eitaa logo
دو بیت شعر | dobeit
9.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
3 فایل
🔥لـذت دیگـرے را تجربه کنید مجموعه حس‌نفیس ❤️ دلبندمان: @deliism 💙 عربی‌جات: @arabijaat 🗣️ ارتباط: @alhamdolellah
مشاهده در ایتا
دانلود
ساعت دنیای من کوک است با لب های تو صبح را بیداری چشم تو تعیین می کند... @dobeit | دو بیت شعر
گرفته بوی تو را خلوت خزانی من کجایی ای گل شب بوی بی‌نشانی من؟ غزل برای تو سر می‌بُرم، عزیزترین! اگر شبانه بیایی به میهمانی من چنین که بوی تنت در رواق‌ها جاری است چگونه گل نکند بغضِ جمکرانی من؟ عجب حکایت تلخی است نا امیدشدن شما کجا و من و چادر شبانی من؟ در این تغزّل کوچک، سرودمت ای خوب خدا کند که بخندی به ناتوانی من به پای‌بوسِ تو، آیینه دستچین کردم کجایی ای گل شب بوی بی‌نشانی من؟ @dobeit | دو بیت شعر
ای دل غم این جهان فرسوده مخور @dobeit | دو بیت شعر
خسته ام مثل همان دختر اصلاح طلب که شده عاشق فرمانده گردان بسیج @dobeit | دو بیت شعر
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود... @dobeit | دو بیت شعر
من مجنون شده ام یا که تو تکثیر شدی من به هر جا نگرم نقش تــو را می بینم @dobeit | دو بیت شعر
مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست چنان به دام تو الفت گرفت مرغ دلم که یاد می‌نکند عهد آشیان ای دوست گَرَم تو در نگُشایی کجا توانم رفت به راستان که بمیرم بر آستان ای دوست دلی شکسته و جانی نهاده بر کفِ دست بگو بیار که گویم بگیر هان ای دوست تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود هنوز مهر تو باشد در استخوان ای دوست به لطف اگر بخوری خون من روا باشد به قهرم از نظر خویشتن مَران ای دوست مناسب لب لعلت حدیث بایستی جواب تلخ بدیعست از آن دهان ای دوست مرا رضای تو باید نه زندگانی خویش اگر مراد تو قتل‌است، وارَهان ای دوست که گفت سعدی از آسیب عشق بگریزد؟؟ به دوستی که غلط می‌برد گمان ای دوست که گر به جان رسد از دست دشمنانم کار ز دوستی نکنم توبه همچنان ای دوست... @dobeit | دو بیت شعر
ناز نشسته با طرب، چهره به چهره،لب به لب گوشه‌ی چشمِ مست تو ، گفت و شنود می‌کند @dobeit | دو بیت شعر
همه عیبِ خلق دیدن نه مروت است و مَردی نِگَهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری @dobeit | دو بیت شعر
هدایت شده از دلیسم | Deliism
هنوز حرف من این است:"دوستت دارم" هنوز معنیِ حرفی که میزنم هستی...🌱❤️ @deliism | دلیسم 🦋
زندگی کردن مَن مُردن تدریجی بود آنچه جان کَند تَنَم، عمر حسابش کردم... @dobeit | دو بیت شعر
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی‌بینم قناعت می‌کنم با درد چون درمان نمی‌یابم تحمل می‌کنم با زخم چون مرهم نمی‌بینم خوشا و خرما آن دل که هست از عشق بیگانه که من تا آشنا گشتم دل خرم نمی‌بینم نم چشم آبروی من ببرد از بس که می‌گریم چرا گریم کز آن حاصل برون از نم نمی‌بینم کنون‌دَم‌درکش‌ای‌سعدی‌که‌کار از دست‌بیرون‌شد به امید دمی با دوست وان دم هم نمی‌بینم @dobeit | دو بیت شعر