فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای روز ۱۴ماه رمضان
💐شرح دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان| آیت الله مجتهدی رحمة الله علیه☝👇
🍂اللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذْنِی فِیهِ بِالْعَثَرَاتِ وَ أَقِلْنِی فِیهِ مِنَ الْخَطَایَا وَ الْهَفَوَاتِ وَ لاَ تَجْعَلْنِی فِیهِ غَرَضاً لِلْبَلاَیَا وَ الْآفَاتِ بِعِزَّتِکَ یَا عِزَّ الْمُسْلِمِین
🥀اللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذْنِی فِیهِ بِالْعَثَرَاتِ خدایا من را به لغزشها مواخذه نکن؛
🍁آدمی گاهی دچار لغزش می شود و ایمانش از بین می رود؛ گاهی خداوند بخاطر گناهان ما به غضب می آید، اغلب مردم بخاطر گناه گرفتار سیل و زلزله و آتش سوزی و … بلایا هستند؛ ولی مردم درک درستی نسبت به این امر ندارند در قدیم معروف بود که: «چوب خدا صدا ندارد.»
🍂آثار بی توجهی به نماز اول وقت
باید به مردم این توجه را داد که خیلی از این تصادفات و مرگ های ناگهانی بخاطر گناهان اتفاق می افتد.
🌻اگر شخصی از روی بی اعتنایی نماز اول وقت نخوانده و پشت فرمان ماشین نشسته و رانندگی می کند، نماز نفرینش می کند و تصادف کرده به خاطر نفرین نماز است؛ و نماز نخوانده مرده است. اگر نماز را در وقتش بخوانید خیلی از این پیش آمد ها نمی شود. « لا تواخذنی بالعثرات » یک نماز که اول وقت نخوانی آدم را بیچاره می کتد . بخاطر اینکه در روایت وارد شده که کسی که نماز را از اول وقت به تاخیر بی اندازد ، نماز او را نفرین می کند و خطاب به ضایع کننده نماز می گوید :« ضَیّعکَ اللهُ کَما ضَیَعتَنی » خدا ضایعت کند همانطوری مرا ضایع کردی. ولی اگر اول وقت نمازت را بخوانی نماز دعایت می کند و می گوید « حَفَظَک اللهُ کَما حَفَظتَنی » خدا حفظت کند همانطوری که مرا حفظ کردی.
اگر نمازت را اول وقت بخوانی کار و بارت هم خوب می شود؛ خدا به دل دیگران می اندازد تا کارت را انجام دهند.
شعر:
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
دو نفر اختلاف دارند در دادگستری، مدعی و مدعا الیه هر کدام یک چیزی می گیوند. مدعی غصه می خورد که فردا مدعا الیه کاری بکند که قاضی بر علیه من حکم کند. شاعر به مدعی می گوید: مدعی غصه نخور تو با خدا ارتباط برقرار کن و به خدا بگو کار من را درست کن و غصه نخور که فردا چه اتفاقی می افت دو تو محکوم می شوی با اینکه حق با تو است. که اگر کسی که ادعا می کند، رحم نکند، خدا رحم می کند.
🥀وَ أَقِلْنِی فِیهِ مِنَ الْخَطَایَا وَ الْهَفَوَاتِ؛ خدایا با من اقاله کن
معنای اقاله:
اگر شما جنسی را از جایی خریده اید، و بدون جهت می خواهید آن را پس بدهید، و جنس خریداری شده عیب و مشکلی هم ندارد که بخاطر آن بخواهید معامله را بر هم بزنید، در این موارد مستحب است که کاسب و فروشنده آن را پس بگیرد. و این پس گرفتن را اقاله گویند.
در این دعا از خدا درخواست اقاله می کنیم و می گوییم ؛ خدایا تو خود دستور به اقاله داده ای ، و به فروشنده گفته ای ؛ جنسی را که فروخته ای و مشتری بدون دلیل باز گردانده است را قبول کن حال من هم از تو تقاضای اقاله دارم و از تو می خواهم که گناهانم را رایگان ببخشی ؛ به قول استاد ما : «خدایا گناهان ما را مفتکی بیامرز» . نمونه این دعا را در دعای کمیل می بینید [5] که خدایا با من اهل اقاله باش.
وَ لاَ تَجْعَلْنِی فِیهِ غَرَضاً لِلْبَلاَیَا وَ الْآفَاتِ؛ خدایا ؛ من را در معرض تیر بلاء قرار مده.
« غرض » به معنی « هدف و تیر » است ؛ زلزله و سیل … این ها تیر بلایا هستند، قرآن کریم می فرماید: « وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ » یعنی هر گرفتاری برای شما پیش می آید حاصل دسترنج خودتان هست.
