چادر گلدارش را روبروی آینه مرتب کرد.این اولین باری بود که بعد ازسن تکلیفش، با مهمان نامحرمی روبرو میشد.به خودش در آینه لبخند زد و رفت تا به مهمانان سلام کند.
آقا مجتبی، در حالی که با پدر، احوالپرسی میکرد،او را دید.
_به به! چطوری سارا خانم!خوبی عمو؟
_سلام. خیلی ممنون.خوش اومدید.
_چقدر هم خانم شدی چند سالت شده مگه؟
_نزدیک ده سال.
کم کم همسر و فرزندش هم میآمدند. دخترش یک سال از سارا بزرگ تر بود.همسر جوانش هم غرق در آرایش دست او را گرفته بود.سارا دستش را جلو برد و به هر دوی آنها دست داد.ناگهان آقا مجتبی هم دستش را جلو آورد.سارا با تعجب نگاهی به دست او و نگاهی به مادر انداخت.مادر چشمانش را روی هم گذاشت.یعنی تأیید کرد که با نامحرم دست بدهد!نگاهش را به پدر داد.او هم لبخند میزد و میشد از چشمان میشیاش خواند که او مثل عمویش است و اشکال ندارد.اما سارا این را نمیخواست.با خدایش عهد کرده بود و سرش میرفت،عهدش اما نه. فکری در ذهنش جرقه زد.دوید و میان چشمان متعجب همه، از آشپزخانه قوطی کبریت را آورد. لبخند زد و در همان حال کبریتی روشن کرد.جلو برد و کنار دست خودش گرفت.کمی به دستش خورد و کمی هم دستش سوخت.مادر که تا آن موقع ساکت بود،طاقت نیاورد به سویش آمد و با صدای جیغ مانندی گفت:«چیکار میکنی دختر دیوونه شدی!دستت سوخت که!!»پدر هم خم شد و روی پایش نشست.دست تنها دخترش را فوت کرد تا خنک شود بعد هم به تندی گفت:«یخ بیار سریع!»مادر فوری یخ آورد و روی سوختگی گذاشت.همه انتظار داشتند از آن سوختگی،دخترک ده ساله گریه کند اما او لبخند به لب داشت. تا اینکه بالاخره گفت:«شما از این سوختگی کوچیک دست من ناراحت شدید پس چطور حاضرید دستم رو با دست دادن به نامحرم بسوزونید؟ شما ناراحت و نگران شدید چون پدر و مادر منید حالا خدا که من و آفریده و حتی بیشتر از شما دوستم داره چطور ناراحت نشه وقتی دستم رو با دست دادن با نامحرم به آتیش جهنم میزنم؟!»
#داستانک 🤓
هدایت شده از دختران مـهــــــدوی 🌾
همین چند روز پیش بود میگفتیم :
دست مارا به محرم برسانید فقط
حالا که لیاقت اینو داشتیم وقتشه بگیم :
دست مارا به ضریحش برسانید فقط
•.
- اربعینپا؎پیادهحرمباشیمصلوات🖤!
#ناشناس💕
♡{منم اون حسرتیه حرم ندیده}♡: #بدونیم 🧡🥣. سوال هایی که جوابی ندارن.🔍💛. ♡ - - - - - - - - - - - - - - - - ♡ – اگه شما با فاصله 5 متری از آینه وایسید، درواقع خودتون رو 10 متر اونور تر میبینین؟ یا همون 5 متر فاصله رو دارین؟.🌻🎨. ما با اینه پنج متر فاصله داریم پس انعکاس ما از اونور هم تا اینه پنج متر فاصله داره ولی ما خودمون با انعکاس مون ده متر فاصله داریم – اولین کسی که ساعت رو درست کرد، از کجا میدونست ساعت چنده؟.💭🍓. قبل از این ساعتها از ساعت خورشید استفاده میکردند و قبلش هم از یه تیکه چوب و قبلترش هم از حرکت خورشید تو اسمون – اگه همه چیز ممکنه، پس آیا ممکنه که همه چیز غیرممکن باشه.🍒💜. نه چون غیر ممکن خودش یه بخش از تمام اتفاقاتی هست که ممکنه رخ بده 💚☘️خسته نباشید عزیزان ♡- - - - - - - - - - - - - - -♡ #سوال؟ #جواب #معاون_ریحانه
#جواب
پاسخ سوال هارو دادن😅👏👏
‹ مـیثـٰاق ›
#موسیقی #نوحه به تو از دور سلام... #درخواستی #مدیر
#ناشناس
سلام اولا کانالتون خیلی خوبه ، یعنی بعصی از متناش ادمو تکون میده واقا حالا فیلم هاتون رو ندیدم اما یه ایراد وارد چیزای سیاسی نشید چون معلوم نیست جیه و ما خبر نداریم درمورد همون مسابقات بازیگران هم و کرونا و اینا ک گفتین بیایین ناشناس من معثتقدم نباید قصاوت کرد نه دراین مورد !در هر موردی چون ما اگاهی کامال نداریم ، فقط یه طرفو میبینم ممنون
#جواب
سلام
بله چشم
ممنون نظر لطفتونه😍💕