eitaa logo
دخٺࢪان زینبـے|𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷 𝔃𝓮𝔂𝓷𝓪𝓫𝓲
1.2هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
177 فایل
『﷽』 به پاتوق گل دختران ایتا خوش آمدے🌚💘 اینجآ؟ +اکیپ دهه هشتادیاوکنج دلی ازاحوالاتمون🫂♥️🤌🏻 ومنبع تزریق حس و حال خوب🪐💕💉 تنهاچنلے که عاشقآباپستاش عاشق ترمیشن🦦💞🖇 بگوشیم زیبآ💁🏻‍♀https://daigo.ir/secret/2672158086 کپی؟روزی³پست✔️ روزمرگی؟لا✖️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام سلام به روی ماهتون عسلا😍❤️🍯🐣 خوبین نفساممم نویسنده گلتون برگشته با رمان جدید و متفاوت 💜🍇👀👏🏻 ببینین تو این رمان می خوایم بترکونیماااا با ما همراه باشید هر روز یک پارت تقدیم نگاه های خوشکلتون 🫐💙
💜🍇 مهرداد: کم کن این ضبط و مریم خیر سرمون بابا آبرو داره مریم : باشه بابا اه غر غروی.... مهرداد با اخم لب زد:مواظب احترام بزرگترت باش! که داداش کوچیکم مهراس گفت: ولش کن داداش عه مهرداد : همین دیگه روش میدی اصلا خودت هر شب ساعت یک میارنت در خونه رفقات بدبخت مهراس : وا خب میرم گردش چه اشکالی داره چهار روز دیگه باس برم دانشگاه کجا با رفقام باشم مهرداد تکیه به چهر چوب در داد و گفت فردا مهدیار داره میاد خواستگاری این سلیطه چشام اومده کف اتاق گفتم مهدیارررر پسر حاج علییییی این دفعه بر خلاف تصورم مهراس به شوخی گوشم و گرفت و گفت آقا مهدیار عفت کلام داشته باش مهدیار چیه مریم : باشه باشه داداش ولی من اصلا با اون آبم توی جوب نمیره مهرداد: من میبرمش مریم : با اون اخموی خشک مقدس مذهبی ابدااااا مهرداد : درست صحبت کن با نامحرما سر سنگینه من خودم دیدمش چه ماهه پوفی کردم و گفتم باشه بابا بزار بیان مهراس پوزخندی به مهرداد و من زد و رفت من موندم الان این مهرداد و بزنم حالا وقت گفتن بود حالا که دارم کار هنری انجام میدم آخه هرچی بود منظره سبز و تو ذهنم خط خطی کردی بشر دو پا در حال غر زدن بودم و آماده میشدم که یهو مامان جان تشریف آوردن..... مامان : کجا به سلامتی ؟ با کلافگی گفتم : بیرون داداشم اومد تو و گفت این وقت شب ساعت ۸ تنها نه عصبی گفتم با دوستامم مهرداد اومد جلوم با انگشت شصتش رژ پرنگم و از لبام پاک کرد و گفت آدمت میکنم بعد رو به مامان گفت : برید بیرون شما مادر من با این حرف دارم مامان که رفت شالم و از سرم با عصبانیت کشید سیلی زد به گوشم که پرت شدم رو تخت و گفت چند بار بهت گفتم بابا آبرو داره ها چند بار با زبون خوش هااااااا نمی خواد این شال و بزاری سرت اصلا با پوزخند دلا شد تو صورتم و گفت ناموسمی ولی میسوزونیم بدجور موهات که از پشت و جلو پیدا شلوار تنگ مانتو هم که دیگه نگم بلیز بگم کدوم گوری می خواستی برییییییی؟! مریم : به شما ربطی نداره بدم میاد ازت زور گو چرا نمیزاری مثل دخترای دیگه آزاد باشم ؟! یهو دیدم عصبی کمربندش و کشید بیرون و افتاد به جونم مریم : داداشی نزن ......آیییییییی دادااااااششش عصبی رفت بیرون گفت : همون مهدیار به دردت میخوره این وصله رو جورش میکنم وقتی رفت بیرون سرم و فرو کردم تو بالشت و زار زدممم فقط زارررر ....... میزنین دعوا میکنین این راهش نیست باشه منم بد تر میکنم.... 😭💔 ✍🏻بــِ قَلَــمـِ آیـســٰانِ اَنْدَرْمٰانٖٖی زٰادِه ┈┉┅━❀🎀❀━┅┉┈ ‌𝗝𝗼𝗶𝗻💘↷ ʚ⸂@dokhtaran_zeynabi⸃ɞ ┈┉┅━❀🎀❀━┅┉┈ ═✧❁🌸دخـــتران زینبی🌸❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دخٺࢪان زینبـے|𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷 𝔃𝓮𝔂𝓷𝓪𝓫𝓲
صلوات برا تعجیل در ظهور بابا مهدی یادت نره!🌸💖🥲 دعا برای نویسنده هم یادت نره حاجت خیلی بزرگی داره که خیلی براش ارزشمنده الهی همتون حاجت روا باشید ماهای مننن🌺🌻👀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشقان پنجره باز است اذان می گویند قبله هم سمت نماز است اذان می گویند عاشقان هر چه بخواهید بخواهید خجالت نکشید موقع دلبری و پچ پچ و ناز است اذان می گویند :)!🫂🫀❤️🤌🏻 التماس دعا دارم خیلی
سالروز ازدواج پـیامبـراکرم حـضرت محمد(ص) و حـضرت خــدیجه(س) مبارک باد😍🌸 🌺🌺🌺 ┈┉┅━❀🎀❀━┅┉┈ ‌𝗝𝗼𝗶𝗻💘↷ ʚ⸂@dokhtaran_zeynabi⸃ɞ ┈┉┅━❀🎀❀━┅┉┈ ═✧❁🌸دخـــتران زینبی🌸❁✧┄