.🎧نذار که نوکرت توی گناه پیر شه.. #حاج‌مهدی‌رسولی

• رفیقِ با معرفت .🌱

#اللهم_عجل_لویک_الفرج🙂🙂💔💔

#شهید‌دانیال‌رضازاده 'الّذين‌عَاشوابِلاحُبّ‌يتامـے ..♥️🌱' ڪسانۍڪ‌ِبےعشق‌زیستند؛یتیم‌اند #مدیون‌خون‌شهدائيم🌿' #مذهبی‌ها_عاشقترند🙂💔

#شایدتلنگر❗️ باید روی دل کار کرد ، خدا به ظاهر رکوع و سـجود شما توجه نمیکند ، او به دل‌های شما نگاه میکند ؛ لذا روزه باید رویِ دل انسان اثر بگذارد .. اگر اثر نگذاشت، این روزه ، روزه‌ی کاملی نیست ! [ آقا‌مجتبی‌طهرانی ]

‌در‌سَرم‌نیست‌بِه‌جزحال‌‌وهَوایِ‌تووعِشق شادَم‌ازاینکِه‌هَمه‌حال‌وهَوایم‌شُده‌ای:) ♥️ #آقاےاباعبداللہ

و #سلام بر او که می گفت: «حضرت صاحب الزمان(عج) خدا به شما صبر دهد زیرا او منتظر ماست نه اینکه ما منتظر او باشیم هنگامی میشود گفت منتظریم که خود را اصلاح کنیم ولی اگر خود را اصلاح نکنیم هیچ گاه ظهور نخواهد کرد»  • #شهید احمد محمّد مشلب🕊• #شهیدانه #امام_زمان #رفیق_شهیدم

💕•°

مجــنون کـربلا🖐🏽🥺🌿 حدیث عشق✨

❣ ‌ما که از فکر تو شب خواب نداریم ولی در بساط شبمان چشم تَر از یاد تو هست:) #شهیدعباس‌آقادانشگر💚 #داداش_عباس

یااباعبدالله:)

#آقای_اباعبدالله آغوشتو وا ڪن...! دنیا بی رحمه ...💔 هیچ کی غیر از تو منو نمیفهمه ...:)! #حسرٺ #فراق

باباش‌میگفت: توی‌شهرخانواده‌سرشناسی‌هستیم‌ هرجا‌میرفت؛میگفتن: پسر‌محمد‌نوریه🙂 اما‌حالا‌من‌هرجا‌میرم‌میگن: پدر‌ #بابڪ نوریه✨🍃 چه‌افتخاری‌ازین‌بالاتر؟ #شهیدانه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

نماب دیگه از هویزه☺️بیشتر بگیم ازش: اوایل جنگ بود و رییس جمهور بنی صدر هیچ جوره اجازه استفاده از اون نیمچه تجهیزاتی که اون موقع داشتیم رو نمیداد و موافق مذاکره بود از اونجایی هم که رژیم بعث عراق همچنان پیشروی میکردن و خاک مارو غصب میکردن و مردم ما فدا میشدن هویزه و قسمت های زیادی از خوزستان به تصرف رژیم بعث عراق در میاد طبق دستور امام، بسیجی ها و نهادهای مردمی دست به کار شدن یکی از این بسیجی ها که دانشجو هم بود شهید حسین علم الهدی بود با برنامه ریزی هایی که میکنن میتونن با رفقاشون که دانشجو هم بودن هویزه رو برگردونن اما یک روز بعد عراق مجددا با پاتک ها و تانک هاش بچه ها رو مورد هدف قرار میده درخواست پشتیبانی میکنن ولی بنی صدر اجازه هیچ گونه کمک و رفتن ارتش و اینارو نمیده در نتیجه بچه ها با اخرین قطره خونشون دفاع میکنن از خاک کشور شهید علم الهدی رو بعدها با قرآنی که صفحه اولش نوشته ی امام بود پیدا میکنن😊 ایشون رو به همراه رفقاشون همونجا دفن میکنن...

[سر و سامان بدهی یا سر و سامان ببری؛ قلبِ من سوی شما میلِ تپیدن دارد...] #ماه_رمضان

آقای تنابنده مردم ما جز غمگین ترین ها نیستند جز بدشانس ترین ها هستند! که گیر یک مشت سلبریتی و فیلمساز بی شرف افتادن تا فقط چهره چرک و سیاه و غمگین از ایرانی ها به دنیا نشون داده بشه!

تا با خاک انس نگیری راهی به مراتب قرب نداری....🕊🤍

یه‌رفیقی‌هم‌باشه‌ پایه‌ِهمه‌چی‌باشه:) هیئت‌رفتنات… گریه‌کردنات… سینه‌زدنات… نوکری‌کردنات.. چی‌میخوایم‌دیگه‌اززندگی؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

🙂

#قسمت_چهارم #سالهای_نوجوانی ساعت چهار بعد ظهر بود کم کم آفتاب چهره ی خودش را از زمین پنهان می کرد من درسهای مدرسه ام را نوشته بودم و قرار بود که به مادرم در کارهای خانه کمک کنم فصل پائیز باران های شدیدی می بارد و توده ی هوای بارانی غلبه ی زیادی بر روستا دارد همین آب و هوا باعث می شود در فصل پائیز شب های بارانی زیادی داشته باشیم خب این طبیعی است که کاهگل خانه ها خراب شود و محبور باشیم دوباره آن ها را ترمیم می کنیم من و مادرم برای این که بتوانیم خاک جمع آوری کنیم با آن کاهگل درست کنیم داخل کوچه رفتیم با جاروی چوبی و خاک انداز آهنی خاک های کف کوچه را جمع کردیم آن را داخل تشت بزرگی ریختیم کپی حرام 🦋 نویسنده تمنا🌺 @Roman_Sara☘

یه‌رفیقی‌هم‌باشه‌ پایه‌ِهمه‌چی‌باشه:) هیئت‌رفتنات… گریه‌کردنات… سینه‌زدنات… نوکری‌کردنات.. چی‌میخوایم‌دیگه‌اززندگی؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #والا‌_بوخودا