eitaa logo
دعـاھـاے مـعـجـزه گـر📿
49هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
58 فایل
﷽ سلام لطفا دربرابر تبادل وتبلیغات صبورباشید وبه رشد ماکمک کنید🌼 💓میم مثل مـادر 👉eitaa.com/joinchat/42532878C8b6e90210f 📿فضیلت صلوات 👉eitaa.com/joinchat/656015393Ccee3ec7089 تبلیغات⬇️ eitaa.com/joinchat/2049572922Cd4d539146e ⛔کپی مطالب فقط با لینک
مشاهده در ایتا
دانلود
@doahaye_mojezegar✧✸✿✧✸✿ ✧✸✿✧✸✿ ✧✿✧ ✿ ✍ زندگینامه حضرت هود علیه السلام:↯↯ سرسختی و عناد قوم از حد گذشت و حجت بر آنها تمام شد . اراده خداوند به هلاک آنها تعلق گرفت . خشکسالی بر آنها حاکم گردید و آنان همه روزه در انتظار نزول باران به سر میبردند و چشم به ابرها میدوختند ولی از باران خبری نبود . ✰❊✽✾✰❊✽✾✰❊✽✾ یکی از روزها قطعه ابر سیاهی از دور نمایان گردید . قوم هود از خوشحالی فریاد کشیدند و با یکدیگر گفتند : سختی ها تمام شد و ابرها آمدند اینک باران خواهد بارید . ✰❊✽✾✰❊✽✾✰❊✽✾ هود گفت : نه اشتباه میکنید . این ابر ، ابر رحمت نیست . بارانی در خود ندارد . این همان عذابی است که شما تقاضای آن را داشتید . ✰❊✽✾✰❊✽✾✰❊✽✾ بادی سرد و شدید وزیدن گرفت و طوفانی برپا شد . شنها و ریگها را بر سر و صورت قوم پاشید . مردم به درون خانه های محکمی که ساخته بودند ، پناه بردند ✰❊✽✾✰❊✽✾✰❊✽✾ ولی باد ، شدیدتر از آن بود که می پنداشتند . درختها را از ریشه در می آورد . افراد را از جا میکند و به هوا میبرد و بر زمین میکوبید . ساختمانها را ویران و همه چیز را در هم میکوبید . ✰❊✽✾✰❊✽✾✰❊✽✾ در آن احوال ، هود و مؤمنان در شکاف کوهی به سر میبردند . از طوفان و گردباد در آنجا خبری نبود . نسیمی آرام می وزید و آنان سرنوشت قوم را تماشا می کردند . ✰❊✽✾✰❊✽✾✰❊✽✾ بعد از آن مدت ، طوفان آرام شد و اوضاع به حال عادی بازگشت و . از آن مردم جز قطعات استخوانها و خانه های خالی شان چیزی به جا نمانده بود . ✰❊✽✾✰❊✽✾✰❊✽✾ 🍂 ازفردا داستان قرآنی دیگری خدمت شما عزیزان ارائه خواهیم داد با ما همراه باشید. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📚 منابع: 🍁 سوره هود آیه 57 تا 60 🍁 دوره کامل قصه های قرآن،نوشته محمد صحفی ✿ ✧✿✧ ✸✧✿✸✧✿ ➲ @doahaye_mojezegar✸✧✿✸✧✿