فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما کہ جاماندیم💔🙃
آنانی که ࢪفتند؛التماس دعآツ💔
♡•دُختࢪانِ چـٰادُࢪَی♡
🦋🍂🥀° #دلشوره #پارت هشتاد و یکم ریحانه : حدودا ۳ روز بود که خبری از رادمهر نبود 😢 و دقیقا
https://harfeto.timefriend.net/16590739673896
نظراتونننننن☺️😍
درمورد رمان #دلشوره نظر بدید ✨❤️
نظر یادتون نره هااااا☺️💔
هدایت شده از مبهم¹³⁸⁸
🦋🍂🥀°
#دلشوره
#پارت هشتاد و سوم
محمد : نشستم سر میز
خوب ببین ما ازت چیز زیادی نمیخوایم
فقط اگه جونتو و خانواده تو دوست داری باید با ما همکاری کنی 😊
ساعد : یعنی چی این حرفا ؟
محمد : یعنی اینکه تو باید با ما همکاری کنی همین الان پا میشی میری پیش دیوید و بهش میگی که رادمهر رو کشتی بعد خبر مرگشو ما بخش میکنیم 😊
ساعد : فقط همین ؟
محمد : یه چیز کوچیک دیگه هم هست هر خبری که اونجا شد باید به ما اطلاع بدی مفهومه ؟😠
ساعد : جذبه اش خیلی ترسوندم
ب..له 😬
بعد از اونجا زدم بیرون
رفتم پیش اقا دیوید و بهش گفتم که رادمهر رو کشتم اونم بهم یه دست مزد عالی داد 😊
حال :
ریحانه : حالم اصلا خوب نبود و باز هم تو خلوتم خودم رو سرزنش میکردم و دکتر ها هم طوری دیگه ای با زخم زبوناشون منو وادار به خوردن غذا میکردن 😬😢
همینطور نشسته بودم که یهو رسول اومد داخل 😬
خودمو جمع و جور کردم
سلام داداش
رسول : رفتم و روی تخت نشستم
پاشو بیا اینجا بشین ببینم 😬
ریحانه : رفتمو کنارش نشستم
بله داداش ؟
رسول : تو چته ؟
اگه به خاطر هادیه که اومد پیشت اون رفتار رو باهاش کردی ؟
اخه تو دردت چیه ؟
هدایت شده از مبهم¹³⁸⁸
🦋🍂🥀°
#دلشوره
#پارت هشتاد و دوم
۳ روز قبل :
محمد : تیری که شلیک کردیم به سمت پای ساعد (همونی که تفنگ رو گزاشته بود رو سر رادمهر) بود بعد رسول دوید سمت رادمهر و کشیدش سمت خودمون بعد تیم عملیات رفتن سمت ساعد و گرفتنش و بردیمش سایت
رسول : رادمهر حالت خوبه ؟😬
رادمهر : چرا اومدین دنبالم ؟💔
چرا نزاشتین بمیرم ؟
چرااااا؟
رسول : تو حالت خوبه ؟
یعنی چی این حرفا ؟😳
رادمهر : یعنی اینکه دست از سرم بردارین 😒
بزارین به درد خودم بمیرم
من که دیگه به دردتون نمیخورم تو اون تیم لو رفتم پس لطفا ولم کنین 😞
رسول : چی میگی ؟
نکنه این کارا رو به خاطر ریحانه داری انجام میدی ؟😬
رادمهر : هلش دادم کنار
اره اره به خاطر اونه ببین اصلا تو عاشق نشدی حال منو نمیفهمی 😡
رسول فقط تنهام بزار 💔
رسول : هه😁
چه جالب
پس بزار اینم بهت بگم ریحانه ۳ روزه که خبری ازت نیست لب به غذا نزده 😬
اون حالش بدتر از توعه 😠
رادمهر : چی ؟
منظورت چیه ؟
رسول : البته به خاطر هادیه 😁😁😁😁
رادمهر : بی نمک 😬
همه میگن اولین بار کربلارو اینجور میبینی.. 😅💔
#حسینم
#اݪسلامعلیڪیااباعبدالله...