eitaa logo
دعا واذکار الهی
34.5هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
28 فایل
«وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ» و در تمام‌ کارها‌ خود را به‌ خدا‌ واگذار کن، که‌ او کاملا بر احوالِ بندگان بیناس کانون تبلیغاتی پر بازده "اعتماد" در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/3574071380Ca1a252b0f9 . .
مشاهده در ایتا
دانلود
زنی که چله او شدید باشد روز چهار شنبه نخ ابریشم از هفت رنگش بیاورد هفت مرتبه این دعا را بخواند و هفت گره بزند روز جمعه ان نخ را در دیگ اب ولرم اندازند و با ان اب غسل کند و ان ابریشم را بر بازوی راست بندد و بعد با شوهر جمع شود تا سه روز روز چهارم وقت صبحانه ابریشم را از بازو باز کرده زیر دامن زن بسوزانند
دلیل به چله افتادن خانمها موارد میتونه باشه که چند موردش یکی اینکه در زمانهای خاصی نباید به قبرستان میرفتید و یا تنها از قبرستانی عبور کردید.یا در مخروبه های کهنه عبور کردید یا از بین گله های گوسفند رد شدید. یا بر اثر برخورد با زنی که همزاد شیطانی داشته به شما اصابت کرده و موارد زیادی از این قبیل هستند که باعث میشه شما به چله بیوفتید
بنا بر توصیه‌های آیت‌الله حق‌شناس معتقد بود: همین که آدمی در این چهل روز تصمیم و اراده‌ حقیقی بر ترک محرمات و انجام واجبات داشته باشد. کافی است و این شرط زیاد هم سخت نیست من خودم بارها به آدم‌های معمولی، این چله زیارت عاشورا را توصیه کرده‌ام، در چند مورد بعضی از آنها پس از چهار پنج روز آمدند و با خوشحالی و شعف از من تشکر کردند و اعتراف کردند فقط سه چهار روز بوده که این چله زیارت عاشورا را شروع کرده بوده‌‌اند که حاجت‌هایشان به آنها داده شده است. آیت‌الله حق‌شناس معتقد بود که در این چله، بعد از شرط اهتمام بر ترک محرمات و انجام واجبات، بعضی امور توصیه اکید است و بهتر است حتماً رعایت شود: ۱- خواندن زیارت، چهل روز پشت سر هم و مستمر باشد. ۲- خانم‌های محترمه در ایامی خاص که نمی‌توانند نمازها را به جای ‌آورند، در آن روزها یکی از نزدیکان و آشنایانشان را راضی کنند به جای آنها این زیارت را به جای آورد تا چله و استمرار چهل روزه منقطع نشود. ۳- همه زیارت و دیگر اعمال باید یکسره و بدون فاصله خوانده شود؛ یعنی نباید زیارت و اعمالش را تقسیم کرد و بخشی را در ساعتی و بخشی دیگر را در وقتی دیگر انجام داد. ۴- کلمات و عبارات صحیح و درست ادا شود. ۵- حرف نزدن در بین خواندن زیارت عاشورا (بعضی می‌گفتند با توجه به طولانی بودن این عمل، در صورت ضرورت ان شاءالله حرف‌های ضروری خللی ایجاد نمی‌کند). * سایر مسائلی که بهتر است در چله زیارت عاشورا مورد توجه قرار گیرد اما اگر مقدور نشد، ان شاءالله مشکلی نیست: ۱- اولین روز از چله زیارت عاشورا، چهارشنبه باشد. ۲- این زیارت روزها خوانده شود؛ یعنی از صبح بعد از طلوع آفتاب تا عصر قبل از غروب آفتاب. (بعضی‌ها رعایت این شرط را لازم برشمرده‌اند). ۳- به جز همسر و اعضای خانه، دیگران از این چله باخبر نشوند. (حاج آقا تأکید می‌کرد قبل از شروع بهتر است همسر را در جریان بگذارید و او را نیز توجیه کنید تا حد امکان دیگران از این امر مطلع نشوند). ۴- در این چهل روز، هر روزه به نیت سلامتی حضرت بقیه‌الله امام زمان (عج) صدقه‌ای پرداخت شود. @doa_va_zekr
بخش اول: ۱- صد مرتبه تکبیر می‌گویید. (الله‌اکبر) ۲- لعن و سلام‌های زیارت عاشورا را یک بار می‌خوانید؛ یعنی از «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و …» تا انتهای «السلام علی الحسین و علی علی‌بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین». (این دو بخش در قسمت‌های پایانی زیارت عاشورا قرار دارد و قبل از هر دو بخش نوشته است: پس صد مرتبه می‌گویی: … اما شما در این قسمت، این دو فقره معروف به لعن و سلام را فقط یک مرتبه می‌خوانید). ۳- خواندن زیارت عاشورا از ابتدای زیارت تا ابتدای این دو فقره لعن و سلام. ۴- خواندن دو رکعت نماز به نیت هدیه به حضرت اباعبدالله الحسین (ع). ۵- دوباره صد مرتبه تکبیر گفتن. بخش دوم: خواندن زیارت عاشورای امام حسین (ع) به همان روشی که در مفاتیح الجنان آمده است؛ یعنی زیارت عاشورا را از ابتدا تا انتها با همان صد لعن و صد سلام که در متن زیارت مکتوب است می‌خوانید. به هیچ وجه دو رکعت نمازی را که بعد از زیارت وارد شده است، یادتان نرود؛ زیرا این دو رکعت نماز، از اجزای زیارت عاشورای امام حسین (ع) محسوب می‌شود و باید خوانده شود. التماس دعا
🍃🌼🍃🌺🍃 🌱حقیقتاً هیچ کسی نمیتواند مانع نزول رحمت الهی بر انسان شود و اگر خداوند رحمتی را از شخصی دریغ دارد، هیچ کس نمیتواند آن رحمت را بر وی فرود آورد «مَایفْتَحِاللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَهَا وَمَایمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ» فاطر/2. ❤️ ┄═✼🍃🌹🍃✼═┄
هر شب دلت رو با خدا صاف کن ببخش همه کسایی رو که دلتو شکستن اینجوری هم خدا حواسش بهت هست هم بهترین آرامش شب نصیبت میشه شبت بخیر و خوشی @doa_va_zekr
  دعا قبل از شروع به کسب و کار مسعدة بن صدقه گوید : دیدم امام صادق علیه السلام برای بعضی از تجار کوفی این نماز را که در طلب رزق است املاء می کرد . فرمود : دو رکعت نماز بخوان هر زمان که خواستی وقتی از نماز فارغ شدی سه مرتبه این ذکر را بگو : تَوَجَّهْتُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ بِلَا حَوْلٍ مِنِّي وَ لَا قُوَّةٍ وَ لَكِنْ يَا رَبِ‏ بِحَوْلِكَ‏ يَا رَبِ‏ وَ قُوَّتِكَ أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنَ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ إِلَّا مَا قَوَّيْتَنِي اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بَرَكَةَ هَذَا الْيَوْمِ وَ أَسْأَلُكَ بَرَكَةَ أَهْلِهِ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تَرْزُقَنِي مِنْ فَضْلِكَ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَيِّباً مُبَارَكاً تَسُوقُهُ إِلَيَّ وَ أَنَا خَافِضٌ فِي عَافِيَةٍ 1 @doa_va_zekr
دعا و ذکر آرامش بخش انسان ها است. ازجمله رایج ترین دعاهای آرامش عبارتند از : 1_ "ماشاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوّهَ اِلّا باللهِ العَلِیَّ العظیم @doa_va_zekr
‌❀ ﴾﷽﴿ ❀ سلامی به قشنگی فردوس به بی‌ انتهایی هستی... سلامی به زیبایی بهار به‌ جلوه برگهای پاییزی و سفیدی و پاکی برف زمستان سلامی به محکمی پیوند قلبها که یاد آور خوبی‌ هاست ... سلام صبح تون شاد و سرشار از زیبایی علیه السلام : اِلزَمِ الصَّبرَ ؛ فَإِنَّ الصَّبرَ حُلوُ العاقِبَةِ ، مَيمونُ المَغَبَّةِ صبور باش كه به راستی صبر سرانجامی شيرين، و عاقبتی فرخنده دارد.
🔆دعایی برای 🍃یکی از دعاهایی که توصیه شده بعد از هر نماز واجب خوانده شود اینست: 🌟« يا مَن لا يَشغَلُهُ سَمعٌ عَن سَمعٍ يا مَن لا يُغَلِّطُهُ السّائِلُونَ يا مَن لا يُبرِمُهُ إِلحاحُ المُلِحِّينَ أَذِقنِي بَردَ عَفوِكَ وَ حَلاوَةَ رَحمَتِك‏» 🍃🍂ای کسی که گوش دادن به هیچ فردی موجب نمی‌شود از شنیدنِ سخنِ دیگران غافل شود! ای کسی که درخواست‌کنندگان (هرچند فراوان باشند) نمی‌توانند او را به اشتباه اندازند! ای کسی که اصرارهای درخواست‌کنندگان از او موجب بی‌حوصلگی و خستگی‌اش نمی‌شود! خُنَکیِ گذشت و شیرینیِ رحم و مهربانی‌ات را به من بچشان! 📚منبع: شیخ مفید، الأمالي، مجلس دهم، ص 92 💠 @doa_va_zekr
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 پندانه ✍️در خیابان شمس تبریزی شهر تبریز زیارتگاهی وجود دارد که به قبر حمال معروفه. فرد بی‌سوادی در تبریز زندگی می‌کرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی می‌گذراند تا از این راه رزق حلالی به‌دست آورد. یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچه‌های شلوغ بازار مشغول حمل بار بود، برای آنکه نفسی تازه کند، بارش را روی زمین می‌گذارد و کمر راست می‌کند. صدایی توجهش را جلب می‌کند؛ می‌بیند بچه‌ای روی پشت‌بام مشغول بازی است و مادرش مدام بچه را دعوا می‌کند که ورجه وورجه نکن، می‌افتی!در همان لحظه بچه به لبه بام نزدیک می‌شود و ناغافل پایش سُر می‌خورد و به پایین پرت می‌شود. مادر جیغی می‌کشد و مردم خیره می‌مانند. حمال پیر فریاد می‌زند: نگهش دار! کودک میان آسمان و زمین معلق می‌ماند. پیرمرد نزدیک می‌شود، به آرامی او را می‌گیرد و به مادرش تحویل می‌دهد.جمعیتی که شاهد این واقعه بودند، همه دور او جمع می‌شوند و هرکس از او سوالی می‌پرسد. یکی می‌گوید تو امام زمانی، دیگری می‌گوید حضرت خضر است، کسانی هم می‌گویند جادوگری بلد است و سحر کرده. حمال که دوباره به سختی بارش را بر دوش می‌گذارد، خطاب به همه کسانی که هاج و واج مانده و هر یک به گونه‌ای واقعه را تفسیر می‌کنند، به آرامی و خونسردی می‌گوید: خیر، من نه امام زمانم، نه حضرت خضر و نه جادوگر، من همان حمالی هستم که پنجاه شصت سال است در این بازار می‌شناسید. من کار خارق‌العاده‌ای نکردم بلکه ماجرا این است که یک عمر هرچه خدا فرموده بود، من اطاعت کردم، یک بار هم من از خدا خواستم، او اجابت کرد.اما مردم این واقعه را بر سر زبان‌ها انداختند و این حمال تا به امروز جاودانه شد و قبرش زیارتگاه مردم تبریز شد. 🔹تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن 🔸که خواجه خود روش بنده پروری @doa_va_zekr
توبه علی گندابی علی نامی در محله گنداب قدیم همدان زندگی می کرد او را علی گندابی صدا می کردند. او در زمانه خود فردی خوش سیما و خوش تیپ بود، روزگار علی گندابی را به جایی کشانده بود که مردم شهر او را به شرارت و عرق خوری می شناختند، اما او در عین فسق و فجور گویا روزنه نوری از مرام و معرفت در وجودش روشن بود و می درخشید. روزی علی با لباس های زیبا وکلاه پشمی چشم نوازی، با رفقایش در قهوه خانه مشغول قلیان کشیدن و صحبت بودند که خانم جوانی که تازه ازدواج کرده بود از کنار قهوه خانه عبور کرد، علی گندابی که متوجه شد این خانم جذب زیبایی اش شده کلاه پشمی را از سر درآورد و روی زمین انداخت و موهایش را بهم ریخته کرد، گویا تمام وجودش غیرت شده بود و بر سر علی خوشتیپ فریاد می کرد «علی خجالت نمیکشی جوریخودت رو درست کردی که ناموس مردم داره تو رو نگاه میکنه...». روزها می گذشت روزهایی که گاهی علی بامعرفت با علی شرور دعوایش می شد، لحظاتی که شلوغی شهر برایش معنا نداشت و او فقط صدای کشمکش های ذره نوری را می شنید که سعی داشت تمام وجودش را در بربگیرد اما غافل از آنکه گرد گناه پیوسته تجدید میشد. در همدان روضه خوان معروفی بود به نام شیخ حسن که فردی متدین بود. وی برای روضه خوانی به یکی از محله های اطراف همدان رفته بود. نیمه های شب بود که شیخ حسن در نزدیکی دروازه های شهر سرو صدای خنده چند جوان را شنید. @doa_va_zekr بقیه داستان انشالله فردا میزارم