eitaa logo
🍃•دُختࢪانِ چـٰادُࢪَی•🍃
2هزار دنبال‌کننده
23.5هزار عکس
12هزار ویدیو
153 فایل
˼ بِسۡـم‌ِرَب‌ِالْحُ‌ـسِی‍ـنۡ...˹🫀 هَمیـن‌چآدرےڪِہ‌برسَـرتُوسـت، دَر‌ڪَربلا،حتّـۍبا‌سَخـت‌گیرےهـٰاے یَزیـد‌،از‌سَـر‌زیـنَـبۜ‌نیوفـتـٰاد 🍃 ⩥ مدیر کانال: @Amamzmanaj تولد کانال✨ : ۱۴۰۱/۱/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حمید‌خلیلۍ‌دوست‌شھید‌مدافع‌‌حرم‌محسن‌حججۍ‌ در‌برنامھ‌تاثریا‌اظھار‌داشت:‹یکۍ‌از‌هم‌خدمتۍ‌ها؎ سنی‌‌دوران‌سربازۍ‌محسن‌بامن‌تماس‌گرفت‌و‌گفت‌کمد لباس‌محسن‌ڪتابخانھ‌پادگان‌ما‌بود‌.بھ‌قدر؎بھ‌سربازان ڪتاب‌میداد‌کھ‌پادگان‌بھ‌او‌اعتراض‌کرد . . !シ🌱 ‍ شھید‌محسن‌حججۍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌◖‌
- یڪی‌چشمش‌رابراےخدامی‌دهد امامن‌وتومیتوانیم‌؛براےخداچشممان راڪنترل‌ڪنیم؟🖐🏿💔.. 🚶‍♂🌿 بی‌هیچ‌‌استعارھ ‌وبی‌هیچ قافیھ؛ چادرعجیب‌روۍسرت؏ــشق‌می‌کند❣. . 🌱💚
۞﴾﷽﴿۞ •💔• ••مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ•• من ڪه قلب❤️ درون سینه‌ها‌یتان نگذاشته‌ام ڪه جز من داشته باشید!! ⊰⊹‎‎✿⊹⊱
¦→📙••• •‌‌‌ حافظ این مرز و بوم خواهم بود🇮🇷‌ نه با تفنگ و سنگر های خاکی ✊ کہ با همین چادر ساده ے معمولی😍 دفاع خواهم کرد از و این آب و خاک راه شهدا را خواهد داشت •‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🧡¦← 📙¦←
چه‌معامله‌ی پرسودی است 🕊 فانے میدهے و باقے میگیری جسم میدهے و جان میگیری جان میدهے و جانان میگیری!
 ⃟🌺 یادت‌باشہ‌رفیق! ستارھ‌هابدون‌تاریڪی‌ نمیتونندبدرخشنـد!(:
شهید ابراهیم هادی: باید اینقدر در راه خدا کار کنیم💪 اینقدر در راه خدا فعالیت کنیم✨ که وقتی خودش صلاح دید😄 پای کارنامه مارا امضا کند📖 و شهید شویم🌹
یادت‌باشہ‌رفیق! ستارھ‌هابدون‌تاریڪی‌ نمیتونندبدرخشنـد!(:🌚
🌸✨ این تصویر مربوط به است وقتی که در سامرا بود گفت اینجا حجاب ندارند و برای ندیدن بی حجابی چفیه روی سرش می انداخت و بیرون میرفت...