*بـهسیـنههـرکهتمنای
کـربلـا دارد...
*همیـشہدردلخود
روضـہایبـهپادارد*..!😭😭😭"💔
ی کنج از حرم بهم را بده
دلم تنگته خدا شاهده
🔻لطفاََ در میانِ نگاههایِ مُختلفی که
به خود جَلب میکُنید
مُراقب چِشمان گریانِ
امامزَمان(عج)و شُهدا باشید
چه خانوم هَستید چه آقا...
#شهیدابراهیمهادی
#صرفاجهتتلنگر
#شهیدانه
سراپا وسعت دریا گرفتند
همان مردان که در دل جا گرفتند
تمام خاطرات سبزشان ماند
به بام آسمان مأوا گرفتند
به دوش ما چه ماند اى دل، که وقتی
خدا را شاهدى تنها گرفتند
چه شد اى دل، که در این راه رفته
جواز وصل را بى ما گرفتند
مگر مردان غریبى میپسندند
غریبانه ره دریا گرفتند!
#سلام_عاقبتتون شهدایی
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌹#شهـــید_محمدحسین_محمدخانۍ
ناراحتبود،
بهش گفتم محمدحسین چرا ناراحتۍ؟
گفت: خیلۍ جامعہ خراب شدھ،
آدم بہ گناه مۍافته.
رفیقش گفت: خداتوبہ رو
براۍ همین گذاشته...
و گفتہ ڪہ من گناهاتون رو میبخشم.
محمدحسین قانع نشد و گفت:
وقتۍ یہ قطرھ جوهر مۍافتہ
رو آینہ، شاید دستمال بردارۍ و قطرھ رو پاڪ کنۍ، ولۍ آینہ کدر میشه..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻یکی هم سن من ، هم سن تو
اهل همینجا بود💔
❌ #شهید_علی_خلیلی اگه الان بود به نظرتون در مقابل این همه بی بند و باری ساکت می ماند و تماشاچی بود؟یا امر به معروف می کرد😔
#شهید_غیرت
#فقط_خدا
🕊🥀🕊
🥀🕊
🕊
💢 #شهید_ابراهیم_هادی 💢
🍃کار خوبه برای خدا باشه...
✨ به قول شهید هادی، مشکل ما اینه برای رضای همه کار میکنیم جز برای رضای خدا... 😔
✨ واسه همینه کارامون برکت نداره..
🍃 از حالا هر قدمی
خواستی برداری، بگو
خدا جون😍
فقط و فقط لبخنـــد خودت...
تشنه ی ی جرعه نیم نگاهتم
دار و ندارم
میدونین که شهید کاظمی رفیق فابریک حاجی بود .
#کتاب_خوب_بخوانیم
...خواستگارها پاشنه در را ول نمیکردند؛ بیشترشان پولدار و آدمهای اسم و رسم دار بودند. از گاراژدار و راننده کامیون تا کارمند و بازاری. سرآمد آنها که خیلی سمج بود، پسر یک خان معروف بود که گاراژ، ملک، مغازه و حیاط بزرگ را یک جا باهم داشت.
ما رفت و آمد دوری با آنها در ایام عید داشتیم و آرزو میکردیم که عید برسد تا برویم حیاط زیبایشان را تماشا کنیم. به جای سگ، گرگ جلوی در حیاط بزرگ بسته بودند و به اصطلاح پولشان از پارو بالا میرفت.
پدرم به این وصلت راضی بود اما مادرم میگفت که این پول و پله پروانه را خوشبخت نمیکند. من در اتاق بغلی فالگوش ایستاده بودم و میشنیدم که مادرم میگفت: مادر من حسینه، حسین همه جوره تیکه تن ماست. و پدرم جواب میداد: حسین پسر خوبیه، خواهرزادهامه و بزرگش کردم و هیچ مشکلی نداره اما دست و بالش خالیه. و مادرم صدایش را بلندتر میکرد: دو رکعت نماز حسین به یه دنیا پول میارزه. من راضی به وصلت با غریبهها نیستم...
برشی از کتاب: #خداحافظ_سالار📚
خاطرات پروانه چراغ نوروزی، همسر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکات رزمی زنان
یکان ویژه پلیس😍