#لیلة_الرغائب
محتاجِ همیشگیِ رحمت هستم
از چشم بِراهانِ کرامت هستم
بیزارم از این ساحلِ غربت زدگی
من تشنه یِ دریایِ محبت هستم...
#علی_علی_بیگی
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
♦️پیامبر اکرم (ص) فرمودند: از اولین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید که فرشتگان آن را نامگذاری کردند.
رسول خدا (ص) اعمالی را برای آن شب به این کیفیت بیان فرمودهاند: «روز پنج شنبه اول ماه رجب را در صورت امکان روزه میگیری، چون شب جمعه فرا رسید، میان نماز مغرب و عشاء ۱۲رکعت نماز میگذاری (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعت از آن، یک مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ» و ۱۲مرتبه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را می خوانی. پس از اتمام نماز ۷۰مرتبه میگویی: أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد النَّبِیِّ الاُْمِّیِّ وَ عَلی آلِهِ آنگاه به سجده می روی و ۷۰بار میگویی: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ» سپس سر از سجده برمی داری و ۷۰بار میگویی: «رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ، إِنَّکَ أنْتَ العَلِیُّ الاْعْظَمُ» بار دیگر نیز به سجده میروی و ۷۰مرتبه میگویی: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ» آنگاه حاجت خود را میطلبی که انشاالله برآورده خواهد شد.
دعاهاتون مستجاب🌹
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
๑ღ๑
امشـب کـه بیـن خلـق
#لیلـةالـرغـائب اسـت☄
دانـی چـه چیـز آرزوى
#قلـღـب صـاحـب است✨
اے کــاش روز جمعـه
کــه از راه میـرســد🍁
دیگـرکسی نگـویـد
اربـاب (عج) غائب است
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
همراهان عزیز کانال جوانان انقلابی🌺
در این شب بسیار معنوی از همه ی شما عزیزان التماس دعا دارم...
🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸
بآنوجـآن
نخِچآدُرٺٺآ
خــُدآوند
بِهٺرینخطِارٺبآطِ✨
#السلآمعلیکیآفاطمهالزهرآ♥
||https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
گزیدهای از بیانات امروز رهبرانقلاب در دیدار خبرگان
🔹بیان سخنان نادرست درباره حضور ایران در منطقه، کمک به نقشه دشمن است.
🔹 در شناخت دشمن خود یعنی آمریکا دچار اشتباه نخواهیم شد
🔹لزوم مرزبندی با دشمن برای مصونیت از تهاجم نرم
🔹 نباید موافقان و مخالفان یک کنوانسیون یا موضوع بینالمللی یکدیگر را به همراهی با دشمن متهم کنند
🔹 لزوم بسیج حداکثری همه نیروها در مقابل تهاجم حداکثری دشمنان ایران
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
جوانان انقلابی
گزیدهای از بیانات امروز رهبرانقلاب در دیدار خبرگان 🔹بیان سخنان نادرست درباره حضور ایران در منطقه،
📢 بیانات امروز رهبرانقلاب درباره کنوانسیونها
رهبر انقلاب:
◀️ «مرزبندی پررنگ با دشمن را برای مصونیت در مقابل تهاجم نرم» را بسیار لازم خواندند و خاطرنشان کردند: مرزهای فرهنگی نیز همچون مرزهای جغرافیایی نیاز به برجستهسازی و مراقبت دارند تا دشمن با فریب و خدعه و نفوذ از این مرزها عبور نکند و بر #فضای_مجازی و فرهنگ کشور مسلط نشود.
◀️ حضرت آیت الله خامنهای با وجود تأکید فراوان بر مرزبندی با دشمن، یک نکته حاشیهای اما ظریف را هم توصیه کردند و آن اینکه «نباید بخاطر تعصب بجا علیه دشمن، مخالفان نظر خود را به همراهی با دشمنان منتسب کرد».
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
جوانان انقلابی
#کف_خیابون 63 ابوالفضل چرخیده و رفته قسمت بالای سر مقبره آیت الله بروجردی... اونجا ایستاده و از همو
#کف_خیابون 64
اینقدر محکم خورد زمین که توی اون هوای گرگ و میش اول صبح، هر کس صدای زمین خوردنش شنید، برگشت و نگاش کرد...
خدا را شکر خیلی خلوت بود... هنوز داشت از درد به خودش میپیچید که مثل شکارچی که سایه خودش و تبرش روی روباه پیر جنگل افتاده، رفتم بالای سرش! تا اومد بلند بشه، میدونستم که ممکنه هر کاری بکنه... و حتی ممکنه مسلح باشه... به خاطر همین چیزا، با ته پاهام خوابوندم توی دماغ عملیش!
گیج شد و جیغ زد و به خودش پیچید... یکی از خادمان ما را دید و با سرعت به طرف ما اومد... فکر کرده بود دعوا یا خفت گیری هست! تا به من نزدیک شد، کارتم را نشونش دادم و گفتم لطفا دخالت نکنید! اون هم عقب ایستاد! بهش گفتم لطفا دو تا خادمه بگید بیان اینجا!
نشستم بالای سر الناز! گفتم: «نام الناز... 35 ساله... دارای پرونده فساد و اغفال... چهار روزه که قم هستی و با وجود اینکه شوهردار هستی، به اغفال مردم و طلبه های جوان مشغول بودی... به اسم خواهر و برادری باهاشون ارتباط میگرفتی... اینم که آخریش بود که محل سگ هم بهت نذاشت و الان هم که از چنگت پرید! از الان هر حرفی که بزنی، در دادگاه علیه خودت استفاده میشه! مخصوصا که اینبار جرمت سیاسی هست و سر و کارت با بچه های خودمونه!»
الناز که داشت در خون و ناله خودش غلط میخورد با کمال پررویی گفت: «باشه! تسلیم! اما بذار ببینم این طلبه ای که آخرین شکارم بود چیکار میکنه با اون دو سه تا لقمه!»
بدون هیچ تاملی و خیلی سریع گفتم: «داره میره... خیلی دور شده... اما باشه... پاشو... پاشو با هم بریم دنبالش!»
اون دو تا خانم خادمه، الناز را گرفتند و بلند کردند... دستبند بهشون دادم و زدند به دستش... فورا راه افتادیم... یه تیکه از راه هم دویدیم... به صحن آیینه رسیدیم... دیدیم خبری از اون طلبه نیست... الناز گفت اگه راست میگین بریم بیرون... شاید بیرون باشه... بریم طرف مدرسه گلپایگانی... کلاساش اونجاست... من فقط میخوام ببینم چیکار میکنه... میخوام روی تو و امثال تو را کم کنم که فکر میکنید آخوندا پیغمبرند! میخوام بهت بفهمونم که تا کسی خودش نخواد، از الناز گردن کلفت تر هم نمیتونه اذیتش کنه! میخوام پوزتو به خاک بمالم که فکر نکنی الان که منو گرفتی، خیلی دمت گرمه و شیر شکار کردی!
گفتم خفه شو! به اون خانمای خادمه گفتم بیاریدش بیرون حرم! حرم قداست داره! بیایید کنار اتاق نیروی انتظامی ... کنار پارک کنار حرم...
رفتیم بیرون... خیلی تو فکر حرفهای الناز بودم... دوس داشتم یه جوری خوار و خفتش بدم... اما چجوری نمیدونم!
یه لحظه رو کردم به طرف حضرت معصومه... خیلی آروم و توی دلم گفتم: «بی بی جان! حرف سنگینی زد این عفریته! یه جوری خوارش کن! اگر همین جا خوار شد، شده وگرنه خیلی بد میشه! میخوام خودت خوارش کنی! همین حالا! بقیش با من و حاجی! الان به دادمون برس بی بی جان!»
با همین حال و هوا از حرم اومدیم بیرون... رفتیم به طرف ماشین نیرو انتظامی که با ماشین اونا الناز را ببرم اداره قم و از اونجا هم ببرمش تهران واسه بازجویی!
فقط عنایت خودش بود... که یه لحظه چشمم خورد به اون طلبه... قشنگه که آدم ذات داشته باشه... پدر مادر دار باشه... مثل همون طلبه جوونی که عرق کرده بود وقتی الناز داشت پشت سرش میدوید و اذیتش میکرد... نمیدونم اون لحظه چطوری دل اون طلبه شکسته شده و توسل پیدا کرده بود که خدا انداخت توی دلم که دیگه الناز تمومه و باید کارش را یه سره کنیم...
چهارتامون فقط وایسادیم و نگاه میکردیم... الناز که داشت میسوخت اما بوی سوختن و جزغاله شدنش نمیومد... وقتی که دید اون طلبه، دو سه تا گربه دور خودش جمع کرده و داره اون لقمه ها را تیکه تیکه میکنه و میریزه جلوی گربه های اطراف حرم!!
ادامه دارد...