شعر:
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
کای نور چشم من بجز از کشته ندروی [9]
هر چه کشت کنی همان را درو می کنی، « فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ » اگر دختر شوهر دادی و با عروست خوش اخلاق هستی مادر شوهر دختر تو هم با دخترت خوش اخلاقی می کند، همانطوری که تو با عروست رفتار می کنی دیگران هم با دختر تو همانطور رفتار می کنند.
اگر می بینی که باغ میوه و مزرعه کشت و کار تو به آفت مبتلا شده است، شاید اهل خمس و زکات نبوده ای!
حکایت:
اثر پرداختن خمس و زکات
چندی پیش در یکی از شهر ها آفت آمده بود، تمام باغهای انگور را از بین برده بود؛ به صاحب یکی از باغ ها این خبر را دادند، ایشان گفتند: من مطمئنم که به باغ من آسیبی نرسیده است، چون من اهل خمس و زکات هستم، وقتی که به محل رفتند دیدند که همه باغ ها از بین رفته به جز باغ این شخص.
* مغازه ای که آتش نگرفت
در زمان رضا شاه میدانی بود، معروف به سبزه میدان، در یکی از سال ها شب عاشوراء با تولد رضا شاه مصادف شده بود، و از طرف کلانتری دستور داده بودند که باید کسبه محل شان را چراغانی کنند و اگر اطاعت نمی کردند؛ خطرناک بود و دستگیر می کردند؛ اهل محل میدان را چراغانی کردند به جز یکی از
کاسب های سبز میدونی که امتناع کرد و فرار کرد و مدتی مخفی شده بود؛ بعد از مدتی تمام مغازه های بازار آتش گرفت به غیر از مغازه این شخص که به احترام امام حسین ( علیه السلام ) مغازه اش را بسته بود.
در قرآن آمده است که « إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ» خدا برنامه های مردم را عوض نمی کند مگر اینکه خودشان را تغییر بدهند.
🥀بِعِزَّتِکَ یَا عِزَّ الْمُسْلِمِین
به عزت خودت این دعاها را در حق ما مستجاب کن ای کسی که عزت مسلمین از توست
شعر:
به هر ناچیز چیزی او دهد او
عزیزان را عزیزی او دهد او
مبادا آن که او کس را کند خوار
که خوار او شدن کاریست دشوار
اگر عزت دهد رو ناز می کن
و گرنه چشم حسرت باز می کن
💐شرح دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان جواد محدثی👇
🍂فرازهای این دعا عبارت است از:
فاصله كرم تا عدالت
خطاپوشى و عذرپذيرى خدا
در تيررس بلاها و آفات
فاصله كرم تا عدالت
اگر بنا باشد كه خداوند به عدل رفتار كند،
اگر از بندگان، به عدل، حساب بكشد،
اگر انسان را طبق آنچه كرده است، مؤاخذه كند و كرم و عفوى در كار نباشد،
اگر فضل خدا، دستمان را نگيرد… اوضاع، بسى وخيم است. چراكه ما، لغزشكاريم و اهل گناه. روزى به تعداد زياد نافرمانى خدا مى كنيم. اگر ما را نسبت به آنها مؤاخذه كنند، كار بسى دشوار است.
آنچه مايه اميدوارى است، «فضل» خداست، و اينكه، خداوند، مهربان و بخشنده و بخشاينده است، جواد و كريم است. وگرنه بايد همه را عذاب كند، عذابى سخت.
در قرآن كريم مى خوانيم:
«اگر خداوند، بندگان را نسبت به ستمهايشان مؤاخذه مى كرد، هيچ جنبنده اى را روى زمين باقى نمى گذاشت، لكن تا «اجل» و فرصتى معين، آنان را تأخير مى اندازد.»
باز، از قول خداى متعال بشنويم:
«خداى تو، آمرزنده و مهربان است، اگر خداوند، مردم را به آنچه در اين جهان مرتكب مى شوند، مؤاخذه كند نسبت به عذاب آنان را در همين دنيا، شتاب مى ورزد، ليكن براى مردم، موعدى قرار داده كه اگر آن موعد برسد، مردم فرارگاهى نخواهد يافت» راستى، اگر بنا باشد كه خداوند، در محاسبه عمل مردم در آخرت، و نيز در همين دنيا، جود و كرم و بزرگوارى خود را كنار بنهد و با مقياس دقيق «عدل» رفتار كند، چگونه مى توان از عذاب خداوند رست؟
با اين همه گناه و نافرمانى، با اين همه نيّت هاى آلوده و رياها و تزويرها، براى خوشايند مردم كار كردن ها، شهرت طلبى ها، نام جويى ها، غرورها و تكبّرها، باطل پرستى ها، غيبت ها و سوءظن ها…
واى… كه چه محشرى است!…
گر حكم شود كه مست گيرند
در شهر، هر آنكه هست گيرند
اين است كه در نخستين خواسته امروزمان، از پروردگار خواسته ايم كه ما را به خاطر خطاها و اشتباهات و لغزشها، مؤاخذه نكند وگرنه از چنگ عذاب الهى نمى توان رستن!…
كسى، دقتى فراوان داشت كه واجبات را انجام دهد و از محرّمات، پرهيز كند و پيش خود مى انديشيد كه بى گناه است، بنابراين او را از محاسبه به عدل، چه باك؟
از اين رو، در دعاى قنوتى كه داريم، به جاى جمله «أللّهُمَّ عامِلْنى بِفَضلِكَ وَلاتُعامِلْنى بِعَدلِك»، خدايا با من، به فضلت رفتار كن، نه به عدلت»، مى گفت: «خدايا!… با من به عدلت رفتار كن…»
روزى خواب ديد كه محشر است و قيامت و «محاسبه» و چنان از اعمال ريز و درشتش حساب كشيدند و چنان «عدل» را مقياس قرار دادند كه در آخر حساب، جهنّمى و اهل دوزخ از آب درآمد! وحشت زده از خواب پريد و با عذرخواهى از پروردگار نسبت به آنگونه دعا و از آن غرور، مجدّداً دعاى وارده را مثل ديگران خواند، كه:
«خدايا با من، با فضل و كرم خويش، رفتار و معامله كن، نه با عدالت و دادت».
خطاپوشى و عذرپذيرى خدا
گفتيم كه بار گناهمان سنگين است و راه، دور و دراز
و توان به دوش كشيدن اين همه بار، اندك. پس، بايد از خدا خواست تا توبه ها را بپذيرد، تا بارمان سبك شود تا براى طيران، سبك بال شويم و براى ادامه راه، «اميدوار».
خداوند، «تواب» و توبه پذير و خطاپوش است، عذر را قبول مى كند و تقاضاى بخشش را مى پذيرد.
خداوند، اهل «عفو» و آمرزنده و مهربان است. بندگانش را دوست مى دارد و به هدايتشان علاقه مند است.
اگر او نبخشايد، پس كه ببخشايد؟ اگر او براند، پس كه بپذيرد؟ اگر او رد كند، به سوى كه بايد روى آورد؟
اگر بيامرزد، چيزى از او كم نمى شود و اگر معذرت خواهى را بپذيرد، بر ما منّت نهاده است.
اين است كه در خواسته دوم خود در دعاى امروز، خواسته ايم كه عذرخواهيمان را قبول كند. چون خداوند، «مقيل العثرات» و «قابلُ التّوبات» است، توبه را مى پذيرد.
«مجيبُ الدّعوات» است، دعاها را اجابت مى كند.
«غافرُ الخطيئات» است، خطاها و گناهان را مى بخشايد.
«غفّار الذّنوب» است، گناهان را مى آمرزد.
«ستارالعيوب» است عيب ها را مى پوشاند.
خواسته ايم كه نسبت به گناهان، نافرمانى ها، لغزش ها و خطاهايمان، كه به پو
زش ايستاده ايم، «اقاله» داشته باشد و پوزش ما را پذيرا باشد.
در تيررس بلاها و آفات
گرچه بلا، براى دوستان است، ولى گاهى ظرفيّت انسان كم است و جاهلانه ناسپاسى مى كند.
گرچه بلا، براى امتحان و آزمايش است، امّا شايد نتوانيم در پنجه اين گرفتاريهاى آزمايشى، صاف و سالم و پيروز، از امتحان به درآييم.
آفت ها، براى پندآموزى و ضررها، براى عبرت گرفتن است، بلا، هشدارباش است و آفت، بيدارباش.
گرفتارى ها، غفلت زدا و مصيبت ها، «يادآور» است، يادآور عجز و ضعف ما، و حاكميت اراده و مشيّتى بالاتر و والاتر از آنچه ما داريم، كه در كار جهان كارساز است.
امّا ظرفيّت ها كم است. همه، نمى توانند از آفات و بليّات، تحليلى درست بكنند. هركس، در مقابل شدايد «صبور» نيست.
بلا، گاهى انسانى را به كفر هم مى كشد، بدبين مى كند، از كوره در مى بَرَد، در هاضمه وجودى انسان نمى گنجد.
