‌رغبت! بی‌میل! 💡کسانی که درجاتی از معنویت را چشیده‌اند که سبب شده است که لذت‌های این دنیا برایشان کم‌مزه یا بی‌مزه شود. آن‌هایی که دلشان با آن سو است و به چیزهای این‌سویی دلبسته نیستند. 🖇 مثل شخصی که بر دنیا حریص است، مثل کرم ابریشم است… هر چه بیش‌تر به دور خویش ابریشم می‌بافد، سبب دوری او از آزادی از پیله می‌شود. تا اینکه آن قدر می‌‌بافد که دیگر راهی برای خروج نیست و از غم می‌میرد. 💡 قناعت سبب بی نیازی می‌شود و کسی که قانع نباشد، هیچ‌گاه بی نیاز نمی‌شود هر چند که بسیار پولدار باشد ✅ منشأ حرص: 👈 منشأ اول: جهل! اگر انسان حواسش باشد که این دنیا فانی است و بفهمد که آخرت یعنی چه و بفهمد که در همین دنیا، ارزش‌های بالاتر یعنی چه، هیچ وقت حرص چیزهایی که مردم به دنبالش هستند، نخواهد زد! 👈 منشأ دوم: دنیادوستی! اگر به بالاتر از دنیا برسیم و عاشق آن شویم، دیگر حرص دنیایی‌ها را نخواهیم زد! 🔍 بر اساس چیزی که انسان حرص آن را می‌زند، می‌توان ارزش انسان را فهمید! قدر و ارزش انسان به اندازه‌ی خواسته‌ها و آرزوهایش است! 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🖋 به مناسبت ماه مبارک رمضان، ویژه‌نامه‌ای داستانی در مورد با عنوان خدمت اعضای کانال تقدیم می‌کنیم. این مجموعه‌ی داستانی، ماجرای زندگی فضل بن شاذان، جوانی اهل نیشابور است و ماجرای آشنایی ایشان با امام رضا علیه السلام تا طلبه‌شدن او و مسافرت او به بغداد و در نهایت بازگشت او به نیشابور برای عمل به آیه‌ی نفر بیان می‌شود. در این مجموعه، با بیش از ۷۰ نفر از مهم‌ترین اصحاب ائمه(ع) و سیره‌ی زندگی ایشان و دغدغه‌های ایشان آشنا می‌شویم و علاوه بر این، این نوشتار به نوعی یک دوره‌ی جریان‌شناسی اصحاب ائمه(ع) نیز هست. همچنین در این نوشته تا حدی بیش‌تر با ماجراهای زندگی امام رضا و امام جواد علیهما السلام آشنا می‌شویم. امیدوارم که این نوشته، الگوهای خوبی از زندگی دینی را در ذهن و عمل همه‌ی ما، جای دهد. 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت اول المستغاث بک یا صاحب الزمان حمد و سپاس خدای را که غرق در نعمات او و ناشکری‌های خویش هستم و سلام و صلوات بر نگین آفرینش، حضرت محمد و اهل بیت پاک ایشان و غضب خدا بر کسانی که از مسیر حق منحرف شدند و با آن مبارزه کردند و در مبارزه‌ی خویش اصرار ورزیدند. به دلیل حساسیت سخن‌گفتن در مورد علمای بزرگ، سعی بر این بوده است که حداکثر مطالب، مستند باشد و البته در این کتاب دو نوع آدرس‌دهی وجود دارد. برخی از مطالب آدرس‌دهی به اخباری تاریخی در مورد خود واقعه‌ای است که در نوشتار آمده است و برخی از آدرس‌ها مربوط به مستند دینی مطلب تخیلی است، تا به منزله‌ی تأیید صحت مطلب بیان شده باشد، اگرچه در قالب یک واقعه‌ی تاریخی رخ نداده باشد. از خداوند متعال عاجزانه خواستارم که همه‌ی ما را در مسیر بندگی خالصانه‌ی خویش قرار دهد و در همین مسیر بمیراند. 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت دوم 🖋 یک سر و هزار سودا نیشابور شهر بزرگی است و بیش‌تر مردمان آن سنی‌مذهب هستند ولی خداوند به من به عنوان یک نوجوان بیست ساله، منت گذاشته و پدرم یکی از طلبه‌های شیعه و دنباله‌رو اهل بیت(ع) است. پدرم قدرت ارتباط‌گیری بالایی دارد() و بسیاری از علمای بزرگ شیعه را می‌شناسد و از محضرشان استفاده کرده است. ایشان حتی شاگردی یونس بن عبد الرحمن را کرده و از حلقه‌ی شاگردان او محسوب می‌شود. من هم به شدت مشتاقم از او استفاده کنم. از وقتی که پدرم به من وعده داده که مرا برای تحصیل علوم اهل بیت به بغداد ببرد، نمی‌دانم از شدت خوشحالی چه کنم!! خصوصا که بغداد به مدینة النبی که محل سکونت امام زمانم، امام رضا علیه السلام است، نزدیک‌تر است و چه بسا بتوانم ایشان را در جوار قبر رسول خدا(ص) زیارت کنم. من مدت‌هاست تصمیم گرفته‌ام که مسیر زندگی خود را در یادگیری و تعلیم علوم اهل بیت(ع) قرار دهم. البته یادگیری علوم اهل بیت هدفم نیست، بلکه هدف خدمت به امام و مکتب است و متوجه شده‌ام که مهم‌ترین خدماتی که می‌توانم به امام و مذهب داشته باشم، از مسیر تفقه در دین می‌گذرد. از وقتی احساس کردم می‌فهمم و کم‌کم از کودکی خارج شده‌ام، ارزش معارف اهل بیت(ع) را درک کردم. خیلی‌ها نماز می‌خوانند ولی نمازشان خم و راست شدن است. خیلی‌ها روزه می‌گیرند ولی روزه‌ی آن‌ها چیزی جز گرسنگی و تشنگی نیست. از وقتی پدرم برخی از معارف اهل بیت(ع) را به من آموخت، فهمیدم تاکنون درکی از عبادات نداشته‌ام. من خم و راست می‌شدم و گرسنگی و تشنگی تحمل می‌کردم ولی درک روشنی از حقیقت نماز و روزه و سایر احکام نداشتم. به برکت روایات اهل بیت که از پدرم و دوستانش آموختم، فهمیدم که دین چیزی غیر از آن چیزی است که مردم دارند! جالب اینکه بسیاری از مردم فکر می‌کنند که دین را به خوبی می‌شناسند در حالی که واقعا جز ظاهری از دین، نمی‌شناسند. من از وقتی فهمیدم که چیست، تصمیم گرفتم مسیر زندگی خود را در راه تحصیل علوم اهل بیت(ع) و ترویج آن‌ها قرار دهم. 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت سوم 🖋 برخی امور آزارم می‌دهد. از اینکه مسلمانان اسمشان مسلمان است ولی از حقیقت اسلام بی‌خبرند، آزارم می‌دهد. بیماری هستم که تازه به بیماری خود پی برده‌ام و از آن سو به مردم شبیه بیمارانی نگاه می‌کنم که دارند از بیماری زجر می‌کشند ولی حتی نمی‌دانند که بیمارند. ندارند. هر رفتار زشتی که از دیگران می‌بینم تقصیر خودم می‌دانم. من ضعیفم و کوتاهی کرده‌ام که این شخص به جای اینکه بنده‌ی خدا باشد، بنده‌ی نفس و شیطان شده است. اگر من قوی باشم و زیبایی‌های دین را به خوبی در خودم آشکار کنم، بسیاری از افرادی که امروز مسیر غیر خدا را می‌روند، دیندار می‌شوند. آری! دلِ خود من هم بیمار است و گرنه بسیاری از افراد با دیدن من، به حقیقت متمایل می‌شدند. آن قدر معارف اهل بیت(ع) برایم شیرین است و آن قدر احساس نیازم به آن‌ها بالاست که تصمیم جدی گرفته‌ام که طلبه شوم. آن قدر شیرینی معارف برایم زیاد است، که دائم باید به خودم نهیب بزنم، که نکند به خاطر علاقه این مسیر را انتخاب کنم!!! نکند که در نیتم، چیزی جز باشد. وقتی انسان به چیزی علاقه نداشته باشد، راحت‌تر می‌تواند مخلصانه به سوی آن برود ولی وقتی علاقه داشتی، خیلی سخت است که تلاش کنی، نیتت صرفا خدا باشد و علاقه در انتخابت دخیل نباشد! نباید به خاطر پیروی از هوای نفس کاری کنم! باید خیلی مراقب باشم که صرفا به جهت اینکه می‌دانم بهترین کاری که من می‌توانم بکنم و بالاترین خدمتی که من می‌توانم داشته باشم، از این مسیر می‌گذرد، این مسیر را انتخاب کنم. پدرم هم با طلبه‌شدن من موافق است و قرار شده که وقتی بیست ساله شدم مرا برای یادگیری علوم اهل بیت(ع) به بغداد ببرد. در زمان ما معمولا در سن بیست سالگی سفرهای حدیثی آغاز می‌شود. جوانان به این سن که می‌رسند، به همراه گروه‌هایی به شهرهای بزرگ جهان اسلام سفر می‌کنند تا از اساتید بزرگ حدیث، استفاده کنند. من دوست داشتم دائما شاگردی خود امام رضا را بکنم ولی چاره چیست. فعلا که در آرزوی دیدن ایشان هستم و از همین هم بی‌بهره‌ام. فعلا تنها چیزی که می‌دانم این است که باید تلاش کنم تا زینتی برای امامم باشم، زیرا که از اساتیدم شنیده‌ام امام صادق فرموده است: «ای شیعیان! برای ما زینت و زیور باشید و زشتی برای ما نباشید». شیعه‌بودن مسئولیت بالایی دارد، زیرا هر کاری کنم، چه بخواهم و چه نخواهم، به اسم امامم و مذهبم تمام می‌شود. چند روز پیش، روایتی شنیدم که در آن امام کاظم فرموده بودند: اگر کسی اهل محاسبه‌ی نفس نباشد و خودش را به حساب نکشد، از ما اهل بیت نیست. باید جدی بگیرم و ریز و درشت کارهایم را در زندگی بررسی کنم تا بتوانم زینت و زیوری برای امامم باشم. خدایا کمکم کن. 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت چهارم 🖋 پیش به سوی قدمگاه – امام رضا در نیشابور بالاخره روزشماری‌هایم به پایان نزدیک شده بود. کاروان امام به سمت مرو حرکت کرده بود و قرار است امروز به نیشابور برسد. خدا را شکر که نیشابور در میان راه مرو قرار دارد! از وقتی خبر آمدن امام به خراسان را شنیده‌ام، از شوق نمی‌دانم چه کنم. لحظه‌ها را می‌شمارم و امروز ان شاء الله روز آخر است. من و عده‌ی زیادی از اهالی شهر از پیش آماده شده‌ایم و به بیرون شهر رفته‌ایم تا از امام استقبال گرم‌تر و با شکوه‌تری داشته باشیم. نیشابور شهری عالم‌خیز و بزرگ است و مردم آن اگرچه شیعه نیستند ولی به اهل بیت پیامبر(ص) تمایل دارند و احتمالا به دلیل همین علاقه‌ی اهل خراسان به اهل بیت است که مأمون تصمیم گرفته است، امام را به مرو بیاورد. مأمون احتمالا برای جلوگیری از شورش‌های علویان بر علیه خود، امام رضا را به مرو آورده است. نمی‌دانم چه نقشه‌ای در سر دارد و نگران امام هستم اما در عین حال، از اینکه می‌توانم امام را ببینم خوشحالم. امام رضا در اوج مقبولیت اجتماعی است. ایشان حتی زمانی که بیست و چند سال سن داشتند، در مسجد مدینه که از بزرگ‌ترین پایگاه‌های علمی جهان اسلام است، فتوا می‌دادند. این در حالی است که سن تحمل حدیث(*) و آغاز سفرهای حدیثی، ۲۰ سال است! یعنی امام در سن تازه‌کارها، در حدی از مقبولیت اجتماعی بودند که فتوا می‌دادند و مردم از ایشان قبول می‌کردند. الآن امام رضا نزدیک به ۵۲ سال سن دارند و روز به روز به مقبولیت اجتماعی ایشان افزوده می‌شود. از پیش روشن است که با ورود ایشان به نیشابور چه خواهد شد. از پیش خبر داده‌اند که کاروان امام، امروز به نیشابور خواهد رسید. مردم زیادی خود را آماده استقبال از امام کرده‌اند. محدثین و علمای بزرگ شهر، خود را آماده کرده‌اند که وقتی امام تشریف آوردند، به خدمت ایشان برسند و از ایشان حدیثی به عنوان تبرک بشنوند تا بعدا خود را شاگرد امام رضا نیز معرفی کنند و در پرونده‌ی خود سماع حدیثی از نواده‌ی رسول خدا داشته باشند، آن هم نواده‌ای که اسم هر یک از اجدادش به تنهایی، از عظمت لرزه به دل‌ها می‌اندازد. علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب. به نظرم نسب امام رضا به تنهایی برای زنده‌کردن مردگان کافی باشد! *: سن متعارفی که افراد برای شنیدن احادیث از اساتید بزرگ حدیث در دنیای اسلام، مسافرت می‌کردند و بعد از سال‌ها ممکن بود به سطح فتوا برسند. 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت پنجم 🖋 یکسره به افق خیره شده‌ام تا اگر از دور دست، نشانه‌های کاروان امام پیدا شد، به سمت آن حرکت کنم. شاید هیچ کس در جمعیت به اندازه‌ی من مشتاق دیدن امام نباشد. من مدت‌ها با یاد ایشان روزگار گذرانده‌ام. هر چند تا کنون از نزدیک با ایشان ملاقات نداشته‌ام، اما ساعت‌ها و روزها با ایشان مناجات و گفت‌وگو داشته‌ام و امروز قرار است که به آرزوی خود برسم. خدایا شکرت! چقدر دوستت دارم! ممنونم ای خدا! ناگهان نکته‌ای به سرم زد. من مدتی است که چشم به افق دوخته‌ام تا جهت حرکتی برایم روشن شود، یعنی منتظرم تا کسی را در افق ببینم و سپس به سوی آن حرکت کنم. اگر بدون آگاهی شروع به حرکت کنم، ممکن است از مقصود خود، یعنی امام زمانم، دورتر شوم، چون امام در جهتی دیگر است و من به جهتی متفاوت با او در حرکت هستم. یاد حدیثی افتادم که در آن امام صادق علیه السلام می‌فرمود: «کسی که بدون بصیرت عمل کند، مانند کسی است که در بی‌راهه حرکت می‌کند. هر چه سریع‌تر حرکت کند، از راه دورتر می‌شود!» گویا تمام زندگی‌ام در مقابل چشمانم قرار می‌گیرد. من به کدام سمت در حال حرکت هستم؟ برنامه‌ی من برای رسیدن به مقصد چیست؟ مقصد ۴۰ ساله‌ی من کجاست؟ من باید چه کنم تا ۴۰ سال آینده بتوانم به امام زمانم بگویم: «ای امام زمان، من باری از بارهای مرتبط با شما را رصد کردم که سنگین‎ترین باری بود که من می‌توانستم با برداشتن آن، شما را یاری کنم. امروز بعد از ۴۰ سال تلاش مداوم در راستای برداشتن این بار، توانستم آن را بردارم. من ۴۰ سال زحمت کشیدم و تفکر کردم که چطور می‌توان این بار را برداشت و برای برداشتن آن برنامه‌ریزی کردم و قدم به قدم مراحل برنامه را پیش بردم و امروز به نتیجه رسیدم، هر چند که اگر به نتیجه نمی‌رسیدم، باز هم مشکلی نبود چون من در مسیر تکلیفم حرکت می‌کردم و تمام تلاشم را کردم.» به راستی چهل ساله‌ی من چیست؟ 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت ششم 🖋 بسیاری از اشخاصی که می‌شناسم، عمری بدون مأموریت ویژه‌ای زندگی می‌کنند و کارهای متنوعی انجام می‌دهند ولی در نهایت وقتی به زندگی آن‌ها نگاه می‌کنی، می‌بینی که گویا هیچ کار خاصی نکرده‌اند! بیش‌تر شبیه بسته‌ای از کارهای جذاب هستند که با آن کارهای ریز ریزِ!جذاب به دنبال خودنمایی و اثبات خود به دیگران بوده‌اند و نه برداشتن باری از بارهای اولویت‌دارِ امام زمان. حتی برخی از آن‌ها به اسم علامه شهرت پیدا می‌کنند، زیرا در علوم مختلفی آگاهی دارند ولی غافل از اینکه مگر وظیفه و تکلیف ما، علامه به علوم مختلف شدن است؟! اگر جایی اولویتی باشد، هر لحظه که من در فلان علمِ «غیر همسو با تکلیف» خرج می‌کنم، از تکلیفم فاصله گرفته‌ام. آری! به نقطه‌ای چشم دوخته‌ام تا مقدمه حرکتم باشد و ناگهان از این مسأله به مسأله منتقل شدم. چشم‌انداز زندگی من چیست؟ من باید چه باری از بارها را بردارم؟ چشم‌انداز بر اساس هوسِ من نیست. من نمی‌خواهم مسیر زندگی‌ام را بر پایه‌ی هوس بنا کنم. می‌خواهم معیارم آگاهی باشد. هدف زندگی انتخاب‌کردنی نیست. پیدا‌کردنی است. باید ببینم که خدا از من چه خواسته است و تکلیفم چیست. اخیرا یاد گرفته‌ام که اسیر اتفاق‌های زندگی‌ام نباشم و از ظاهر آن‌ها عبور کنم. وقتی به نقطه‌ای چشم می‌دوزم، قبل و بعد آن را هم ببینم. به ظاهر و باطنش فکر کنم. این افکار روزی شخص منتظر امام است. انتظار اگر انتظار باشد، سازندگی دارد و یکی از سازندگی‌ها هدایتِ فکریِ خدا در درون من است. در همین فکرها هستم که ناگهان صدای فریادی بلند شد. آمدند. شخصی که جلوتر رفته بود در حال حرکت به سوی ماست. فریاد می‌زند: «علی بن موسی آمد» «علی بن موسی آمد»... 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت هفتم با سیل جمعیت مردم به سوی کاروان امام به حرکت افتادم. در حال خودم نیستم. بعد از چند لحظه چارپایی را دیدم که امام زمانم داخل هودجی بر روی آن بودند. بزرگ‌ترین محدثین اهل سنت مثل اسحاق بن راویه و محمد بن رافع و محمد بن اسلم، لجام چارپای امام گرفتند و آن را متوقف کردند و از امام در خواست کردند که ای پسر رسول خدا! لطفی کنید و حدیثی از پدران بزرگوار خود برای ما بگویید. امام رضا علیه السلام فرمودند: «پدرم موسی بن جعفر الکاظم فرمود که پدرم جعفر بن محمد الصادق فرمود که پدرم محمد بن علی الباقر فرمود که پدرم علی بن الحسین زینت عبادت کنندگان فرمود که پدرم الحسین بن علی شهید کربلا فرمود که پدرم امیر المؤمنین شهید کوفه فرمود که برادرم و پسر عمویم محمد رسول الله فرمود که جبرئیل فرمود که از ربّ العزة سبحانه و تعالی شنیدم که فرمود: «کلمه لا اله الا الله قلعه(و پناهگاه) من است. پس هر کس در قلعه‌ی من داخل شود، از عذاب من در امان است.» سپس هنگامی که راحله‌ی حضرت به راه افتاد، حضرت ادامه داد: «این مسأله شروطی دارد و من از شروط آن هستم» من بهت‌زده بودم. امام امتداد توحید را به ولایت رساندند. گویا تنها کسی موحد است و داخل قلعه‌ی لا اله الا الله و پناهگاه توحید شده است که ولایت را قبول داشته باشد و آن را مسأله‌ای الهی بداند. چقدر زیبا امام بیان کردند که اگر کسی در شؤون اجتماعی، خدا را از صحنه حذف کند و مسأله را به شورا و نظرات مردم بسپارد، از توحید خارج شده است. چه زیبا فرمودند که توحید خالص متعلق به وقتی است که نماینده‌ی خدا را در امور اجتماعی و حکومت نیز بپذیریم. چه لحظاتی... چه شوری... چه بشارتی... چه مسئولیتی... چه انگیزه‌ای... گویا اولین بار است که احساس زندگی می‌کنم. گویا تا به حال مرده‌ای بیش نبوده‌ام. از برکات امروز، تصمیم به برنامه‌ریزی جدی برای چشم‌انداز زندگی‌ام است. چشم به راه امام زمان بودن، انسان را به و و می‌کشاند. جنس انتظار کشیدن امام این گونه است که جهت حرکت را روشن می‌کند. منتظر رسیدن به یک شهر، کسی است که به سمت آن شهر در حال حرکت است ولی هنوز به آن نرسیده است ولی مشتاق رسیدن به آن است. منتظر امام نیز کسی است که در سویی که امام به آن سوی حرکت می‌کند، در حال حرکت است، البته به دلیل موانع، قادر به تحقق کلی مقصودش نیست ولی از تلاش نمی‌ایستد تا ان شاء الله وقتی امامش ظاهر شد، در جهت حرکت امامش باشد و توفیق یاری او را پیدا کند. اگر خدا روزی‌‌ام کند، بتوانم کتابی در مورد امام منجی بنویسم.(*) امام دوازدهم که وعده‌ی آمدن او داده شده است. امامی که از شوق او، امیرالمؤمنین(ع) آه می‌کشد و شوق دیدارش را اظهار می‌کند. *: فضل بن شاذان با اینکه قبل از امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه زندگی می‌کرده است، در زمان حیات خویش، سه کتاب القائم و اثبات الرجعة و کتاب الرجعة را که مرتبط با حضرت مهدی است، نوشته است. رک: ‏احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشي، احمد بن علی نجاشی (قم: جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي، ۱۳۶۵)، ۳۰۶. 