eitaa logo
دُخٺــࢪاݩ‌‌فـٰاطـمـے❤️💫
2.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
27 فایل
📣 بࢪا؎ عضویٺ دࢪ گࢪوه به عنوان مࢪبے یا دختࢪان فاطمے و یا اطݪا؏ از بࢪنامهـ ها با ادمین کاناݪ، دࢪ اࢪتباط باشید 📲 «گروه تبلیغی جهادی رشد🌱» ارسال تصاویر و ویدئوها: @aghayari12 ادمین: @Mirzaei1369 @SarbazAmad
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محجبہ‌بودن‌مثل‌زندگۍبین‌ابرهایۍست‌ ڪہ‌ماھ‌ رافقط‌براےخدایش‌ نمایان‌مےڪند⛅️..! ـ ــ ـــ ـــــ᯽ـــــ ـــ ــ ـ ˼چادرانه˹🖤❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 قصه شب👇👇👇👇👇👇👇
🌹فصل ۳ 🌱برگ ۱۱ معاویه اُریب نگاهم کردو دستی به محاسن جو گندمی اش کشید.سرش را تکان داد،منگوله های زمردین آویخته بر عمامه اش به حرکت در آمدند.لب زیرینش را با زبان سرخش خیس کرد و گفت:《ای مکار تو را چه به طعمه شدن در دهان شیر!تو شیرها را تشنه بر لب چاه می بری و باز می گردانی!می دانم که بوی حکومت به مشامت خورده است...بگو اگر بر علی پیروز شدیم حکومت کجا را می خواهی؟ مصر کافی است یا به کاخم در شام رضایت می دهی؟》 پوزخندی زدم و گفتم:《حکومت و خلافت در شام از آن تو...حال بگو از کوفه چه خبر؟علی چه می کند و قصد دارد چه وقت حمله کند؟》 معاویه آهی کشید و مکث کرد.حمله ی علی به شام،کابوسی بود که با مرگ عثمان ،معاویه را در بر گرفته بود.معاویه می دانست حتی اگر با علی بیعت کند، صاحب حکومت یک دِه هم نخواهد شد. دست شستن از حکومت شام و رفتن از کاخی که جانش به آن بسته بود، آسان نبود و او حالا می خواست به هر شکل ممکن،حکومت خود را حفظ کند. گفت:《با روی کار آمدن علی،تلخی مرگ عثمان دو چندان شد.می دانی که پس از رحلت پیامبر،تلاش های زیادی صورت گرفت تا علی جانشین او نشود و بیست و پنج سال این تلاش ادامه داشت. دست علی به حکومت نرسید؛هر چند او گفته بود تا مردم او را نخواهند،او خلعت خلافت بر تن نخواهد کرد.اما علی اینک با همان اندیشه و سیاست دوران پیامبر، حکومت را به دست گرفته،همه ی فرماندهان دوران عثمان را از کار بر کنار کرده است. به من هم پیغام داده بود تا با او بیعت کنم.می دانم که چه بیعت کنم و چه نکنم،او حاضر نیست من حتی ساعتی بر این مسند حکومت کنم.》 گفتم:《آنچه گفتی از دل آشوبی و نگرانی های خودت بود؛پرسیدم از کوفه چه خبر؟ از جنگ خونین بصره که جسته و گریخته چیزهایی به گوشم رسیده است. 》 گفت:《این حرف ها باشد برای بعد...علی چندین نامه برای من نوشته که پاسخ آنها را داده ام. نه او حاضر است دست از سرم بردارد و مرا به حال خود بگذارد و نه من حاضرم با او بیعت کنم.》 گفتم:《پس جنگی در راه است و تو مرا خواسته ای تا راه پیروزی را در جنگ با علی نشانت دهم.》 گفت:《بله،جنگ با علی اجتناب‌ناپذیر است. علی قدرتمندتر از ماست،اما ما قدرتی داریم که علی ندارد و آن خدعه و نیرنگ است؛ابزاری که در جنگ با علی بسیار به کار می آید.》 پرسیدم:《علی در نامه هایش چه نوشته است؟دقیقا بگو چه جملاتی به کار برده است.