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
جوانان انقلابی
#کف_خیابون 64 اینقدر محکم خورد زمین که توی اون هوای گرگ و میش اول صبح، هر کس صدای زمین خوردنش شنید،
#کف_خیابون 65
عکس العمل ابوالفضل با من هماهنگ شده بود. کار درستی کرد. ما میخواستیم حداقل یکی دو نفر را به روش خودمون داشته باشیم و بازجویی کنیم. بنا به دلایلی، صلاح نبود افسانه و رویا را دستگیر کنیم. اتفاقا بخاطر آزاد بودن اونا و ارتباطاتی که داشتند و به برکت دل پاک افشین و نگرانی که داشت، پرونده هم تا اینجا پیش رفت و خودتون شاهد بودین که به چه آدمایی رسیدیم!
پس الناز را لازم داشتیم. بالاخره در دم و دستگاه عریض و طویلی که در اوت تربیت شده بود، نمیتونه آدم بی خبر و گاگولی باشه و از هیچ جا مطلع نباشه! بخاطر همین، اول دستور دادم که الناز را دو سه روز برای بازجویی های پرونده خودمون بیارند تهران... و سپس تحویل نیرو انتظامی و دادگاه و دادسرا...
به ابوالفضل گفتم پاشو خودت هم بیا تهران! یه نقشه هایی تو ذهنم بود که بنظرم وقتش بود که یه حرکتی هم ما بزنیم. بخاطر همین به ابوالفضل نیاز داشتم. اگه بخوام اجمالا بگم، این میشه که 233 تونسته بود با تعقیب و مراقبتی که در سفر قم داشت، پرونده را چاق تر کنه و ابوالفضل هم یه سر نخ آماده برامون آورده بود.
الحمدلله تا اینجا روند پرونده مثبت ارزیابی شد. الناز را آوردن اداره. وقتی چشم بندش را برداشتن و چشمش به نور خورد و قیافه دو سه تا از بچه ها را دید، اومد دستش که اینبار مثل دفعه های قبل نیست و بد جایی آوردنش!
چرا اینو میگم؟ چون اینبار داشت اثبات میشد که مفاسدش بخاطر وابستگیش به جریان های معاند و رنگ و لعاب سیاسی، اونم وسط قم و گلاویز شدن با بطن جامعه دینی خیلی سنگین تر شده و معلوم نیست قاضی براش چه حکمی ببره!
خودم ازش بازجویی کردم. رفتم توی اتاقش و بعد از سلام و علیک، در عین احترام به متهم، اول براش دستور ناهار دادم و بعدش از صرف ناهار، باهاش صحبت کردم. اینجوری شروع کردم:
«من هیچ صلاح نمیبینم که از شما کسی جز خودم بازجویی کنه. چون اینقدر ماشالله جرم های متعددی دارید که ممکنه بقیه همکارام در شان جرم ها و شغل شما با شما برخورد کنند!»
الناز گفت: «مگه شغل من چیه آقاهه؟!»
بهش گفتم: «خب مشخصه! دو تا جرم عمده در پرونده شما هست: یکیش طراحی عملیات های تروریستی و دومیش هم ایجاد خانه فساد در قم!»
رنگش پرید... گفتم الان سکته میزنه! به لکنت زبون افتاد... گفت: «به قرآن مجید قسم دروغه! تروریسم چیه دیگه؟ من اهل این گنده بازیا نیستم! گفتم چرا آوردنم اینجا... به قرآن قسم من روحم هم اینی که گفتی خبر نداره! برادر! تو را به امام علی قسم اینا را واسم ننویسینا! من گه بخورم اهل ترور باشم! من حداکثر تو دو سه تا پارتی برقصم و تو دو سه تا مشروب جا به جا کنم و حالا یه حالی به این و اون و... دیگه خودتون که میدونید... بیوه باشی و هزار تا چشم هم دنبالت باشه! خب برای امرار معاش مجبورم... اما ترور؟!! تروریسم؟!!»
گفتم: «چرا دروغ میگی؟!»
گفت: «نه برادر! کدوم دروغ؟!»
گفتم: «چقدر ساده ای تو! تو مثل اینکه نمیدونی کجایی؟! شنیدی میگن یه جایی هست که عرب، نی میندازه! اینجا همونجاست! بنده خدا جرم خودتو با دروغ سنگین تر نکن! اعتمادمو جلب کن! اصلا میخوای شوهرتو بیارم بشونم رو به روت! تو بیوه هستی؟! تو شوهرداری و اسمش هم...»
با بغض و دسپاچگی گفت: «یا حضرت عباس! غلط کردم! آره شما راست میگی! دروغ گفتم! شوهر دارم. اما ترور را نیستم! وصله تروریسم نچسبون قربون شهیدت!»