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت هشتم 🖋 در نماز جمعه – مژده‌ی دردناک چون بیش‌تر مردمان اینجا غیر شیعه هستند، ما در شرایط تقیه روزگار می‌گذرانیم. پیروان اهل بیت به نوعی گروه‌های ضد حکومت پنداشته می‌شوند پس نباید هر کسی بفهمد که ما چه مذهبی داریم. لذا سعی می‌کنیم در مراسم عمومی مذهبی شرکت کنیم. امروز باید به نماز جمعه بروم. نمی‌دانی چقدر آرزو دارم که پشت سر امام رضا نماز بخوانم. خدا را چه دیدی. تقریبا سه ماه از اولین دیدار امام زمانم می‌گذرد. الآن دهم ماه مبارک رمضان است. با زبان روزه در صف‌های نماز جماعت نشسته‌ام. امام جمعه شروع به خواندن خطبه کرد. امروز پیام حکومتی مهمی در نماز جمعه‌های سراسر مملکت اسلامی خوانده می‌شود. جارچیان از قبل، خبر داده‌اند و مردم بیش‌تری بابت شنیدن پیام حکومتی مهم در نماز جمعه حاضر شده‌اند. پیام‌های حکومتی مهم در نماز جمعه اعلام می‌شود. وقتی حاکم کار مهمی داشته باشد، در پیامی آن را به مردم اعلام می‌کند. ظاهرا مأمون برای خود ولی عهدی انتخاب کرده است که بناست امروز نامه‌ی مأمون به او و پاسخ او به مأمون در نماز جمعه خوانده شود. امام جمعه شروع به خواندن پیام کرد. معمولا توجه چندانی به خطبه ندارم و بیش‌تر غرق در افکار خودم هستم. اما خطیب کلامی گفت که گوش‌هایم تیز شد! «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* هَذَا كِتَابٌ كَتَبَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ هَارُونَ الرَّشِيدِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ لِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَلِيِّ عَهْدِهِ ... فَكَانَتْ خِيَرَتُهُ بَعْدَ اسْتِخَارَتِهِ لِلَّهِ وَ إِجْهَادِهِ نَفْسَهُ فِي قَضَاءِ حَقِّهِ فِي عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فِي الْبَيْتَيْنِ جَمِيعاً عَلِيَّ بْنَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لَمَّا رَأَى مِنْ فَضْلِهِ الْبَارِعِ وَ عِلْمِهِ النَّاصِعِ وَ وَرَعِهِ الظَّاهِرِ وَ زُهْدِهِ الْخَالِصِ وَ تَخَلِّيهِ مِنَ الدُّنْيَا ... » بسم الله الرحمن الرحیم این نوشتاری است که عبد الله پسر هارون الرشید که امیر مؤمنان است، به علی بن موسی بن جعفر ولی عهد خود نوشته است... پس او یعنی علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب برگزیده مأمون است ... نفسم حبس شده است. معلوم شد که مأمون با امام رضا چه کار داشت. گویا مأمون امام را ولی عهد خود کرده است. معلوم نیست چه نقشه‌ای کشیده و چه تهدیدهایی کرده است. 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
بازگشت به سرزمین خورشید-داستانواره ای از زندگی فضل بن شاذان از یاران امام رضا تا امام عسکری.pdf
828.8K
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 💠 بازگشت به سرزمین خورشید 🔹️ داستان‌واره‌ای در مورد فضل بن شاذان از یاران امام رضا تا امام عسکری علیهم السلام 🖋 فضل بن شاذان از یاران امام رضا علیه السلام تا امام حسن عسکری علیه السلام، متوفای ۲۶۰ هجری، یکی از بزرگترین اصحاب جریان عقل‌گرای اصحاب ائمه علیهم السلام است که ابتدا در نیشابور زندگی می‌کرد و سپس برای تحصیل به بغداد و کوفه رفت و بعد از گذراندن مراحل تحصیل، به نیشابور بازگشت. تا ۱۸۰ تألیف به ایشان نسبت داده شده است که امروزه برخی از این تألیفات به صورت مستقل موجود است و کتاب شریف کافی، پر از نقل قول‌های گوناگون از فضل و آثار اوست. خود این مطلب به تنهایی انگیزه‌ی خوبی برای نوشتن داستان زندگی فضل بن شاذان است. مدت‌ها بود در صدد بودم که جریانات بین اصحاب ائمه(ع) و فضای فرهنگی - عبادی خاص حاکم در میان ایشان را به تصویر بکشم. فضل بن شاذان به عنوان شخصی که در میانه این جریان قرار دارد و شاگردی بزرگ‌ترین اصحاب ائمه(ع) را کرده است، گزینه بسیار خوبی برای به تصویر کشیدن این مسأله بود. 🔸️ شما می‌توانید کل داستان را به صورت یکجا در پی‌دی‌اف بالا، یه به صورت روزانه در همین کانال مطالعه نمایید. 🖇 دریافت پی‌دی‌اف از سایت: https://bayanbox.ir/info/5208746593015924734/ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت نهم 🖋 ذهنم پر از ده‌ها سؤال و ابهام و نگرانی است. می‌دانم که عده‌ای جاهل که به بسیاری از مسائل توجه نمی‌کنند برای امام حرف و حدیث‌هایی در می‌آورند و خصوصا واقفی‌ها به امام تهمت ورود به دنیا و دنیاطلبی را خواهند زد. چقدر از واقفی‌ها بدم می‌آید. خصوصا از علی بن ابی حمزه‌ی بطائنی که از وکلای امام کاظم(ع) بود و اموال زیادی از وجوهات شرعی که باید به امام می‌رساند در اختیارش بود و وقتی امام کاظم شهید شدند، برای اینکه وجوهات شرعی را به دست امام رضا نسپارد، امامت امام رضا را انکار کرد. این کار او ضربه‌ی بزرگی به جامعه شیعه زد و خیلی از افراد را به تزلزل انداخت؛ چون عده‌ای با خود می‌گفتند که چطور ممکن است یک وکیل بزرگ از وکلای امام کاظم با این همه اختیارات، خبر جانشینی امام رضا شنیده باشد ولی آن را انکار کند. دقیقا همان کاری که خلفا بعد از پیغمبر(ص) کردند و سبب انحرافی بزرگ شدند، برخی از خواص اصحاب امام کاظم کردند. همیشه در طول تاریخ، انحرافِ خواص، خسارت‌های بزرگی به بار آورده است. من در این افکار بودم که خواندن پاسخ امام رضا به مأمون شروع شد. دوباره گوش‌هایم تیز شد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَعَّالِ لِمَا يَشَاءُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ‏ وَ لَا رَادَّ لِقَضَائِهِ‏ يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ وَ صَلَاتُهُ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ أَقُولُ وَ أَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا بْنِ جَعْفَرٍ ... َ وَ إِنَّهُ جَعَلَ إِلَيَّ عَهْدَهُ وَ الْإِمْرَةَ الْكُبْرَى إِنْ بَقِيتُ بَعْدَه‏ ... وَ الْجَامِعَةُ وَ الْجَفْرُ يَدُلَّانِ عَلَى ضِدِّ ذَلِكَ‏ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ‏ إِنِ الْحُكْمُ‏ إِلَّا لِلَّهِ‏ يَقْضِي بِالْحَقِ‏ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ...‏» بسم الله الرحمن الرحیم ... و من علی بن موسی الرضا بن جعفر ... و او(مأمون) عهدش را و امیر بودن را برای من قرار داد در صورتی که بعد از او باقی مانده باشم ... و جامعه و جفر بر خلاف آن دلالت می‌کنند... پاسخ امام بیش‌تر ذهنم را به خود مشغول کرد. چرا امام بعد از اعلام اینکه ولی‌عهد شده‌اند فرمودند: «اگر بعد از او(مأمون) باقی بمانم...» و سپس در انتهای پاسخ‌شان فرمودند: «جامعه و جفر بر ضد آن دلالت دارد». خیلی این جملات برایم عجیب است. جفر چیست؟ جامعه چیست؟ این‌ها بر چه دلالت دارند؟! آیا در این‌ها خبر داده شده که امام زودتر از مأمون از دنیا می‌روند؟! چرا امام به این نکته‌ها در پیامی عمومی که بناست در سراسر جهان اسلام خوانده شود، اشاره کرده‌اند. پدرم که اضطراب را در چهره‌ی من خواند، اشاره کرد که بعدا برایم توضیحاتی دارد. خوشحال شدم. فهمیدم که پدرم برای سؤالاتم پاسخی دارند. خیلی نفهمیدم زمان چطور گذشت تا اینکه نماز عصر تمام شد و من و پدرم در راه برگشت به خانه، هم‌صحبت شدیم. 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت دهم 🖋 پدرم قبل از اینکه من سؤالی بپرسم، شروع کردند: می‌دانم سؤالات زیادی داری. می‌دانم نگرانی. ولی قبل از این بدان که خدای بزرگ و حکیم، خودش از ولی خود حمایت خواهد کرد و بدان که هر چه برای ولی او پیش آید، بزرگ‌ترین مصلحتی است که برای او محقق خواهد شد، هر چند مثل سید و سالار شهیدان، ظلمی عظیم از طاغوت زمانه باشد. خوب گوش بده پسرم. دختر امیرالمؤمنین حضرت زینب، حتی زمانی که مصیبتی عظیم بر او وارد شده بود، به سؤال ابن زیاد که گفت: دیدی خدا با شما چه کرد؟ چه پاسخ داد؟ پاسخش این بود که: من جز زیبایی ندیدم. او تربیت شده‌ی امام اهل توحید است. خوب می‌فهمد که کار خدا، هر چه باشد، از آن جهت که کار خداست، جز زیبایی و استحکام و عظمت نیست. بله. کار یزید، ظلم عظیم است و باید از آن بیزار بود و در مقابل آن ایستاد و با تمام توان مانعش شد و بعد از وقوع آن، با تمام توان محکومش کرد ولی کار خدا و صحنه‌ای که رقم زد تا ظالم بتواند با اختیار خود در حالی که همه‌ی حجت‌ها بر او تمام شده است، چنین ظلمی کند، جز حکمت و اتقان و رحمت و عظمت نیست. تو خوب می‌دانی که خدا به واسطه‌ی شهادت سید الشهداء چطور کاری کرده است که امروز بعد از گذشت حدود ۱۴۰ سال از آن واقعه‌ی دردناک، معارف حق را بشناسیم و اگر این حرکت امام نبود چه بسا هیچ‌گاه این حقایق به گوش ما نمی‌رسید. من تصورم این است که حتی اگر ۱۰۰۰ سال دیگر هم بگذرد، حرارتی که این واقعه‌ی دردناک ایجاد کرد، سبب حفظ حق و سبب استحکام حق‌مداران می‌شود. به همین خاطر، نگران نباش. اول خدا را تسبیح کن. او را پاک و منزه بدان از اینکه چیزی از وقایع این هستی، خارج از قدرت او باشد. او را تسبیح کن و پاک و منزه بدان از اینکه در چیزی که در دستِ قدرت و بر اساس حکمت اوست، کوتاهی کند و واقعه را به صورتی رقم بزند که خلاف حکمت و رحمت و عظمت و استحکام اوست. پدرم از جایی شروع کرده بود که گمان نمی‌کردم. سخنان ایشان که بر گرفته از معارف اهل بیت، بسیار دلنشین بود. آرامم کرد. با خودم گفتم، خدایا من در زندگی خود چنین نیستم. خیلی از اوقات از خیلی از امور دلخور می‌شوم در حالی که طبق صحبت‌های پدرم، اگر واقعا از اهل تسبیح باشم و خدا را پاک و منزه بدانم، نباید از واقعه دلخور شوم. باید از ظلم ظالم بسوزم و در مقابل آن بایستم ولی از هر آنچه که خدا در این صحنه رقم زده است در نهایتِ رضایت باشم. چقدر سخت است که انسان آنچه می‌فهمد درونی کند و با آن زندگی کند. 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🖋 موضوع و طلاب از موضوعاتی است که حتی برای غیر طلاب نیز جذاب است. در این نوشتار سعی کرده‌ایم به مهم‌ترین پرسش‌های مربوط به این حوزه، با محوریت روایات پاسخ دهیم. 👈 کسب اطلاعات و توضیحات بیش‌تر رک: اینجا 👈 قیمت کتاب ۳۵ هزار تومان است و در صورت تمایل به تهیه‌ی آن، می‌توانید به شماره زیر تماس بگیرید یا به آدرس زیر در ایتا پیام بدهید: ۰۹۹۳۱۱۵۴۶۶۱ @Dastranj_kar 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت یازدهم 🖋 پدرم ادامه داد: اما مگر یوسف پیامبر نبود که دعوت فرعون زمانش را قبول کرد و عهده‌دار امور خزانه شد؟! قرآن به این مطلب شهادت داده است. اگر واقفی‌ها بگویند که داخل‌شدن در حکومت نشانه‌ی امامت نیست، با این آیه‌ی قرآن محکوم می‌شوند. حجت خدا، در کنار قرآن است و حجت خود را از قرآن اقامه خواهد کرد. از ماجرای حضرت یوسف می‌فهمیم که حتی اگر پیامبر خدا مصلحتی ببیند و تصمیم بگیرد که داخل حکومت شود حتی به پیشنهاد خودش، عیبی ندارد و یوسف داخل در حکومت مشرک شد و مأمون به حسب ظاهر مسلمان است. یقینا عیبی بر امام رضا که به زور مأمون چنین چیزی را قبول کرده است، نیست. تو فکر می‌کنی مأمون که به برادر خود رحم نکرد و او را در حالی که در رأس قدرت بود، کشت، در مقابل پاسخ رد امام رضا چه خواهد کرد؟! به پدرم گفتم: آیا شما از جفر و جامعه چیزی شنیده‌اید؟ منظور امام از این جمله که جفر و جامعه بر خلاف آن دلالت دارند، چه بود؟ پدرم آهی کشید. اشک در چشمانش جمع شد و گفت: پسرم! جفر و جامعه نوشتارهایی است که رسول خدا به امیر المؤمنین علیهما السلام املاء کرده است و در آن بسیاری از اسرار و احکام نوشته شده است و از نشانه‌های امامت است. هر کسی پاسخ امام را در سراسر مملکت اسلام بشنود، متوجه می‌شود که اولا امام از غیب خبر داده‌اند و فرموده‌اند که زودتر از مأمون از دنیا می‌روند و علاوه بر این امام رضا منابعی از علوم سرّی دارد که در آن‌ها این مسأله نوشته شده است. امام به خوبی در پاسخ خود نشان دادند که امام واقعی ایشان هستند و نشانه‌های امامت در دستان ایشان است و مأمون خلیفه‌ی رسول خدا نیست و این پیام را در سراسر ممالک اسلامی پخش کردند، هر چند که فقط افرادی که اهل دقت و تأمل باشند متوجه این نکته می‌شوند. کاملا شُکّه شدم. نمی‌دانستم از این کارِ دقیقِ امام خوشحال باشم یا از خبر غیبی شهادت نه چندان دورِ ایشان ناراحت باشم. به پدرم گفتم: چقدر تحمل این امتحانات الهی سخت است. چقدر در رأس دیدن طاغوت و دیدن مظلومیت امام سخت است. پدرم پاسخ داد: نه پسرم. باید نگاهت را اصلاح کنی. معیار در رأس‌ بودن، خدم و حشم و پول نیست. اگر این طور بود معمولا در طول تاریخ پیامبران در کف و طاغوت‌ها در رأس بودند حتی حضرت موسی بیش‌تر ایام عمرش چنین بود. بسیاری از پیامبران به شهادت قرآن، توسط طاغوتیان کشته شدند. اگر معیار بزرگی و در رأس‌ بودن چند تکه طلا بود که به بدن انسان بچسبانند با عده‌ای اراذل و اوباشِ «دنیازده» در اطراف انسان، پیامبران ذلیل‌ترین انسان‌ها و طاغوتیان عزیزترین انسان‌ها بودند در حالی که هرگز چنین نیست. بزرگی به درون انسان است. انسانی که از درون بزرگ شده است، بزرگ است. انسانی که در اوج حادثه‌ها آرامش خود را حفظ کند، بزرگ است، نه مأمونی که به اندک مسأله‌ای حداقل در درون به انفجار می‌رسد هر چند که مجبور باشد گاهی ظاهر را حفظ کند. کسی که آن قدر حقیر است که همین زر و زیور و همین اراذل و اوباش اطرافش، چشمانش را کور کند، یعنی هنوز از این‌ها بزرگ‌تر نشده است و حقیرتر از آن‌هاست. من که محو سخنان پدرم شده بودم، به پدرم عرض کردم: «پدر بزرگوارم! این حقایق را از کجا آموخته‌اید؟ این سخنان آن قدر محکم است که خودشان دلالت بر عظمتشان و صحتشان دارد.» پدرم پاسخ داد: من این‌ها را از یونس بن عبد الرحمن آموختم و او از ائمه‌ی بزرگوار آموخته است. من باید محکم شوم. من باید خود را برای یاری امام زمانم محکم کنم. از اساتیدم شنیده بودم که امام صادق علیه السلام می‌فرمود: «مؤمن از تکه‌های آهن محکم‌تر است، زیرا که آتش وقتی داخل آتش شود، تغییر می‌کند اما اگر مؤمن کشته شود و سپس تکه تکه شود و دوباره کشته شود، قلبش و ایمانش نسبت به حق تغییر نمی‌کند.» هنوز فاصله زیادی تا یاوری محکم برای امام زمانم دارم. 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت دوازدهم 🖋 نماز عید فطر احساس خوبی از همسایگی با امام زمانم دارم. بالاخره از نیشابور تا دارالخلافة در مرو که محل سکونت امام رضا است، فقط چند روز فاصله است. با کاروان شتری، تقریبا شانزده روز فاصله داشتیم و اگر کسی با اسب تازه‌نفس می‌رفت، پنج‌روزه به مقصد می‌رسید. از روزی که شنیدم امام ولایت عهد را قبول کرده‌اند، سریعا خود را به مرو رساندم تا بتوانم در این ایام، از امام رضا استفاده کنم. بعد از نماز، حلقه‌ای دور امام ایجاد می‌شود و از احادیث ایشان می‌نویسند. وقتی جلسات خلوت می‌شود، چند کلامی سؤالاتی در مورد احکام مختلف و فلسفه‌ی آن‌ها می‌پرسم. در مورد احکام مختلف و علت آن‌ها از ایشان سؤالاتی پرسیده‌ام و به زبان خودم در چند ورقی جمع کرده‌ام تا شاید دیگرانی که قدرت دسترسی به امام را ندارند، بتوانند از آن استفاده کنند. اهل بیت خیلی به نوشتن معارف توصیه کرده‌اند و من از همین نوجوانی این کار را شروع کرده‌ام. پدرم می‌گوید: کسانی که در ابتدای تحصیل شروع به دست‌ به‌ قلم‌ شدن نکنند، معمولا قلمی خشک دارند و بعدا هم قدرت بر نوشتن ضعیفی دارند. اسم این نوشتار را که از سؤالاتم از فلسفه احکام حاصل شده است، العلل(علت‌ها) نامیده‌ام. ظاهرگرایی و کم‌توجهی به حقیقت اعمال دینی همیشه آزارم می‌دهد. مردم معمولا به حقیقت دین کاری ندارند. ساعت‌ها خود را مشغول پوسته و ظاهر دین می‌کنند ولی از حقیقت آن بی‌خبر یا کم‌خبر هستند. من هم اگر آشنایی‌ام با معارف اهل بیت نبود، مثل بقیه بودم. در همین نیشابور شیعیانی هستند که اگرچه اسمشان شیعه است ولی بویی از معارف اهل بیت نبرده‌اند. فقط اسمشان شیعه است و احکام را طبق مذهب اهل بیت انجام می‌دهند ولی معارف ایشان را نمی‌شناسند. از روح دین بی‌خبرند. این افراد ضربه‌ی بزرگی به شیعه هستند، چون وقتی اهل سنت این‌ها را می‌بینند فکر می‌کنند که شیعه هم چیزی شبیه همان چیزی است که آن‌ها دارند و صرفا در برخی از احکام تفاوت‌هایی با مذهب آن‌ها دارد! و این سبب می‌شود که خیالشان از مذهب خودشان راحت باشد و نفهمند که چه جواهرات گران‌قیمتی را از دست داده‌اند. عجیب است که با وجود علم سرشار امام رضا، مشتری‌های علمی امام، خیلی نیستند. تعجب می‌کنم که چرا چنین شده است. روزی به پدرم همین مطلب را گفتم. ایشان پاسخ داد: «امام عالم آل محمد است ولی مشتری‌هایش به دنبال چیزهایی جز علم هستند! هر کسی به سراغ نیاز خود می‌آید. وقتی شخصی طالب حقیقت نیست، چطور از امام علم طلب کند. وقتی معیار انتخاب‌های فرد علایق اوست و نه دانسته‌هایش، چه نیازی به امام دارد؟! ائمه‌ی سابق نیز از این جهت مظلوم بودند. مردم معمولا امام را بهانه‌ی رسیدن به خواسته‌های خود می‌کنند در حالی که خواسته‌های انسان و نیازهایش، باید بهانه‌ای برای مراجعه به امام باشد و کسی که بفهمد امام یعنی چه، خود امام را برای خودش می‌خواهد.» از جمله‌ی پدرم، به فکر فرو رفتم. تا به حال این طور به مسأله نگاه نکرده بودم. 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