حديثى از امام على عليه السلامداريم كه «بلا و گرفتارى، براى ظالم ادب است و براى مؤمن، عبرت و تجربه است و براى انبياء، درجه» امّا اگر در معرض بلاها و آماج آفات قرار گرفتيم و ظرفيت آن را نداشتيم، شايد به گناهى ديگر بيفتيم.
در قرآن است كه: وقتى انسان، مورد آزمايش قرار گيرد و وفور نعمت و كرم خدايى او را فرا گيرد، مى گويد كه خدا به من اكرام كرده است، ولى وقتى دچار تنگى معيشت و روزى اندك گردد، مى گويد خداوند به من اهانت كرده و مرا خوار شمرده است.
امام صادق عليه السلام فرموده است.
«از پروردگارتان، عفو و عافيت مسئلت كنيد. چرا كه شما اهل بلاكشى و جزء مردان بلاء و آزمايش نيستيد. اقوامى پيش از شما بودند ـ از بنى اسرائيل ـ كه در راه ايمانشان با ارّه ها شقه مى شدند تا تسليم كفر شوند ولى دست از ايمان نمى کشيدند.»
البته، دچار بلا شدن، براى پالايش انسان و پخته شدن و تصفيه مؤمن، خوب است و هر كه مقامش نزد خدا بيشتر باشد، ابتلاءاتش افزون تر است (البَلاءُ لِلوِلاءِ ـ بلا براى دوستان است)
اگر با ديگرانش بود ميلى
چرا جام مرا بشكست ليلى؟
ولى آماج و هدف بلاها و آفت ها قرار گرفتن، گاهى ممكن است بيش از ظرفيّت و تحمّل انسان باشد و به كفر و عناد و گمراهى و بدبينى بكشد.
در پايان، با «آفات» هم آشنا شويم. از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نقل شده است كه:
آفت علم، فراموشى است،
آفت خرد، سفاهت است،
آفت عبادت، سستى است،
آفت سخاوت، منّت است،
آفت شجاعت، ستم است،
آفتِ زيبايى، خودپسندى و كبر است،
آفت حسب ونسب، افتخاركردن وفخر فروختن است،
و آفت دين، هواپرستى است.
🍂منبع: سيناي نياز؛ جواد محدثي
🌷شرح حکمت۶۸
💐زينت فقر و غنا:
🍁امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اش از زینت فقر و زینت غنا سخن مى گوید و مى فرماید: «خویشتن دارى و عفت زینت فقر و شکرگزارى زینت غناست»; (الْعَفَافُ زِینَةُ الْفَقْرِ، وَالشُّکْرُ زِینَةُ الْغِنَى).
💐فقیر در معرض آفات مختلفى قرار دارد: اظهار حاجت توأم با ذلت، دست بردن به سوى اموال حرام، ناسپاسى در برابر خداوند و مانند اینها. اما اگر خویشتن دار باشد نه دست حاجت به سوى لئیمان مى برد و نه عزت نفس خود را زیر پا مى گذارد، نه آلوده حرام مى شود و نه زبان به ناشکرى مى گشاید، بنابراین عفت به معناى خویشتن دارى، زینت فقر است، از این رو خداوند از این گونه فقیران در قرآن مجید با عظمت یاد کرده و مى فرماید: «(لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الأَْرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا)؛ (انفاق شما مخصوصاً باید) براى نیازمندانى باشد که در راه خدا در تنگنا قرار گرفتند (از وطن خود براى شرکت در میدان جهاد آواره شده و در تأمین زندگى وامانده اند) آنها نمى توانند (براى تأمین روزى) مسافرتى کنند و از شدت خویشتن دارى افراد ناآگاه آنها را بى نیاز مى پندارند; اما آنها را از چهره هایشان مى توانى بشناسى. آنان هرگز با اصرار چیزى از کسى نمى خواهند».(۱) این همان عفت است که زینت فقر است.
🍂البته باید توجه داشت که عفت معناى عام و معناى خاصى دارد: معناى خاص آن پاکدامنى در مقابل آلودگى هاى جنسى و معناى عام آن هر گونه خویشتن دارى در برابر گناه و کارهاى زشت و پست است.
🍂در حدیث دیگرى از امام(علیه السلام) در غررالحکم مى خوانیم: «مَنْ عَفَّ خَفَّ وِزْرُهُ وَعَظُمَ عِنْدَاللّهِ قَدْرُهُ; آن کس که عفاف پیشه کند بار گناهش سبک و قدر و مقامش در پشگاه خدا افزون مى شود».
🍂اما در مورد غنا که بهترین زینت شکرگزارى است; نه تنها شکر لفظى بلکه شکر عملى. اغنیا و ثروتمندانى که شکر عملى به جا مى آورند، به نیازمندان کمک مى کنند، در کارهاى خیر و عام المنفعه سرمایه گذارى مى نمایند، به آنها که وام مى خواهند وام مى دهند و حتى به کسانى که محتاجند و روى سؤال ندارند به طور پنهانى کمک مى کنند آنها برترین زینت را در زندگى براى خود فراهم کرده اند، در پیشگاه خدا آبرومندند و در برابر خلق خدا نیز داراى شخصیت و آبرو و چه زینتى از این بالاتر.
🍂اما اگر غنىّ راه طغیان پیش گیرد، در کمک به دیگران بخل بورزد، آلوده شهوات و عیش و نوش گردد، در نظر همه زشت و منفور خواهد شد.
🍁البته همه باید شکر نعمت هاى خدا را به جا آورند؛ولى این کار براى آنها که مشمول نعمت بیشترى هستند زیبنده تر، بلکه لازم تر است.
شکر نعمت را باید از پیامبران بزرگ الهى یاد گرفت; سلیمان که ملک و حکومت بى مانندى داشت و جن و انس سر بر فرمان او بودند و بسیارى از قواى زمین و آسمان در خدمت او قرار داشتند هنگامى که مى بیند یکى از شاگردانش به نام «آصف بن برخیا» چنان مقام والاى روحانى پیدا کرده که مى تواند تخت «بلقیس» را در یک چشم بر هم زدن از شهر سبأ به شام نزد وى حاضر کند مى گوید: «(هَذَا مِنْ فَضلِ رَبِّى لِیَبْلُوَنِى أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ); خداوند چنین نعمتى را در اختیار من گذاشته تا مرا بیازماید که آیا شکر نعمت به جاى مى آورم یا نه (و به یقین من شاکر و سپاس گزار اویم».(۲)
💐شکرگزارى نه تنها براى غنىّ زینت، بلکه موجب فزونى نعمت است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله)» فرمود: «مَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْد بَابَ شُکْر فَخَزَنَ عَنْهُ بَابَ الزِّیَادَةِ; خدا درِ شکرگزارى را به روى کسى نگشود که زیادى نعمت را از او باز دارد»(۳).
پی نوشت:
(۱). بقره، آیه ۲۷۳.
(۲). نمل، آیه ۴۰.
(۳). کافى، ج ۲، ص ۹۴، ح ۲.
✨وابستگی به غرب نه فقط پیشرفت ایجاد نمی کند بلکه ضد پیشرفت است✨ 🔅کسانی در کشور هستند که معتقدند بایستی کشور را بکشانیم به سمت پیوستن به غرب، منطقشان این است که اگر بخواهیم کشور پیشرفت پیدا کند بایستی به غرب پیوسته شود و طبعا پیوستن به غرب یعنی دنباله روی غرب باشیم. می گویند وقتی کشوری فاصله ی فاحش علمی و فناوری دارد و می خواهد به کشوری که جلوتر است بپیوندد، باید دنباله رو او باشد وپیشرفت بدون این نمی شود. دیگر توضیح نمی دهند که سال های متمادی که کشور این راه را رفت،چه شد؟ بعد از انقلاب مشروطیت، چند دهه پهلوی ها سرکار آمدند و تصمیم گرفتند کشور را از لحاظ فکری و فرهنگی و مبانی اعتقادی و مظاهر زندگی، کاملا غربی کنند. کشف حجاب،برداشتن عمامه های روحانیون و تعطیلی حوزه های علمیه از این کارها بود. این ها چیزهای آشکار بود و چیزهای پنهان فراوانی هم وجود دارد. خب! در این پنجاه، شصت سال کشور چه پیشرفتی کرد؟ چه هنری کردند؟ چه گلی به سر این ملت زدند؟ 📚برگرفته از بیانات آیت الله خامنه ای95/8/19
حکمت ۴۶۷نهج البلاغه
وقَالَ (عليه السلام) فِي كَلَامٍ لَهُ: وَ وَلِيَهُمْ وَالٍ، فَأَقَامَ وَ اسْتَقَامَ، حَتَّى ضَرَبَ الدِّينُ بِجِرَانِهِ.
وصف يكى از رهبران الهى (سياسى، اجتماعى):
و درود خدا بر او، فرمود: بر آنان فرمانروايى حاكم شد، كه كارها را به پا داشت، و استقامت ورزيد، تا دين استوار شد.