دیوآنهگان
ولی یادم نمیره
رفتم سرجلسهء امتحانِ ریاضی
سرمو گذاشتم رو برگه عو
تخت خوابیدم..(:
ده دیقهء آخر
مراقب بیدارم کرد گف
وقت تمومه پاشو..😐
منم فق تونستم یه سوال جواب بدم
و نیم ۵% شدم🙂👌
ولی یکی از شیرینترین خوابای عمرم بود.. (:👩🏾🦯
دیوآنهگان
ولی یادم نمیره رفتم سرجلسهء امتحانِ ریاضی سرمو گذاشتم رو برگه عو تخت خوابیدم..(: ده دیقهء آخر مراقب
ناگفته نماند
ترم بود
خرداد
و نهایی:))))
دیوآنهگان
ولی یادم نمیره رفتم سرجلسهء امتحانِ ریاضی سرمو گذاشتم رو برگه عو تخت خوابیدم..(: ده دیقهء آخر مراقب
اصلا اهمیتی نداشت برام
ک ناراحت یا نگران بشم
رفتم شهریور امتحان دادم
قبول شدم..😌👌😂
قهرکردنِ من اینجوریه ک
امکان نداره برم سراغِ طرف برا آشتی..
ولی اگه خودش اومد پا پیش گذاش
لحظهای درنگ نمیکنم..
جوری ک اصلن انگار ن انگار قهر بودم
👩🏾🦯😄
ولی باورم نمیشه
من همون دختریم ک از دیوار راست بالا میرفت
ساکت ی جا نمینشست
شاد و شلوغ و پر سر و صدا بود..🥲👩🏾🦯