قرآن و حدیث در زندگی - احیاء
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🖋 موضوع #معیشت و #کسب_و_کار طلاب از موضوعاتی است که حتی برای غیر طلاب نیز جذاب است. در
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔹️ تبلغ کتاب «دسترنج» در خبرگزاری حوزه اینجا بخوانید: https://hawzahnews.com/xb894 🖋 کتاب دسترنج برای خبرگزاری حوزه فرستاده شد و خودشان خودجوش تبلیغ آن را در سایت گذاشتند. 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
هدیه شب قدر_01.mp3
28.08M
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔹️ 🖋 قواعد خواندن دعا در شب‌های قدر برای بهره‌برداری بیش‌تر از ادعیه (صوت ارائه شده در نهم اردیبهشت ۱۴۰۰) دریافت: http://kise.roo.cloud/jibrirecordings/6e1350d0-64b0-4cb0-be71-d7aa8afa743f/9BcxgHMy3GPZJGYb_2021-04-29-22-06-53.mp4 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت سیزدهم 🖋 چند روز پیش، عید فطر بود و اعلام کردند که قرار است امام رضا علیه السلام، نماز عید را اقامه کند. ابتدا خیلی تعجب کردم، چون شنیده بودم شرط امام رضا برای پذیرش ولی‌عهدی مأمون، عدم دخالت در همه‌ی کارهاست. در هر صورت من ذوق‌زده خودم را برای شرکت در نماز عید آماده کردم. تقریبا همه‌ی مردم از اینکه نماز عید را پشت سر زاده‌ی رسول خدا(ص) بخوانند، خوشحال بودند. من با دیدن جمعیت بسیار زیادی که برای نماز آمده بودند، احساس کردم که امام خیلی طرفدار دارد. با خودم گفتم چقدر یاران امام زیاد است. البته بماند که به آرزویم نرسیدم و نمی‌دانم چه شد که امام رضا نیامد و برنامه عوض شد. احتمالا مأمون از دیدن این همه جمعیت، همین افکار من به سرش خطور کرده بود و برای جایگاه خود احساس خطر کرده بود. من فکر می‌کردم امام یاران زیادی دارد ولی بعد که دقیق‌تر به مسأله نگاه کردم فهمیدم که یاران حقیقی امام کم هستند. شاید در جمع‌شدن برای نماز زیاد باشند ولی برای جمع‌شدن در مسیر تکلیف و جدیت در یاری امام، چندان همتی مشاهده نمی‌شود. آه... من از امام چیزهای بسیاری آموختم اما در اینجا خیلی از معارف را نمی‌توان آموخت. امام به خاطر رعایت ظرفیت جمعی که در اینجا هستند و نیز مراعات جاسوسان مأمون، از طرح بسیاری از مباحث خودداری می‌کنند. سخنان را در لفافه می‌گویند. مدت زمانی که امام در دسترس هستند، بسیار کوتاه است. به دنبال فضایی هستم که بتوانم با کیفیت بیش‌تر معارف اهل بیت(ع) را بیاموزم. عبدالعزیز بن المهتدی که وکیل ایشان است، خیلی اوقات قدرت دسترسی به ایشان را ندارد، چه برسد به من. حتی اگر در نزدیکی محل سکونت ایشان باشم، صرفا زمان‌های محدودی به ایشان اجازه‌ی ارتباط با مردم داده شده است و خلیفه از ترس اینکه نکند رفتارهای ایشان، آشوبی در منطقه ایجاد کند، محدودیت‌های زیادی برای ایشان ایجاد کرده است. یک بار عبد‌العزیز بن المهتدی که وکیل امام بود و بهترین قمی‌یی بود که تا به حال دیده بودم، تنها پیدا کردم. به او گفتم: استاد عزیز! من نیازمند مشاوره شما هستم. به نظر شما نزد چه کسی بروم و اصول مذهب را بیاموزم. عبد العزیز گفت: من هم شبیه همین مسأله‌ی تو را از امام رضا پرسیدم. عرض کردم: «من هر زمان که بخواهم نمی‌توانم شما را ملاقات کنم. از چه کسی آموزه‌های دینی را بیاموزم؟» امام به من فرمودند: «از یونس بن عبدالرحمن بیاموز.» خیلی خوشحال شدم. پدرم هم مدت‌ها شاگردی یونس را کرده بود و جزو شاگردان او محسوب می‌شد و من زمینه‌ی استفاده از ایشان را داشتم. باید بین بغداد و امام رضا، یکی را انتخاب می‌کردم. اگر می‌خواستم به دلم گوش کنم، هرگز نمی‌توانستم دوری امامم را تحمل کنم ولی اگر می‌خواستم به تکلیفم و انتظار امام زمانم توجه کنم، باید به بغداد می‌رفتم. آری! من تکلیف و رضایت واقعی امامم را انتخاب می‌کنم. آری! من تصمیم خود را گرفتم. من به سن رحله‌ی حدیث و آغار سفرهای حدیثی رسیده‌ام و بغداد بهترین جایی است که می‌توانم بروم. قدرت استفاده از امام رضا را نداشتم و خود امام افرادی را برای آموزش معالم دینی به ما معرفی کرده بودند و من تصمیم داشتم بروم و شاگردی این افراد را بکنم. از خراسان تا بغداد راه زیادی بود. زمان قابل توجهی باید در راه می‌بودیم، خصوصا که پدرم در شهرهای مختلف کارهایی داشت و می‌خواست با برخی از بزرگان حدیث بین راه نیز گفتگوهایی داشته باشد. من خیلی خوشحال بودم که پدرم این بزرگان را می‌شناسد و این آشنایی سبب می‌شد که من به اذن الله، راحت‌تر بتوانم به افرادی که باید دست پیدا کنم. هر وقت فکر خستگی راه و مشکلات زندگی در شهر غریب به ذهنم می‌آمد، یاد آوری سن و سالم و حدیثی که شنیده بودم، تمرکزم را به تلاش جمع می‌کرد. شنیده بودم که هر شب فرشته‌ای از فرشتگان الهی ندا می‌دهد: ای بیست ساله‌ها! جدیت داشته باشید و بسیار تلاش کنید. ای سی ساله‌ها زندگی پست‌تر شما را نفریبد! ای چهل ساله‌ها، چه چیزی برای ملاقات رب خود، آماده کرده‌اید؟!... گویا صدای فرشته را می‌شنیدم و پیام او را با قدرت و محکم می‌گرفتم. باید با جدیت بسیار تلاش کنم. باید یاری خوب برای امام زمانم باشم. 