سلام سلام عسلا خوبین حالتون چطوره جیگرام راستی اگه فصل دوم تاوان سنگینمون تموم بشه رمان از آغوش شیطان تا خدا رو میزارم سرنوشت یه سری از آدمای واقعی در قالب رمان با اندکی تغیر به قلم بنده حقیر آیسان اندرمانی زاده که همتون با همون #کنیز_مهدی_فاطمه دنبالم کنین انشالله 🐣❤️❤️❤️❤️🫀🫂

راستی امروز یه پارت هدیه داریم از فصل جدید 🐣🌻🙏🏻 شب ها طبق روال ۳ پارت میگم نویسندش چون خودمم ممکنه کاستی هایی داشته باشه به بزرگواری خودتون ببخشید ممنون میشم که بهم میگین و از نظرات انتقاد های شما بسیار کمال تشکر رو دارم😍🙏🏻❤️ #کنیز_مهدی_فاطمه

و اینکه ببخشید من نمیتونم سایت بزارم نظراتتون و بخونم ماهکام چون هم سایت نمیاره هم سرم شلوغه 😊❤️🙏🏻 #کنیز_مهدی_فاطمه

اینکه فصل دوم رمان کمی از فصل یکمون جذاب تره ❤️😍 #کنیز_مهدی_فاطمه

💙 #رمان 🦋 #تاوان_سنگین2 به نام خداوند نون و القلم پارت1 من و یادته ؟! همون صائر کوچولوی ۴ ساله بچه ی رائف و حوریه الان از بزرگترین مهندسین بنام ایران شدم و به دنبال دغدقه و پیشرفت زندگیم آیندم شرکتم و کشورم هستم خب بزار یه ذره از خصوصیاتم بگم تا با من آشنا شی پسری با موهای مشکی قیافه کپی برابر اصل پدرم تنها چیزیم که به مادرم رفته بود همین چشمای کهرباییم بود پسری جدی فوق العاده با برنامه از بدقلی بدم میاد و همیشه به دنبال این بودم که بهترین باشم اما رفیق شفیقم حسین که تو این سالا بزرگ شده بودیم باهم شریک من بود توی این شرکت این بارم بدون اینکه در بزنه با عصبانیت اومد تو 😐 صائر : باز تو چته بشر رو اعصاب اینجا طویلس!!!!!؟ حسین : داداش اینجا با طویله فرق نداره این چه منشی خنگیه تو استخدام کردی داداش تموم برنامه هام و ریخت بهم عهههه! صائر : باشه آگهی میدم یه‌ نفر دیگه بیاد عصا قورت داده😂😔💔 حسین : دختر خوب و باوقار که درخور شرکت ما باشه از کجا می خوای پیدا کنی ؟ هر کی اومد تو این شرکت بی صاحاب دنبال خالی کردن جیب من و تو جلف بازیای زنندش بود از اون منشی مرد بگیر تا دخترش صائر : خیالت راحت خودم یکی بهترش و پیدا میکنم این غصه داره؟ تازه دو روز پیش آگهی زدم🙂 مطمئن باش کسی و میارم که مثل خودمون مهندس باشه هم منشی باشه و هم توی کارای دیگه کمکمون کنه هم آشنا ! در حال صحبت بودیم که منشی وارد میشه و میگه .... جناب خانومی اینجاس و می خواد شما رو ببینه ! صائر : بگو بیاد تو پس از در زدن دختری ریزه میزه با پوشش رسمی و سر پایین اومد داخل حداقل از قبلیا بهتر بود سلام کرد و گفت برای مصاحبه کاری مزاحمتون شدم چشمکی زدم به حسین به معنای اینکه بفرما اینم منشی حلال زاده ما اسم و فامیلتون ؟ مریم مرادخانی هستم قربان سن ؟ ۲۵ میزان تحصیلات ؟ لینسانس مهندسی معماری خب خانوم میتونین تشریف ببرید من خودم باهاتون تماس خواهم گرفت . مریم : ممنونم آقا با اجازه نگاهی به حسین و من کرد و گفت خدا نگهدار 🫠 نشد این دل ز ما یاری رساند خودش یاری رسان یار یار است:)! ✍🏻بــــِ قَلَمِ آیْسٰانِ اَنْدَرْمٰانٖی زٰادِه

بفرمایید قند عسلاممممم یه ذهنیتی داشته باشید تا شب انشالله و اینم بگم که رمان از آغوش شیطان تا خدا در حال نویسندگی جایی قرار داده نشده اما رمان تاوان سنگین به جز این کانال در کانال های دیگه هم قرار داده شده و شما قراره رمان از آغوش شیطان تا خدا رو بعد از این رمان هر شب تنوری بخونین یعنی تازه تازه و نسبت به رمان های اولیم قلمش بهتره چون اشکالاتی که در رمان اول فصل یک و دو داشتیم به کمک دوستان در این رمان بر طرف شده🙏🏻😍😘❤️🌻🐣 #کنیز_مهدی_فاطمه

مثلا صلوات برای تعجیل در فرج فرستادی :))))!🫀🌝 #کنیز_مهدی_فاطمه

شروع فعالیت #اد_نورا ↯

أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ دنیایی : ┈┉┅━❀🎀❀━┅┉┈ ‌𝗝𝗼𝗶𝗻💘↷ ʚ⸂@dokhtaran_zeynabi⸃ɞ ┈┉┅━❀🎀❀━┅┉┈ ═✧❁🌸دخـــتران زینبی🌸❁✧┄