. دخترانفاطمی 🇵🇸 .
*💔⃟🕊 🚫 #مهم خیلیجاهامیبینیمکهنوشته #کپی باذکر ۱۰۰ صلواتمجازاست ⛔️😳 کپی #بیوحرام😱 #انفالوح
دوستان ڪپی از ڪانال ما ذکر صلوات حلال بوده و هست☺️🌸
ولے ڪپی رمان و سوپرایز ها حرامه چون خیلی واسش زحمت میکشیم😉🌹
. دخترانفاطمی 🇵🇸 .
ڪیبورد 2 قیمتش داخل بازار 5000 تومان هست که در آمار 222 میذارم🌹 ولی اگه همکاری بکنین در آمار 210 م
الان بذارم ؟!
یا باشه برای 222 نفر ؟!
ناشناس بگید🌹
داستانڪ✨
🛵🌱گدا و ثࢪوتمند🌱🛵
گدایے دࢪ خانہ یڪے از ثࢪوتمندان ڪہ غلامانے داشت ࢪفت و چیزے خواست
او شنید ڪه صاحب خانہ مے گوید:
اے مباࢪڪ به قنبࢪ بگو ڪہ بہ جوهࢪ بگوید و جوهࢪ بہ یاقوت بگوید یاقوت به سائل بگوید :
خدا گشایش مے دهد😊💕
گدا چون چنین شنید دست خود ࢪا بلند ڪرد و گفت:
خدایا !
بہ جبࢪئیل بگو بہ اسࢪافیل بگوید و اسࢪافیل بہ میڪائیل بگوید تا اوهم به عزࢪائیل بگوید ڪہ جان این ثࢪوتمند بخیل ࢪا بگیࢪ!😂😁😭
↬❤️@dokhtaranefatemiiii
*11 خوراکبی های سالم برای مدرسه😋
●نان و پنیر وسبزی🍞🌯🥗
●سیب و پرتغا11خوراکیل خرد شده🍏🍊
●بادام زمینی🥜
●نان و کره بادام زمینی و موز🍞🥜🍌
●هویج و کرفس خرد شده🥕
●نخودچی کشمش🌰
●برگه میوه🍑
●توت خشک👌🏻
●آب میوه های خونگی🍺
●نان و تخم مرغ و گوجه🍞🥚🍅*
↬❤️@dokhtaranefatemiiii
هدایت شده از فاطمہ
رمان🌱رد پای نسیم 🌱
قسمت چهل و سوم🌸
خب از سمت راست شروع میکنیم☺️
شما خودت رو معرفی کن 💕
+سلام من فاطمه جعفری هستم کلاس هشتم😊
+سلام من زهرا احمدی لو هستم کلاس هفتم😅
+سلام من حسنا دهستانی هستم کلاس ششم😁
وهمینطور خودشون رو معرفی کردن
من قوانین کلاس هارو گفتم دستور هارو گفتم و ....☺️
چون این جلسه فقط برای همین ها بود زود کلاس تموم شد😅
به بچه ها گفتم که جلسه بعد فلان روز و فلان ساعت بیاین😊
اونا که از خونه رفتن برگشتم تو اتاق پیش مامانم و گفتم :
+مامان ؟😊
-بله دخترم ؟! راستی کلاست خوب بود؟😅
+اره مامان خوب بود💕میگم امشب خونه خاله نمیریم؟
-چرا دخترم؟😳
+چون من یادم رفته تخته گلیم هدا رو بهش بدم🙈
-آهان😁باشه اگه موافق باشی تلفن بهش بزنم بگم بریم😊
+بله موافقم😁🧡
خب پس من تلفنش میزنم❤️
دینگ .... دینگ.....
-الو
+الو سلام خواهر خوبی؟😊
-سلام خواهر جان!😃
چه عجب !😁
چه خبر خوبی خوشی؟☺️
-سلام بله خوبم خوشم ☺️
دیگه😅
میگم امشب بیایم خونتون؟🙈
+بله عزیزم هیچ اشکالی نداره آقامون هم شیفت شب دارن نمیان خونه😊
-ا پس چه خوب 😘
ما دیگه انشاالله شب مزاحم میشیم😁
+نه بابا مراحمین 😘
-زنده باشی خدانگهدار☺️👋🏻
+خداحافظ عزیزم😍
_________♡☆♡______________
ادامه قسمت بعدی فردا🙂
نویسنده فاطمه شیخی🌸
کپی از نظر شرعی حرام است❌❌
هدایت شده از فاطمہ
رمان🌱در پای نسیم🌱
قسمت چهل و چهارم🌸
دخترا معصومه فاطمه! سریع آماده بشین میخوایم بریم خونه،خاله زهرا😊
ما آماده شدیم و همراه هم به سمت خونه خاله زهرا راه افتادیم🚶🏻♀
بعد از ۱۰دقیقه به خونشون رسیدیم پیاده شدیم،و زنگ زدیم👆🏻
دینگ،دانگ ..... دینگ دانگ....
-بله؟
+ماییم خاله زهرا
-بفرمایید داخل
در رو باز کرد و وارد خونه شدیم😃🌱
+سلام خاله زهرا خوبید؟😅
-سلام عزیزم بله خوبم شما چطورید؟ ☺️کم پیدا😉
+ما هم خوبیم دیگه😅
خب بفرمایید بشینید😁
رفتیم نشستیم روی مبل😊
بعد خاله واسمون چایی و شیرینی آورد😋
و با هم گرم صحبت شدیم💕
+آهان راستی هدا جون بیا این هم تخته گلیمت یادم رفته بود برات بیارم🙈شرمنده😅
-نه با با دشمنت شرمنده😁
+راستی امتحانارو خوندی؟ 😰
-نه😁
+نه؟؟ 😐
اونوقت خوشحالی؟؟ 😐
-حوصله خوندن ندارم😉
+خسته نباشید شاگرد نمونه😂😐🖐🏻
-نه خب ببین سخته پس فردا امتحان داریم فردا میخونم😆
+باشه من خوندم ولی کم😁
-همینم خوبه😌
خب دیگه چه خبر؟😉
+هیچی سلامتی😁
-یه لحظه بیا بریم تو اتاقم! 🙃
+چرا؟ 🤔
-نه خب بیا، باهات کار دارم🤫
+باشه 🙂
__________°°°_________________
ادامه قسمت بعدی فردا🙂
نویسنده فاطمه شیخی🌸
کپی از نظر شرعی حرام است❌❌