فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 وقتی در قیامت ندا دهند: «أین الرجبیون؟» و ما شرمسار باشیم
⭕️چندروز فقط تاپایان رجب باقی مانده
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#شـهیـدانـه✨
🌹]🤍[🌹
جاده زندگے ام...
بدجور بہ پیچ و خم افتاده!
دلم محتاج #نیم نگاهے از شماست؛
اے_شهــید
اجابت ڪن دل خستہ ام را ...
برادرشهیدم❣
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
⭕️ عمروعاص به ابوموسی اشعری گفت: نه تو رأی بده، نه من...
ابوموسی فریب خورد و رأی نداد و عمروعاص حکمیت را با رأی خود به نفع معاویه تمام کرد!
مراقب عمروعاصها باشیم!
#همه_پای_کار_ایرانیم
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
.
يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ
قدرت خداوند بالاتر از همه قدرت هاست
سوره فتح _ آیه ۱۰
.
.
خدایی که مسیر را به پرندگان
نشان میدهد؛
انسان را در نیمه راه ، رها نمیکند!!
به خدایت اعتماد کن
.
#حرف_های_خودمانی
✍️ از قدیم گفته اند؛ سخن راست را باید از کودک شنید..!
▫️وامروز می گویند ؛
▫️دنیا پر از کودکان میانسال و کهنسال است.!
🔻بسیاری از ما سخن #بورل، مسول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را شنیدیم که گفت؛
▫️اروپا باغ است و بقیه دنیا #جنگل_وحشی !!!
🔻و جمله #بایدن، رئیس جمهور آمریکا که؛
▫️غیر از آمریکا، بقیه مردم دنیا #وصله ای بر شلوار جین ما هم نیستند!!
📌 ... خدا را شکر که #دشمنان ما را از احمقان آفرید تا در یک جمله ماهیت #گرگ_صفتی خود را بر ملا کنند و علاقمندان غرب یا #غرب_گرایان و عاشقان غرب یا غرب گدایان گوش شنوا و چشم بینا و دل آگاه از خدا بخواهند و حقیقت #استکبار_جهانی را درباره ما دریابند که آنان ما را حیوانی وحشی در جنگل می دانند و بدتر از آن یک تکه پارچه کم ارزش هم نمی دانند.!
🟢 درود فراوان بر فرزندان #بصیر و #روشن_بین ایران زمین که خود را ارزان نمی فروشند و مرعوب چشمان آبی و موهای طلایی ابوسفیان های پاپیونی و کراواتی نمی شوند. و با چشمانی باز و چراغی روشن مسیر زندگی خود را انتخاب می کنند .
🔻آری؛
🌹 گر معرفت دهندت بفروش کیمیا را
🌹 گر کیمیا دهندت بی معرفت گدایی !
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💐💐💐💐💐💐💐
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💐💐💐💐💐
🌺🌺🌺🌺
💐💐💐
🌺🌺
💐
رمان #دمشق_شهر_عشق🔥
📚 #قسمت_هشتاد_ششم
...سفیدش افتاده بود که صدا زدم :«مصطفی! گردنت چی شده؟»
بیتوجه به سوالم، دوباره سرش را بالا آورد و با شیشه شرمی که در گلویش مانده بود، صدایش به خسخس افتاد :«هنوز یه ساعت نیس تو رو از چنگشون دراوردم! الان که نمیدونستن کی تو این ساختمونه، فقط به خاطر اینکه دفتر سیدعلی خامنهای بود، همه جا رو به گلوله بستن! حالا اگه تو رو بشناسن من چیکار کنم؟»
میدانستم نمیشود و دلم بیاختیار بهانهگیر حرم شده بود که با همه احساسم پرسیدم :«میشه رفتی حرم، بجا منم زیارت کنی؟»
از معصومیت خوابیده در لحنم، دلش برایم رفت و به رویم خندید :«چرا نمیشه عزیزدلم؟»
در سکوتی ساده محو چشمانم شده و حرفی پشت لبهایش بیقراری میکرد که کسی به در اتاق زد.
هر دو به سمت در چرخیدیم و او انگار منتظر ابوالفضل بود که برابرم قد کشید و همزمان پاسخ داد :«دارم میام!»
باورم نمیشد دوباره میخواهد برود که دلم به زمین افتاد و از جا بلند شدم.
چند قدمی دنبالش رفتم و صدای قلبم را شنید که به سمتم چرخید و لحنش غرق غم شد :«زینبیه گُر گرفته، باید بریم!»
