eitaa logo
روستای دیولق(دیوله)
8 دنبال‌کننده
36 عکس
2 ویدیو
0 فایل
معرفی روستای دیولق، آثار باستانی، شهداء و... ارتباط با مدیر ویا انتشار مطالب مرتبط @mahdi_khodapanah
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون شهدای روستای دیولق مسجد امام حسين (ع) اعضای کانون: 38 نفر درباره کانون: کانون فرهنگی و هنری شهدای روستای دیولق کد شناسایی:2491029301 استان:اردبيل شهرستان:اردبيل شهر/دهستان:سردابه روستا:ديولق تلفن: 04533947078 برخی از فعالیت های صورت گرفته در کانون عبارت اند از: احسان ونذورات تهیه و بسته بندی احسان و نذورات با مشارکت خیرین، بچه های مسجد و اعضای کانون فرهنگی هنری شهدای روستای دیولق جهت توزیع در بین خانواده های محروم و آسیب دیده صورت گرفته است. بهداشتی اعضای فعال کانون فرهنگی هنری شهدای روستای دیولق در طرح توزیع ماسک و ضدعفونی برای اهالی روستا با مشارکت مرکز بهداشت برای ریشه کن کردن ویروس کرونا همکاری کرده اند. مسابقه نماز اعضای علاقمند کانون فرهنگی هنری شهدای روستای دیولق در مسابقه نماز ستاد هماهنگی کانون های مساجد استان شرکت و به رقابت پرداخته اند که در پایان به نفرات برتر جوایزی اهدا شده است. واکنسیون اعضای فعال کانون فرهنگی هنری شهدای روستای دیولق در طرح تزریق واکسن پیشگیری از بیماری کرونا در روستا با مرکز بهداشت در تسریع بخشیدن به آن همکاری کرده اند.
ترنم شعر بر زبان شاعری که مدرسه ندید. علی اقبال شاعر درس ناخوانده اردبیلی با چاپ و نشر دومین کتاب شعر خود به زبان ترکی، استعداد خدادادی و قریحه ادبی خود را به نمایش گذاشت.نخستین کتاب وی با عنوان (ساوالانین ساری بولاغی) در سال 89 چاپ و منتشر شد و دومین اثر این شاعر با نام (قارانقوشلار) در دوهزار تیراژ به تازگی به زیور طبع آراسته شده است. کتاب قارانوقشلار در 210 صفحه شامل مقدمه، غزل لر، بندبرگردان (هجالر)، ترکیب بند، دوبیتی لر و بایاتی لار است. علی اقبال می گوید: در اردیبهشت 1350 در روستای دیولق بخش مرکزی شهرستان اردبیل متولد شده و با کشاورزی امرار معاش می کند. وی در خردسالی به علت ازدست دادن مادر و عدم تمکن مالی پدر از آموختن سواد و تحصیل در مدرسه بازمانده است اما در سنین جوانی، تراوش شعر به زبان مادری بر زبان وی، عشق و علاقه اش به شعر و ادب را آشکار ساخته است. اقبال نقل می کند: اهالی روستا مرا به علت نداشتن تحصیلات آکادمیک از سرودن شعر منع می کردند اما من به واسطه علاقه زیاد به شعر و ادب ترکی، به سرودن شعر ادامه دادم و سروده هایم را چاپ کردم.این شاعر که به برخی از استان ها و شهرهای دور و نزدیک کشور سفر کرده است رهاورد سفر و مشاهده های خود را در لابلای شعرهایش همچون نگینی گنجانده است. (تبریز شهرینده وار گلستان باغی اویئر اولوب گوزللرین اویناغی من گزمیشم اوردا گون باتان چاغی سلام واریم منیم سیزه هموطن) شاعر در بازگشت از کردستان اینگونه سروده است: (گزدیم کردستانین یئرین اورگنه بیلمه دیم دیلین گوردیم قار یاغیشین سئلین وطنیم سن وطنیم سن ایرانیم)
تعلق خاطر شاعر به زادگاهش اردبیل نیز در لابلای کتابش موج می زند؛ (بیزه آنایوردی گوزه ل وطنیم سن گولوم سن بلبلوم سن اردبیل یاز اولاندا قیزیل گول تک آچارسان سوسنیم سن سنبولوم سن اردبیل) برای سیراب شدن از سرچشمه جوشان ذوق شعر علی اقبال، چاپ و نشر آثار دیگرش را به انتظار می نشینیم.
زندگی نامه شهید ابراهيم اژدر ميرزايي دولق. ابراهيم اژدر ميرزايي دولق يكم آذر1346 در شهرستان اردبيل به دنيا آمد تا دوم ابتدا يي درس خواند.به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. نهم دي 1365در سومار توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكر او را در بهشت زهراي شهرستان تهران به خاک سپردند. ابراهیم دلسوز افراد ضعیف و مظلوم بود حتی موقعی که از طرف فرماندهی دستور رسید که خانه های روستایی را بگیرید او ناراحت شد و در دل با خود می گفت نکند افرادی که می خواهند خانه های ده را بگیرند رفتار بدی از خود نشان دهند و باعث ناراحتی آنها شوند و این درست که برای پایداری انقلاب و اسلام باید از اینگونه کارها انجام داد ولی ابراهیم از این می ترسید که یک زمانی از انها اشتباهی سر بزند و موجب نارظایت این مردم زحمتکش شود اری ابراهیم تنها جرمش این بود که می خواست در راه خدا وند تنها برای او قدم بردارد و به مردم مستضعف خدمت کند روزی که امدادگر پایگاه نبود بیماری را آوردند که بر اثر آب جوش بدنش سوخته بود و احتیاج به پانسمان داشت ابراهیم که فرمانده مقر بود گفت که چه کسی در کارهای پانسمان کردن آگاهی دارد من گفتم که تا حدودی می توانم پانسمان کنم بعد با هم رفتیم و بچه سوخته شده را پانسمان کردیم که ابراهیم بعد از اتمام کار یک کمپوت و بیسکویت داد به دست بچه و با این کارها بچه را خوشحال کرد آری او قطعا" به خاطر همین کارها کشته شد و تنها جرمش خدمت به مردم ضعیف بود.
او همیشه مقداری شکلات در جیبش داشت و به ده که میرفت آنها را بین بچه ها تقسیم می کرد و به هر بچه ای که می رسید دست پر از مهر و محبت خود را بر سرش می کشید و چند دانه از شکلاتها را به آن می داد و حتی بعضی مواقع کمپوت و پسته هایی را که مردم برای رزمندگان می فرستادند جمع می کرد و برای بچه های توی ده می برد. همیشه متواضع و با وقار بود و تا آنجایی که من با او بودم هیچوقت نمی گذاشت کسی زودتر از خودش سلام کند به پیر تا جوان سلام می کرد و احوال آنها را می پرسید. زندگی نامه شهید ابراهيم اژدر ميرزايي دولق درسالروز شهادتش درست رفتاری را که پیغمبر اکرم(ص) داشت در رابطه با مردم همانطور که امام فرموده بود که باید وحدت بین شیعه وسنی حفظ شود او سعی میکرد که هر هفته به نماز جمعه برود تا هر چه بیشتر بین افراد وحدت بوجود آید. آری ابراهیم از زن و فرزند ومال و زندگی خویش گذشت و خونش را نثار این انقلاب کرد برای گناه این حقیقت جویان راه حق چیست و به چه علت خونشان بر روی زمین می ریزد و تنها گناهشان دفاع از خاک و دین و انقلابشان می باشد.
سلام بر رسول خدا بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.
شهید احمد قانع دولق/ بیست‌ودوم آذرماه ۱۳۴۲، در روستای دولق از توابع شهرستان اردبیل به دنیا آمد. پدرش اژدر، خواربار فروش بود و مادرش خانم‌گل نام داشــت. تا اول متوســطه درس خواند. کارمند فنی نیروی زمینی ارتش بود. به‌عنوان بســیجی در جبهه (دفاع مقدس) حضور یافت. پانزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱، در منطقه کرخه عراق براثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید. پیکر او در گلزار شهدای غریبان شهر اردبیل به خاک سپرده شد.
شهید مروت مالکی/ یکم مهــرماه ۱۳۴۷، در روستای دیولق از توابع شهرستان اردبیل به دنیا آمد. پدرش محمد، فروشــنده بود و مادرش صونا نام داشت. دانش‌آموز اول راهنمایی بود. به‌عنوان بسیجی در جبهه (دفاع مقدس) حضور یافت. بیست‌ودوم اســفندماه ۱۳۶۳، با سمت تک‌تیرانداز در بمباران هوایی منطقه شــرق دجله عراق به شهادت رسید. پیکر او در گلزار شهدای غریبان شهر اردبیل به خاک سپرده شد. برادرش ناصر نیز به شهادت رسیده است
شهید فامیل مهرپور دولق/ یکم آبان ماه ۱۳۴۰، در روستای دولق از توابع شهرستان اردبیل به دنیا آمد. پدرش حاتم، کشــاورز بود و مادرش صدیقه نام داشت. خواندن و نوشتن نمی‌دانست. به‌عنوان سرباز ارتش در جبهه (دفاع مقدس) حضور یافت. پنجــم مهرماه ۱۳۶۰، در منطقه دارخوین براثر اصابت ترکش خمپاره به شکم و سر، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای غریبان شهر اردبیل واقع است.
بيستم شهريور ،۱۳۴۰ در روســتاي دولق از توابع شهرســتان اردبيل به دنيا آمد. پدرش يدالله، ميوه فــروش بود و مادرش رقيه نام داشــت. تا چهــارم ابتدايــي درس خواند. كارگري و كشــاورزي مي‌كرد. به عنوان ســرباز ارتش در جبهه حضور يافت. بيســتم مرداد ،۱۳۶۳ در پيرانشــهر توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش و گلوله به شهادت رسيد. مزار وي در زادگاهش قرار دارد.
با عرض سلام خدمت اعضای محترم. لطفا مطالب مرتبط با روستای دیولق یا مطالبی که مناسب انتشار در این کانال میباشد به مدیر کانال ارسال نموده و کانال را به دیگر دوستان خود جهت معرفی ارسال نمایید. با تشکر ارتباط با ادمین : @mahdi_khodapanah