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت چهاردهم 🖋 در طول روز بارها به فکر بغداد می‌افتم. تصویر روشنی از آن‌جا ندارم. تنها می‌دانم که بغداد نه فقط مرکز دنیای اسلام بلکه مرکز تمام سرزمین‌هاست. مرکز قلب دنیای ماست. از شرق تا چین و از غرب تا مصر و روم و پس از آن، بهترین‌ها در بغداد جمع شده‌اند. در تمامی رشته‌های علمی، بهترین‌ها در بغداد جمع شده‌اند. دانشمندان رشته‌های مختلف و شعرا و خطبا و بزرگ‌ترین شخصیت‌های همه‌ی مذاهب در علوم و ادیان گوناگون و حتی ساحران و امثال آن‌ها، همه در بغداد جمع شده‌اند. حتی بزرگ‌ترین کتابخانه‌های جهان در بغداد است. کتب مختلف شرق و غرب به زبان‌ها مختلف در بغداد جمع شده است. بزرگ‌ترین اصحاب ائمه(ع) نیز در بغداد هستند. هر چند در میان قمی‌ها بزرگانی از اصحاب ائمه هستند ولی آنچه در بغداد است، قابل قیاس با قم نیست. فعلا قم به نسبت به بغداد شبیه یک روستا نسبت به پایتخت است. البته احتمال می‌دهم در آینده شرایط تغییر کند ولی فعلا تکلیف من روشن است. دوری از امام خیلی سخت است، خصوصا الآن که مدتی است به زیارت هر از چند روز ایشان عادت کرده‌ام، اما چه کنم که آنچه مهم است تکلیف و رضایت امام از من است نه دیدن و زیارت ایشان. می‌دانم که امام این طور از من راضی هستند. تکلیف من استفاده از علمای بغداد است. 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📜 ویژه‌نامه‌‌ی داستانی 🔹️ در مورد 💢 قسمت پانزدهم 🖋 پیش به سوی بغداد طلبه‌های زیادی را دیده‌ام که وقتی درس می‌خوانند، نمی‌دانند که بنا دارند چه کاری انجام دهند! گویا درس می‌خوانند که درس بدهند! اما من از کسانی نیستم که حرکتی را بدون فکر انجام بدهم. از وقتی شنیده‌ام که امام صادق علیه السلام فرموده است: «کسی که بدون بصیرت، کاری کند، مثل کسی است که به سوی غیر مقصدش حرکت می‌کند. هر چه سریع‌تر بدود، او از مقصد واقعی دورتر می‌شود»، سعی کرده‌ام با هدف و برنامه‌ریزی کار کنم. خیلی‌ها تلاش می‌کنند. ممکن است در همین مسیر طلبگی علوم اهل بیت تلاش کنند ولی نمی‌فهمند چرا این کار را می‌کنند یا اهداف خوبی از این کار ندارند. به فکر این هستند که مثلا عالم بزرگی شوند یا از این راه نانی در آورند! من فکر می‌کنم باید هر حرکتی روشنی داشته باشد و گرنه من قادر به برنامه‌ریزی دقیق نخواهم بود. من تنها وقتی می‌فهمم که الآن باید چه درسی را در نزد چه استادی بخوانم که ترسیم روشنی از آینده و باری را که بنا به برداشتن آن دارم، داشته باشم. نیازهای زیادی در من و جامعه وجود دارد. مشکلات زیادی هست. من باید از میان بارهای بر زمین مانده‌ی جامعه، بار اولویت‌دار خودم را بردارم تا اگر بعد از سی سال، پشت سرم را نگاه کردم، ببینم یک کاری انجام داده‌ام و باری از بارهای امام زمانم برداشته‌ام، نه اینکه صرفا کارهای زیادی کرده باشم که در نهایت باری از دوش ایشان بر نداشته باشم. یکی از آفت‌های افراد مستعد و باهوش همین است. این افراد وقتی در کارهای مختلف وارد می‌شوند، به موفقیت نسبی می‌رسند، به بیش‌تر چیزها علاقه دارند! و در بیش‌تر این زمینه‌ها ورود پیدا می‌کنند! در جامعه هم آن‌ها را به خاطر همین روحیه تشویق می‌شوند ولی غافل از اینکه باید معیار ورود آن‌ها به عرصه‌های مختلف تکلیف باشد و نه شوق و علاقه! من فکر می‌کنم علاقه‌داشتن علت خوبی برای ورود به کارها نیست. فکر می‌کنم تبعیت از علاقه، به نوعی همان تبعیت از هوس و خواسته‌های نفسانی است. باید انسان طوری باشد که علاقه‌اش صرفا به تکلیفش باشد. من سعی می‌کنم وقتی فهمیدم چیزی تکلیفم است، همان را دوست بدارم و اگر فهمیدم تکلیفم نیست، دیگر با آن کاری نداشته باشم. نگاهی به آسمان می‌اندازم و عظمت خدا و حقارت خود را بیش‌تر حس می‌کنم. نیم‌نگاهی به گذشتگان دارم و برای خود یادآوری می‌کنم که من هم مثل آن‌ها باید بروم. دیر یا زود به خانه‌ای دو متری در داخل خاک وارد خواهم شد و آنجا باید برای تک‌تک لحظه‌هایم پاسخگو باشم. اگر بصیرت کافی، پشتوانه‌ی حرکت به بغداد نباشد، هیچ وقت من را به مقصد نمی‌رساند. باید دقیقا بفهمم که در این حرکت به دنبال چه هستم، تا این تصمیم منطقی باشد و به دنبالش مصداق تکلیف خدا بر من باشد. قم گزینه‌ی نزدیک‌تری است. از نیشابور تا قم، فاصله بسیار کم‌تر از بغداد است. در قم علمای بزرگی هستند اما قابل قیاس با بغداد نیست. در بغداد از چند جهت، ظرفیت خدمت بیش‌تری به امام زمانم هست. از طرفی علمای دینی بسیار بزرگی در بغداد ساکن هستند و این سبب می‌شود که بتوانم معارف اهل بیت علیهم السلام را بهتر بیاموزم. علاوه بر این در بغداد علمای ادیان دیگر و علمای علوم طبیعی و فلسفی و غیر آن نیز هست و یادگیری برخی از این علوم در راستای اهداف من است. هدفم ترویج آن معارف است تا دیگران هم با آن معارف زنده شوند. من اول با آن‌ها خودم زنده شدم و حالا می‌خواهم دیگران را نیز به این زندگی برسانم. من می‌خواهم واسطه‌ی این معارف باشم. من می‌خواهم واسطه‌ی زنده‌کردن افراد باشم. من می‌خواهم واسطه‌ی احیای امر اهل بیت علیهم السلام باشم. شنیده‌ام که امام زمانم فرموده است: «سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع يَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ يُحْيِي أَمْرَكُمْ قَالَ يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا خدا بنده‌ای را که امر ما را زنده کند، رحمت کند. به ایشان عرض کردم: و چگونه امر شما را زنده می‌کند؟ فرمود: علوم ما را یاد بگیرد و به مردم یاد بدهد. زیرا که مردم اگر محاسن کلام ما را بدانند، از ما تبعیت می‌کنند.» 🔰 شما می‌توانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید. @mirzaei_ehya | dinshenasi.com