🎀 #ایده ساخت یک آویز زیبا با پوم پوم های رنگی و مهره های درخشان👌😍😍😍
#ایده_خلاقیت
❤️ @dokhtaran_havva 💚
🌸 🍃 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎀 #ایده ساخت یک جاقلمی زیبا با مقوا😍😍
میتونید با فوم همینو اجرا کنید و داخلش یک لیوان بذارید تا محکم تر شه و برای جاقاشقی هم بشه استفاده کرد 👌
•[✂️ببین و بساز ✂️]•
❤️ @dokhtaran_havva 💚
🌸 🍃 🌸
#خانومها_بخوانند
👈مردها چون جزگرا نیستن ،معمولا از روی نشانه ها نمی فهمند که منظور خانمشون چی بوده.
مثلا از روی اخمتون یا یه جمله و حرف غیر مستقیم انتظار نداشته باشین که آنها زود بفهمن که منظورتون چی بوده
گاهی سعی کنین رک و صریح ولی با ملایمت زنانه خواسته تون و یا مسٵله رو مطرح کنین.
👈راستی یه چیزی رو فراموش نکنین . به هیچ وجه ناراحتی تون رو و یا مسٵله ای رو با نیش و کنایه انتقال ندین که با این کار نه تنها به نتیجه دلخواه تون نمی رسین بلکه ممکنه نتیجه عکس بگیرین و یه دعوا یا مسٵله بزرگتر پیش بیاد.
❤️ @dokhtaran_havva 💚
🌸 🍃 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش_بستن_روسری 😊☝️
#ایده_های_شیکپوشی 😍
خااااانمااااا خیلی مدل آموزش بستن شال، روسری و توربان گذاشتم تو کانال فقط کافیه سررررچ کنید😕
❤️ @dokhtaran_havva 💚
🌸 🍃 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش_بستن_شال 😊 ☝️
#ایده_های_شیکپوشی 😍
❤️ @dokhtaran_havva 💚
🌸 🍃 🌸
💖صبح به هر بهانه بیدارت میکند
که روز تازه را شروع کنی
💖به نوری، عطر چای و صدای گنجشکی
💖هر چه هست زندگی زیباست و زیبا
#صبح_بخیر
❤️ @dokhtaran_havva 💚
❤️ @amozesh_honary 💚
🌸 🍃 🌸
🍃🍃
برایت رویاهایی آرزو میکنم تمام نشدنی
و آرزوهایی پرشور
که از میانشان چندتایی برآورده شود.
برایت آرزو میکنم که دوست داشته باشی
آنچه را که باید دوست بداری
و فراموش کنی
آنچه را که باید فراموش کنی.
برایت شوق آرزو میکنم.
آرامش آرزو میکنم.
برایت آرزو میکنم که با آواز پرندگان بیدار شوی
و با آرامش خانواده به خواب روی.
برایت آرزو میکنم دوام بیاوری
در رکود، بی تفاوتی و ناپاکی روزگار.
بخصوص برایت آرزو میکنم که
"خودت باشی"
❤️ @dokhtaran_havva 💚
🌸 🍃 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیتزا_رولی
: پياز - يك عدد
🍕: پودر سير - يك قاشق غذاخورى
🌱: گوشت چرخ كرده - چهارصد و پنجاه گرم
🍖: ادويه دلخواه
🍱: خمير پيتزا - چهارصد و پنجاه گرم
🌮: پنير پيتزا - يك فنجان
.
🍕: پياز و پودر سير رو چند لحظه سرخ مى كنيم و با فاصله ى كوتاه، گوشت و ادويه رو هم اضافه مى كنيم و صبر مى كنيم تا پخته بشن. 🔪
خمير پيتزا رو به شكل مستطيل برش مى زنيم و مواد رو داخلش مى ريزيم و بعد اينكه به شكل رول درشون آورديم ، يكم كره بهشون مى زنيم و ده دقيقه، با حرارت دويست و بيست درجه سلسيوس (چهارصد و بيست و پنج درجه فارنهايت) مى پزيمشون، بعد ده دقيقه از فر درشون مياريم، يك لايه پنير مى ريزيم روشون و مى زاريم پنج دقيقه ديگه هم پخته شن.
❤️ @dokhtaran_havva 🕰
💚 🌸 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روش فرکردن با کمک بافت و اتو مو👆
#آرایش_زیبایی
❤️ @dokhtaran_havva 💚
🌸 🍃 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مدل_مو
اموزش یه بافت خوشگل و خانومانه😊👌
درست کن بدرخش 😍
❤️ @dokhtaran_havva 💚
🌸 🍃 🌸
#داستان_عاشقانه
دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.
دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.
در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.
روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.
دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.
دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.
زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست... و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد.
ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.
زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و ۲۰ درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟
پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد.
چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت.
مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟
پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد.
مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحت بود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره چیست؟
مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم.
پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟
پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟
کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود::
معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد.
❤️ @dokhtaran_havva 💚
🌸 🍃 🌸
#شما_پرسیدید😊👇
هر کی بلده جواب بده😍
با سلام. فرش خونه ما کرمی رنگه و الان جاهای مختلفی از اون با چیزهای مختلف لکه شده...نمیدونم چی کار کنم... از این جهت اینو میگم چون که می خواستم همه شو شامپو فرش بکشم ولی یکی بهم گفت شامپو فرش به درد فرش کرمی نمیخوره و من کشیدم و همون اول تمیز شد ولی بعد چند روز رنگ کدر به خودش گرفت... زحمت میشه براتون ولی گفتم شما که کلی ایده تو کانال خوبتون میذارین به نظرتون بهترین کار چیه؟ و اینکه با برس کشیدن به فرش پرزها کنده میشه ... یعنی با دستمال باید تمیز کرد؟
ارسال نظرات 👇
🆔 @R71690 🌺
❤️ @dokhtaran_havva 💚
🌸 🍃 🌸
صبح یعنی
وسط قصهی تردید شما
کسی از در برسد
نور تعارف بکند...
❣روزتون پُر از نگاه خداوند
◼️ @dokhtaran_havva ◼️
◼️ @amozesh_honary ◼️
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#سیاست_های_همسرداری
#دنبال_مقصر_نگرد
🔵روی خودتون تمرکز کنید نه همسرتان
همیشه حق با شما نیست
همیشه این شما نیستید که درست میگویید
از دور به اختلافتون نگاه کنید
🔵 مطمئنا طرف مقابل هم مقصره اما به خود یادآوری کنید که من هم مقصر بودم
اگر هر یک از ما آدم های منطقی تری باشیم، روابطمون بی تنش تر میشه
روی خودتون #تمرکز کنید و سعی کنید برای اصلاح نقص هاتون تلاش کنید
❤️ @dokhtaran_havva 💚
🌸 🍃 🌸
#رولت ژامبون مرغ
تخم مرغ 2عدد
شیر نصف فنجون
آرد یه فنجون
روغن 4قاشق غذا خوری
نمک کمی
همه رو باهم مخلوط کردم داخل تابه مستطیلی سرخ کردم وبعد داخل کاغذ روغنی رول کردم گذاشتم خنک که شد روی رول سس مایونز کشیدم بعد ژامبون مرغ چیدم وخیارشور خرد شده وجعفری خرد کردم دوباره رول کردم گذاشتم یخچال بعد برش دادم خیلی خوشمزه ست...یه نوع فینگر فود خوشمزه..
❤️ @dokhtaran_havva 💚
🌸 🍃 🌸
💏
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#راز_زندگیت_رو_بر_ملا_نکن
میزان بدهی و وام هایتان را به کسی نگید.
همان طور که درآمد خانواده و میزان دخل و خرجتون باید مثل یک راز بین زن و شوهر بمونه،میزان بدهی ها هم از همین قانون پیروی میکنه.
بازگو کردن میزان قسط و بدهیتون باعث میشه خانواده ها فکر کنند شما به اندازه کافی خوشبخت نیستید و مشکلاتتون زیاده.
در صورتی که تو تمام زندگی ها فراز و نشیب زیاده.
پس با سکوت کردن در این زمینه به دیگران فرصتی برای قضاوت و دخالت کردن در زندگی مشترکتون ندین.
◼️ @dokhtaran_havva ◼️
#آموزش_سبزه_حیوان_سال 🐷🌳
🌀 برای این سبزه ما 5 روز وقت لازم داریم
لوازم مورد نیاز:
□اسفنج □جوراب پارازین □چسب چوب □تخم خرفه یا شاهی 🌱
✅اول تخم شاهی یا خرفه رو به مدت دو ساعت در یک استکان اب خیسانده و صبر میکنیم تا لعاب بده
در این فاصله اسفنج ها رو به شکل هر حیوانی که دوست داریم درمیاریم و روی اون جوراب میکشیم
👈حالا روی جوراب تخم شاهی رو با دست میکشیم به شکلی که فقط یک لایه نازک روی اسفنج باشه.اگر متراکم بزنید مانع سبز شدن همه سطح میشه.
هر روز سبزه رو با ابفشان مرطوب کنید
و در جای پر نور قرار بدید.بهتره سبزه رو هر روز بچرخانید. 🚿☀️
◼️ @dokhtaran_havva ◼️