هنوز پیراهن دامادی به تنش بود، دلم راضی نمیشد راهیاش کنم و پای حرم در میان بود که قلبم را قربانی حضرت زینب(س) کردم و بیصدا پرسیدم :«قول دادی به نیتم زیارت کنی، یادت نمیره؟»
دستش به سمت دستگیره رفت و عاشقانه عهد بست :«به چشمای قشنگت قسم میخورم همین امشب به نیتت زیارت کنم!»
و دیگر فرصتی برای عاشقی نمانده بود که با متانت از در بیرون رفت و پشت سرش همه وجودم در هم شکست.
در تنهایی از درد دلتنگی به خودم میپیچیدم، ثانیهها را میشمردم بلکه زودتر برگردند و بهجای همسر و برادرم، تکفیریها با بمب به جان زینبیه افتادند که یک لحظه تمام خانه لرزید و جیغم در گلو شکست.
از اتاق بیرون دویدم و دیدم مادر مصطفی گوشه آشپزخانه از ترس زمین خورده و دیگر نمیتواند برخیزد.
خودم را بالای سرش رساندم، دلهره حال ابوالفضل و مصطفی جانم را گرفته بود و میخواستم به او دلداری دهم که مرتب زمزمه میکردم :«حتماً دوباره انتحاری بوده!»
به کمک دستان من و به زحمت از روی زمین خودش را بلند کرد، تا مبل کنار اتاق پاهایش را به سختی کشید و میدیدم قلب نگاهش برای مصطفی میلرزد که موبایلم زنگ خورد.
از خدا فقط صدای مصطفی را میخواستم و آرزویم برآورده شد که لحن نگرانش در.. #ادامه_دارد..
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💐💐💐💐💐💐💐
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💐💐💐💐💐
🌺🌺🌺🌺
💐💐💐
🌺🌺
💐
رمان #دمشق_شهر_عشق🔥
📚 #قسمت_هشتاد_و_هفتم
...گوشم نشست و پیش از آنکه او حرفی بزند، با دلواپسی پاپیچش شدم :«چه خبر شده مصطفی؟ حالتون خوبه؟ابوالفضل خوبه؟»
و نمیدانستم این انفجار تنها رمز شروع عملیات بوده و تکفیریها به کوچههای زینبیه حمله کردهاند که پشت تلفن به نفسنفس افتاد :«الان ما از حرم اومدیم بیرون، ۲۰۰ متری حرم یه ماشین منفجر شده، تکفیریها به درمانگاه و بیمارستان زینبیه حمله کردن!»
ترس تنهایی ما نفسش را گرفته بود و انگار میترسید دیگر دستش به من نرسد که مظلومانه التماسم میکرد :«زینب جان! هر کسی در زد، در رو باز نکنید! یا من یا ابوالفضل الان میایم خونه!»
ضربان صدایش جام وحشت را در جانم پیمانه کرد و دلم میخواست هر چه زودتر به خانه برگردد که من دیگر تحمل ترس و تنهایی را نداشتم.
کنار مادرش روی مبل کز کرده بودم، نمیخواستم به او حرفی بزنم و میشنیدم رگبار گلوله هر لحظه به خانه نزدیکتر میشود که شالم را به سرم پیچیدم و برای او بهانه آوردم :«شاید الان مصطفی بیاد بخوایم بریم حرم!»
و به همین بهانه روسری بلندش را برایش آوردم تا اگر تکفیریها وارد خانه شدند حجابمان کامل باشد که دلم نمیخواست حتی سر بریدهام بیحجاب به دستشان بیفتد! دیگر نه فقط قلبم که تمام بدنم از ترس میتپید و از همین راه دور تپش قلب مصطفی و ابوالفضل را حس میکردم که کسی با لگد به در خانه زد و دنیا را برایم به آخر رساند.
فریادشان را از پشت در میشنیدم که تهدید میکردند در را باز کنیم، بدنم رعشه گرفته و راهی برای فرار نبود که زیر لب اشهدم را خواندم.
دست پیرزن را گرفتم و میکشیدم بلکه در اتاقی پنهان شویم و نانجیب امان نمیداد که دیگر نه با لگد بلکه در فلزی خانه را به گلوله بست و قفل را از جا کَند.
ما میان اتاق خشکمان زده و آنها وحشیانه به داخل خانه حمله کردند که فقط فرصت کردیم کنج اتاق به تن سرد دیوار پناه ببریم و تنها از ترس جیغ میزدیم.
چشمانم طوری سیاهی میرفت که نمیدیدم چند نفر هستند و فقط میدیدم مثل حیوان به سمتمان حمله میکنند که دیگر به مرگم راضی شدم.
مادر مصطفی بیاختیار ضجه میزد تا کسی نجاتمان دهد و این گریهها به گوش کسی نمیرسید که صدای تیراندازی از خانههای اطراف همه شنیده میشد و آتش به دامن همه مردم زینبیه افتاده بود.
دیگر روح از بدنم رفته بود، تنم یخ کرده و انگار قلبم در سینه.. #ادامه_دارد..
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#سلام_امام_زمانم🥀
📖 السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ السَّمآءَ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که با آمدنت حجّت را بر اهل زمین و آسمان تمام می کنی.
سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین و آسمان غرق نور می شوند.
📚 بحار الأنوار، ج99، ص 117.
⊰✾✿✾⊱━━─•••
#مولای_من🥀
زلال نامتان که میبارد،
شهر دلم غرق امید میشود ...
... دلواپسیها میروند و بیقراریها رنگ میبازند ...
چه خوشبختم من،
که مولایی همچون شما دارم.🥀
#اللهمعجللولیکالفرج❤️
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🔴خاصیت انقلاب همین است!
فراتر از مرزها وجود حقیقت خواهان را منقلب کرده و دختر ژاپنی را تکبیرگوی پشت بام ایران میکند
🔻با یک بله به جوان ایرانی تا مقام مادر شهید رفت
دختر ۲۱ساله ژاپنی با وجود مخالفت پدرش، به اسدالله بابایی بله گفت و زندگی مشترک را شروع کرد. جواب منفی پدر، یک پیشینه تاریخی داشت. خارجی در نظر ژاپنیها، معادل آمریکایی بود که وارد کشورشان شده و جنایت میکرد
🔻دختر ژاپنی با دستان خودش چادر دوخت
در ژاپن ساری میپوشید اما وقتی خواست به ایران بیاید، همسرش درخواست چادر پوشیدن کرد. خانم بابایی تا آن موقع چادر ندیده بود. همسرش در نامهای از خانواده درخواست راهنمایی میکند و همسر برادرش طریقه دوخت چادر را توضیح میدهد و ایشون با چادری که میدوزد، وارد ایران میشود.
🔻زن انقلابی همسایه مسجد شده و مبارزه را آغاز میکند
ایشان در فعالیتهای انقلابی شرکت میکرده و شبها به پشت بام رفته و باخانواده بانگ الله اکبر و شعارهای انقلابی سر میدادند. سرانجام هم شناسایی و ساواک به خانه آنها هجوم میبرد.
🔻بانوی ژاپنی بچههایش را هم با درد انقلاب تربیت کرد
همه خانواده درگیر به پیروزی رساندن انقلاب بودند.از تهیه نفت توسط پسرها گرفته تا تهیه پارچه و ملحفه برای مجروحان و درست کردن کوکتل مولوتوف توسط مادر و دخترانشان از مشارکت خانواده برای پیروزی داشت.
🔻و سرانجام برای دفاع از کشور اسلامی ایران با شهادت فرزندش محمد مفتخر به تنها مادر شهید ژاپنی شدند
منبع:فارس،کافه تاریخ
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷حاج آقا قرائتی: یکی از دلایلی که ما سفارش میکنیم در انتخابات شرکت کنید.....
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
✅ آرامش دل ها با یاد خدا
✍️ حاج اسماعیل دولابی:
اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری ، به تو بگوید نگـران نباش وغصّـه ی بدهی هایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم؛
ببین این حرف او چقدر به تو آرامش می بخشد و راحت می شوی!
خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است:
🔅ألَیسَ اللهُ بِِکافٍ عَبدَهُ 🔅
💠 آیا خداوند برای کفایت امور بنده اش بس نیست؟ 💠
یعنی ای بنده ی من ، بـرای همه ی کسری و کمبودهای دنیوی و اخروی ات من هستم.
این سخن خدا چقدر انسان را راحت می کند و به او آرامش می بخشد؟!
لذاست که فرمود:
🔅 ألا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوبُ 🔅
💠 دلها با یاد خدا آرامش می یابد. 💠
📚 مصباح الهدی، ص179
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
.
گاهی همون آدمی که هیچکس فکرشو نمیکنه
کاری میکنه که هیچکس تصورشو هم نمیتونه بکنه!
این یعنی معجزه ی باور داشتن به خود.
.
.
آرزو یه بذره،
که تو میکاری و فراموش میکنی؛
اما خدا هرروز بهش اب میده!
.
🍃🍂 چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار:
۱-از کاسبی پرسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟!
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش
مرا در هر سوراخی که باشم پیدامیکند
چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند.
۲-پسری بااخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری میرود،
پدردخترگفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دخترنمیدهم!
پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود،
پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسرمیگوید:
ان شاءالله خدا او را هدایت میکند!
دخترگفت: پدرجان
مگر خــــــدایی که هدایت میکند
با خـــــدایی که روزی میدهد فرق دارد؟!
۳-ازحاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟
گفت: آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود، یکی را شب برایم ذبح کرد. از طعم جگرش تعریف کردم، صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم
کباب کرد.
گفتند: توچه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم.
گفتند: پس تو بخشنده تری؟
گفت: نه!
چون او هرچه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم.👌
۴-عارفی را گفتند: خـــــداوند را چگونه میبینی؟
گفت: آنگونه که همیشه می تواند مچم را بگیرد اما دستم را می گیرد🖐
#انتشار_حداکثری_با_شما
#برمحمد_وآل_محمد_صلوات💚
.
🔴صدها دروغ ثابت شده:👇
1⃣شاه رفت گفت: میرم استراحت کنم دوباره بر میگردم، دروغ گفت و برنگشت،
2⃣ بختیار گفت: میرم چندماه دیگه برمیگردم، دروغ گفت، برنگشت
3⃣، بنی صدر رفت گفت: ۶ ماه نشده برمیگردم، دروغ گفت، برنگشت
4⃣منافقین رفتند که چندماهه برگردند دروغ گفتند، برنگشتند.
5⃣ صدام گفت: چند روزه تهران رو فتح میکنم، دروغ گفت، نتوانست.
6⃣طالبان گفت: ایران رو هم میگیرم، دروغ گفت،
7⃣منافقین در مرصاد با کمک صدام گفتند: ۳ روزه تهرانیم، دروغ گفتند،
8⃣داعش گفت: تمام حرمها رو ویران و ایران رو هم میگیرم، دروغ گفت.
9⃣ اغتشاشگرا چندین بار گفتند: کار نظام در مهر و آبان و بهمن و عید و ... تمومه، دیگه اثری از انقلاب و جمهوری اسلامی نیست! همه دروغ بود،
🔟۴۴ سال با تکیه بر امریکا و اروپا و عرب مرتجع منطقه دروغ اندر دروغ بود.
1⃣1⃣ اسرائیل صدبار گفت: به ایران حمله میکنم، همه دروغ بود.
2⃣1⃣آمریکا صدبار گفت: حمله نظامی روی میزه! همه دروغ بود تا بلکه سد مستحکم وحدت ملت ایران را بشکنند، نتوانستند
🔴ببینید افراد ساده لوح چطور اینهمه دروغ ها را ۴۴ سال باور میکنند👆
🔻اما ۴۴ سال صداقت جمهوری اسلامی را باور نمیکنند که میگه:👇
1⃣آمریکا و دشمنان هیچ غلطی نمیتونند بکنند و نکردند.
2⃣ صد بار ما گفتیم:
🔹موشک و پهباد و ناو و تانک و هواپیما و کشتی و ... میسازیم، همش گفتند فتوشاپ هست و دروغه!!!
🔹بعدش در رسانه های جهان اعلام و التماس کردند که همین سلاح ها را به روسیه علیه اوکراین ندید!!!!!
❇️حالا متوجه شدید؛
🔻کیا دروغ میگند؟
🔻و کیا راست میگند؟؟
✅لطفا واسه همه بفرستید تا یک نفر هم که شده غفلت نکنه و فریب نخوره!!!
🔻پیامبر صلوات الله علیه: صداقت رمز پیروزی و نجات است
🔻قرآن: ان المنافقین لکاذبون.
منافقین دروغگو هستند.
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعتکاف دختران فاطمی
مجتمع مدینه العلم (مسجدالزهرا)
به یاد اعتکاف😁
#گروه_جهادی_رشد
#گروه_دختران_فاطمی
#مربی_خانم مزروعی
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