یه نفس عمیق کشیدم و گفتم: «پس چی بنویسم؟! بنویسم خانه فساد در قم؟!»
گفت: «بابا نه! کدوم خانه فساد؟! حالا من یه گهی خوردم و پیچیدم پر و پاچه یه بچه آخوند! دیگه خانه فساد چه صیغه ایه؟!»
گفتم: «یه سوال میپرسم، میخوام راستش بگی! فقط اگه به این سوالم جواب بدی، اعتمادم یه کمی جلب میشه و اصلا از اول شروع میکنیم!»
گفت: «باشه... ینی چشم! هر چی شما بگی!»
گفتنم: «هم مباحث اون طلبه چرا اون روز نیومد؟! تو کاریش کرده بودی که نیاد؟!»
با شنیدن این حرف وا رفت! معلوم بود دیگه کم کم داره سکته میکنه... فهمید که خیلی چیزا میدونم... دهنش تا حد عطش خشک شده بود... فقط یه جمله گفت: «نه! اونم قبول نکرد که با من باشه! چند روز قبلش میخواستم اونو جور کنم... اما ... از دستم پرید و پا نداد! شاید به خاطر همین اون روز صبح نیومده و بخاطر آبروش به رفیقش هم نگفته!»
راست میگفت... اون یکی طلبه هم زده بود تو پرش و محل سگ هم بهش نداده بود!
ادامه دارد...
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
مسئله یک مشت آجیل نیست، درد این است: #فرماندار_ولنجک_نشین درد مردم محروم اسلامشهر را نمی فهمد!
🔹این روزها انتشار عکسی از پذیرایی با آجیل در جریان سفر رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و استاندار تهران جهت افتتاح یک پروژه در اسلامشهر به سوژه خبری برای تعداد زیادی از رسانه های داخلی و خارجی تبدیل شده است و حتی رسانه های اصلاح طلب و حامی دولت این #بی_تدبیری را نکوهیدند.و این رفتار ضد مردمی باعث دستمایه رسانه های ضد انقلاب شد.
🔹هر چند این خبر در سطح ملی انعکاس یافت اما معدود رسانه های ثناگوی محلی حامی فرماندار که اتفاقا مورد حمایت مالی صاحب یکی از نمایندگی های فروش خودرو در اسلامشهر نیز هستند بانگ برآوردند که این پذیرایی مختصر بوده و از محل بخش خصوصی و بوده و سعی کردند با این رفتار فراری رو به جلو داشته باشند و با ایجاد تقابل مصنوعی صورت مسئله را پاک کنند حال آنکه اصلا مسئله یک مشت آجیل و هزینه آن نیست بلکه درد اصلی دور بودن مسئولین از دردهای این روزهای مردم است که در بندهای بعدی آن را شرح خواهیم داد
🔹در مکتب تشیع و گفتمان انقلاب اسلامی و سیره حضرت امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب ساده زیستی مسئولین و زندگی هم سطح مردم مستضعف یک ارزش اخلاقی و یک راهبرد حکومتی است نه یک تاکتیک سیاسی و نمایش تبلیغاتی. از همین رو امیرمومنان میفرمایند "خدا بر حاکمان عدالت واجب کرده است که زندگی خود را مانند ضعیفترین مردم قرار دهند تا فقر مردم بر گردهشان گران نیاید".
همین جمله کوتاه حاوی یک اصل مهم روانشناسی_سیاسی و رفتار_اجتماعی متعالی است که می تواند جلوی بروز انواع اعتراضات اجتماعی، اعتصابات صنفی و نافرمانی های مدنی را در شرایط سخت اقتصادی حاصل از تحریم و البته خیانت های داخلی برخی مدیران غرب زده را بگیرد.
🔹آن چیزی که در اوضاع سخت و تنگنای اقتصادی مردم را به اعتراض می کشاند فقر اقتصادی نیست بلکه مشاهده تبعیض ها و بی عدالتی ها و تفاوت سطح معاش بین اقشار مختلف بالاخص مسئولین است وگرنه این مردم نشان داده اند که از تحریم ترسی ندارند اما برای مردم سخت است که از یک سو تحریم سفره زندگیشان را کوچک کند از سوی دیگر تعدادی مدیر مرعوب کدخدا با بی تدبیری های خود باعث شوند مردم ساعت ها در صف گوشت بایستند و بدتر از همه همین مدیران غرب گرا و بالاشهرنشین دارا بودن و تمکنشان را به رخ مردم بکشند.
🔹اینکه رئیس اتحادیه آجیل فروشان کشور به صراحت اعلام می کند خرید آجیل مردم نسبت به پارسال یک پنجم شده است یعنی اینکه ۸۰ درصد کسانی که سال گذشته آجیل خریده اند امسال سفره پذیرایی عیدشان از این خوراکی خالی است. اما مسئولین یک شهرستان محروم که باید همدرد مردم باشند با تفاخر از تعدادی مدیران استانی و ملی پذیرایی می نمایند و این نشان دهنده یک چیز است: #دوری_از_فضای_واقعی_زندگی_مردم
🔹 سکونت در مناطق مرفه نشین صرفا یک سکنی فیزیکی ساده نیست بلکه فرهنگ تفاخر و اشرافیت را به همراه خود میاورد #فرمانداری که می گویند ساکن #ولنجک است و صبح به صبح باید از شمال شهر تهران به جنوب غربی استان تهران بیاید، نمی تواند درد مردم ضعیف این منطقه را بفهمد. فرمانداری که طبق اطلاعات ما همه روزه ناهارش را از بهترین رستوران شهر سفارش دهد نمی تواند صف گوشت را درک کند. فرمانداری که مشاور بانفوذش پیرمرد سرمایه داری است که مردم همین شهر در آخرین انتخابات دست رد به سینه اش زدند و سرمایه خود را نه در راه تولید بلکه در راه زمین بازی و... به جریان انداخته است نمی تواند درد مردم کارگر را بفهمد.
آری مسئله یک مشت آجیل نیست. درد اصلی این است:
#فرماندار_ولنجک_نشین درد مردم محروم اسلامشهر را نمی فهمد و اسلامشهر با این همه ظرفیت انسانی، فرماندار بومی ندارد!
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
#قرار_عاشقی
دلم شکســتہ
دلمـ را نمیخرے آقا؟
مـرا بہ صحنـ
بهشتتــ نمیبرے آقا؟
اگر چہ غـرق
گناهمـ ولے خبر دارم
تــو آبروے
ڪسے را نمیبرے آقا
#صبحم_معطر_به_نام_شما_حضرت_ارباب
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
اعطای نشان در لیبرالها Vs انقلابیها
#قاسم_سلیمانی
#ذوالفقار_علی
عکس پایین: دری اصفهانی، از اعضای تیم مذاکره ایرانی در حال دریافت نشان از روحانی که بعدا (شایدم از اول)معلوم شده جاسوسه
عکس بالا: هم که معلومه
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
وعده_جمعه (۹۷/۱۲/۲۴)
اللهم عجل لولیک الفرج
ای آفتاب روشن و ای سایه همای
ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
💫چیزی تا آمدن بهار نمانده!
چشمهایمان را به روی ندیدن ها، نخواستن ها، دل شکستن ها ببندیم...
لحظه های آخر امسال فرصت خوبی برای قهر و دوری نیست!
این لحظه ها وقت مناسبی برای دلشکستن و تنها گذاشتن نیست!
که اگر دلی بشکند،که اگر از گرمای عشقی کم شود آنوقت است که میبینیم دستهای کسی را برای گرفتن نداریم!
آنوقت است که زمستانمان، بهارهای زیادی را آرزو به دل خواهد گذاشت!
این لحظه ها را با دوستت دارم، با فدای سرت باید تحویل بهار داد!
تا بهارمان در ساعت دوست داشتن متولد شود!
تا عشقمان ابدی شود..🙂🌷
#صفا_سلدوزی
💌 https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
براساس هماهنگی های بعمل آمده فیلم مراسم هجدهمین یادواره شهدای شهاب الدین غروب امروز جمعه ساعت ۱۷:۳۰ از شبکه تبرستان پخش خواهد شد.
_ ۲۴ اسفند ۹۷
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
.
🔴 آقای پایداری مدیر شرکت میهن، در جلسهای با حضور استاندار تهران و رئیس سازمان محیطزیست و فرماندار اسلامشهر، با آجیل 200 هزارتومنی و میوههای لاکچری پذیرایی کرد!
🔸در شرایطی که مردم از اوضاع بد اقتصادی رنج میبرند، حضور مسئولین در چنین جلساتی که ظاهر چندان خوبی ندارد شایسته نیست.
🔸از مسئولین شهری خواهش میکنیم قدری بیشتر وضعیت مردم را درک کنند و حداقل ظواهر را حفظ کنند.
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
در کودکی از تکلیف می ترسیدیم،
و اکنون از بلاتکلیفی…
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei