‹ مـیثـٰاق ›
اذون کربلا دل بی تو خزونه کربلا
شبیه مادرش شبها روضه خونه کربلا (:
‹ مـیثـٰاق ›
مثل طفلی که زمین خورده ، دویدم سویت ؛
امدم گریه کنم حوصله ام را داری ؟ (:
‹ مـیثـٰاق ›
دَرجَوارِحَـرَمَشهَرکِهدُعاگوسـتبِگو . .
جایِمادَروَسَـطِصَحنفَقَطگِریِـهکُنَـد!(: