#شاهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام #شب_هشتم عاقبت توي عبايي جگرم را بردم با چه وضعييتي آخر پسرم را بردم #علی_اکبر_لطیفیان @dobytyhayroze

#شاهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام #شب_هشتم زخمهاي بدنت از دو طرف مرتبط اند هر كسي نيزه اي از پشت زد از رو برداشت #علی_اکبر_لطیفیان @dobytyhayroze

#شاهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام #شب_هشتم قصد دارد بدود تاب و توانش رفته پیرمردی که غریبانه جوانش رفته وقت پیری همه امید پدرها پسراست تکیه گاه قدو بالای کمانش رفته.. #تیرها_مثل_حسن_با_بدنت_لج_کردند #سیدپوریاهاشمی @dobytyhayroze

#شاهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام #شب_هشتم آمد و دید پیمبر به زمین افتاده آمد و دید که حیدر ضربانش رفته آنقدر نیزه به هرجای تنش ریخته اند که توان از بدن نیزه زنانش رفته #هرچه_میدید_علی_بود_علی_بود_علی #سیدپوریاهاشمی @dobytyhayroze

#شاهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام #شب_هشتم تا بماند؛ قسمش گریه کنان داد، نشد شانه را هرچه که با گریه تکان داد، نشد بوسه بر زخمِ تبرهای سنان داد، نشد عمه را در وسطِ جمع نشان داد، نشد قدِ بابا به کنارِ پسرش راست نشد این جوانمرده پس از این کمرش راست نشد #میکشد_روی_زمین_پیشِ_پدر_پایش_را #حسن_لطفی @dobytyhayroze

#شاهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام #شب_هشتم دست را زیر تنش بُرد تنش جا می‌ماند خوب شد بود عمو وَرنَه همانجا می‌ماند #حسن_لطفی @dobytyhayroze

#شاهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام #شب_هشتم بازمین خوردن تو زندگیم ریخت بهم حق بده تا به قیامت کمرم خم باشد از کجا تا به کجا پیکر تو ریخته است هرچه می چینم عزیزم بدنت کم باشد #پای_ناموس_وسط_آمده_برخیز_علی #قاسم_نعمتی @dobytyhayroze

#شاهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام #شب_هشتم خِس خِس سینه ات انداخت ز پا بابا را به زمین هِی نکش آنقدر عزیزم پا را پیرمردم!همۀ دلخوشی من برخیز برنمیخیزی اگر باز کن این لبها را دشت پُر گشته ز تو یا که تو از دشت پری؟ به زمین ریخته ای مینگرم هر جا را پهلویت آمدم و پهلویت آزارم داد باز دیدم وسط آتش در، زهرا را   #سیدپوریاهاشمی @dobytyhayroze

#شاهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام #شب_هشتم پیش دشمن مپسند این همه من گریه کنم... #قاسم_نعمتی @dobytyhayroze

#شاهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام #شب_هشتم "لهوف" می نویسد: 🥀 فَاسْتَاْذَنَ أبَاهُ فِي الْقِتالِ، فَأَذِنَ لَهُ، ثُمَّ نَظَرَ إلَيْهِ نَظَرَ آئِسٍ مِنهُ، و أَرْخَىٰ عَينَهُ و بَكَىٰ 🥀 ✋علی اکبر علیه السلام آمد تا اذن میدان از پدرش بگیرد. امام علیه السلام به او اذن میدان داد.سپس نگاهی از روی یأس و ناامیدی به علی اکبر انداخت. اشک، چشمانش را پُر کرد و شروع کرد به گریه نمودن. 🔻"مقتل الحسين علیه‌السلام" بحرالعلوم اضافه می‌کند: 🥀 مُحترقاً قلبُهُ، مُظهراً حزنُه الی الله تعالی و رَفعَ شیبتُه الی السماء🥀 ✋قلب حسین(علیه السلام) آتش گرفته بود، اندوهش را به خدا نشان می‌داد، دست بُرد زیر محاسن شریفش و به آسمان بلند کردو فرمود: 🥀 اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَی هَؤُلَاءِالْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ کُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَی نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَی وَجْهِهِ 🥀 ✋خدایا! تو شاهد باش بر این جماعت؛ جوانی که از همه مردم، خُلقاً، خَلقاً و منطقاً شبیه به رسولت بود، به مبارزه آنان‌ رفت. هر وقت دل ما مشتاق دیدن روی رسولت می‌شد به او نظر میکردیم. 📚لهوف ص١۶٣ 📚مقتل الحسين عليه السّلام (بحرالعلوم) ص٣٣٧ @dobytyhayroze

#شاهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام #شب_هشتم نفسش سرد شدو خون سرش ریخت زمین مثل اشک پدرش بال و پرش ریخت زمین ضربه ای آمد و فرق سر او را وا کرد استخوانش چو ترک خورد سرش ریخت زمین پدرش داشت دم خیمه تماشا می کرد از روی اسب تن گل پسرش ریخت زمین باچه حالی سر نعش علی اکبر آمد تکه های پسرش دورو برش ریخت زمین دست تا زیر تنش برد بدن ریخت به هم بدنش از سر دست پدرش ریخت زمین همه دشت پر از پاره اکبر شده بود پاره شد قلب پدرتا جگرش ریخت زمین عمه آمد زحرم هلهله میکرد سپاه جگرش پاره شداز چشم ترش ریخت زمین  ‌ #مسعود_اصلانی #مثل_شروع_سوره‌ی_مریم_شدی_علی.. #ع‌ل‌ی‌ا‌ک‌ب‌ر @dobytyhayroze

#شاهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام #شب_هشتم #ع‌ل‌ی‌ا‌ک‌ب‌ر باقی ست ز پیکر تو تنها نیمی در محضر حق تو بهترین تقدیمی اجزای تو را در همه جا میبینم ای کاش که می رسید ابراهیمی* *حضرت ابراهیم بعد از ذبح و تکه تکه کردن چند پرنده، هر تکه را سر کوهی قرار داد، سپس به اذن خداوند همه ی اجزای پرندگان به هم رسیده و زنده شده و پر کشدیدند. باید گفت ای آقای اباعبدالله ای معلم انبیاء کاش با این قدرت ابراهیمی ات بدن علی را التیام می بخشیدی!!! اما چه کنیم که تسلیم امر خداوند بودی! 🥀إنّ الله شاء أن یَراکَ قتیلاً....🥀 #آجرک_الله_یا_بقیة_الله💔 @dobytyhayroze