از متن نامه های او می توان به اندیشه هایش پی برد و مقصودش را شناخت. 》 معاویه از جا برخاست،از تخت فرود آمد، از صندوقچه ی کنار تختش،نامه های نوشته شده بر پوست آهو را به طرفم گرفت و گفت:《این نامه ها را با خودت ببر و با دقت بخوان.فردا به من بگو از آنها چه فهمیده ای و مقصود نهایی علی چیست؟》 نامه ها را از او گرفتم.معاویه دستور داد کنیزکان شراب و میوه بیاورند.ساعتی بعد هر دو مست بودیم و من از اینکه پس از آن، چه کردیم و چه گفتیم چیزی به خاطر نمی آورم. اینک که این مکتوب را می نویسم،شب از نیمه گذشته است. نامه های علی در اطرافم پراکنده است‌.برخی از آنها را چند بار خوانده ام.برخی از آنها در واقع جواب نامه های معاویه است و معاویه چقدر خود را خوار نموده که با نوشتن نامه به علی پاسخ هایی گزنده و کوبنده دریافت کرده است. او خود را با کسی برابر دانسته که در قلب پیامبر جای داشت؛در حالی که فراموش کرده پدر و اقوامش و نیز خودش، جزء آخرین کسانی بودند که با فتح مکه توسط محمد ایمان آوردند. علی در جایی از نامه اش،با اشاره به همین نکته نوشته است:《نامه ی شما رسید. در آن نوشته اید خداوند،محمد را برای دینش برگزید و با یارانش او را تأیید کرد. به راستی که روزگار چه چیزهای شگفتی از تو بر ما آشکار کرده است!تو می خواهی ما را از آنچه خداوند به ما عنایت فرموده آگاه کنی و از نعمت وجود پیامبر باخبرمان سازی؟!داستان تو داستان کسی را ماند که خرما به سرزمین پر خرمای《هجر》می برد یا استاد خود را به مسابقه دعوت می کند...ای مرد!چرا در جایگاه واقعی ات نمی نشینی؟و کوتاهی هایت را به یاد نمی آوری؟و به منزلت عقب مانده ات باز نمی گردی؟!برتری ضعیفان و پیروزی پیروزمندان در اسلام،با تو چه ارتباطی دارد؟!تو همواره در بیابان سرگردان و از ما، راست روی گردانی...کار ما با عثمان به یادآوری؛کدام یک از ما،دشنمی اش با عثمان بیشتر بود و راه برای کشندگانش فراهم آورد؟آن کسی که به او یاری رساند و از او خواست جایگاه خلافت رسول الله را حفظ کند و به کار مردم برسد،یا آنکه از او یاری خواسته شد و دریغ کرد؟و به انتظار نشست تا مرگش فرا رسد؟...نوشته ای که بین من و تو جز شمشیر نیست؛در اوج گریه،انسان را به خنده وا می داری!فرزندان عبدالمطلب را در کجا دیدی که پشت به دشمن کنند و از شمشیر بهراسند؟!من در میان سپاهی از بزرگان مهاجران و انصار و تابعان،به سرعت به سوی تو خواهم آمد. دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣سلام_امام_زمانم❣ 📖 السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام... 🌱 سلام بر تو ای مولایی که صفای آمدنت، زمستان دلها را بهار خواهد کرد و طراوت مهربانیت روزگار را نو. 🌱سلام برتو و بر بهار آمدنت ‎‎‌‌‎‎دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"شهید محمود کاوه" هر آنچه از خدا می خواهید با واسطه از شهدا، در نماز اول وقت طلب کنید .. شهید🕊🌹 صبحتون شهدایی🌹 ‎‎‌‌‎‎دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا