عُمرى گذشت و راه نبُردم به كوى دوست
مجلس تمام گشت و نديديم روى دوست
◉آسِدروحالله
با عاقلان بگو كه رُخ يار ظاهر است
كاوش بس است اين همه در جُستجوى دوست
◉آسِدروحالله
با كه گويم راز دل را كس مرا همراز نيست
از چه جويم سِرّ جان را در به رويم باز نيست
◉آسِدروحالله