eitaa logo
🌸 دختران باران 🌸
213 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
5هزار ویدیو
19 فایل
https://eitaa.com/dokhtarane_baran لینک کانال،👆 ارتباط با ما @Sardarrr110
مشاهده در ایتا
دانلود
++‏‌دختری داد میزد ، گریه میکرد ؛ میگفت: میخوام صورتِ پدرمو ببوسم . اما اجازه نمیدادند ، یکی گفت: دخترش است مگر چه اشکالی دارد؟ بگذارید پدرش را ببوسد .. گفتند شما اصرار نکنید نمیشود این شهید سر ندارد . . 💔(:  🌱͜͡💚‌‌↝ 🌱͜͡💚‌‌↝ ╭┈───── 🍃🕊 ╰─┈➤https://eitaa.com/dokhtarane_baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انها گذشته هستند و ما اینده ایم +ایول کف کردم 😎 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭┈───── 🍃🕊 ╰─┈➤ https://eitaa.com/dokhtarane_baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین جااان همه ی دلخوشی ام آخر شب ها این است دو سه خط با تو سخن گفتن و آرام شدن❤️‍🩹 صلی‌الله‌علیک‌یا اباعبدالله مهربونم اربابم♥️ حسین(ع) ♥️ https://eitaa.com/dokhtarane_baran
°•🌱 💠یک روز ظهر وارد خانه شد، سلام کرد، خیلی خسته و گرفته بود، یک ساک دستش بود، آن روز از صبح به مراسم تشییع شهدای گمنام رفته بود، آرام و بی‌صدا به اتاقش رفت. 💠صدا کرد:  مادر، برایم چای می‌آوری؟ برایش چای ریختم و بردم. وارد اتاقش شدم، روی تخت دراز کشیده بود، من که رفتم بلند شد و نشست. 💠پرسیدم: چه خبر؟ در جواب من از داخل ساکش یک پرچم سه‌ رنگ با آرم «الله» بیرون آورد.  پرچم خاکی و پاره بود. اول آن را به سر و صورتش کشید و بعد به من گفت: «این را یک جایی بگذار که فراموش نکنی. هروقت من مُردم آن را روی جنازه‌ام بکش». 💠خیلی ناراحت شدم، گفتم:«خدا نکند که تو قبل از من بری». اجازه نداد حرفم را تمام کنم، خندید و گفت: «این پرچم روی تابوت یک شهید گمنام تبرک شده است» 💠وقتی من مُردم آن را روی جنازه من بکشید و اگر شد با من دفنش کنید تا خداوند به‌ خاطر آبروی شهید به من رحم کند و از گناهانم بگذرد و شهدا مرا شفاعت کنند». 💠نمی‌دانست که پرچم روی تابوت خودش هم یک روزی تکه تکه برای شفاعت دست همه پخش می‌شود.... ✍🏻به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۳/۶/۲ مشهد ●شهادت : ۱۳۹۳/۲/۱۹ حلب ، سوریه https://eitaa.com/dokhtarane_baran
نخستین ابرترانسفورماتور ۵۰۰ مگاولت آمپر کشور در زنجان ساخته شد اگر تولید سه دستگاه از این ترانسفورماتور‌ها طی امسال انجام بشه، از خروج بیش از ۱۵ میلیون یورو ارز جلوگیری می‌شه فقط ایرانی ها میتون از تهدید تحریم، فرصت سازی کنه! https://eitaa.com/dokhtarane_baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◍⃟♥️ کبوتر دل، بهانه کنان به سوی حرم تو پر می کشد؛ و به سوی دانه های مِهری می رود، که برایش می پاشی....🥺🙏 🌿 🌺‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌https://eitaa.com/dokhtarane_baran ┅────┅◍⃟💞❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧕🏻͜͡💜 مرغ دلم راهی قم می شود در حرم امن تو گم می شود کوثر نوری به کویر قمی آب حیات دل این مردمی عمه سادات سلام علیک روح عبادات سلام علیک 🧕🏻¦⇠ 💜¦⇠ https://eitaa.com/dokhtarane_baran
در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی می بست، چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد. یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هر بار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طور کامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواند نصف وظیفه اش را انجام دهد. هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است.کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند :«از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای، فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای». مرد خندید و گفت:«وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن».موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده، سمت خودش، گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند.مرد گفت: «می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم. این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟» نکته مدیریتی : مدیر خوب آن مدیری نیست که با بهترین امکانات نتایج قابل قبولی کسب کند، مدیر موفق آن است که از هر عضو مجموعه بهترین استفاده را ببرد. https://eitaa.com/dokhtarane_baran
47.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 داستانی بسیار شنیدنی از کرامات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها https://eitaa.com/dokhtarane_baran
🥀مهريه‌اى‌ از جنس شهادت 💔از بچگی کار كرده بودم و حالا هم شده بودم یه خانوم معلم. قطعه زمینی هم خریده بودم و تصمیم به ازدواج داشتم. رفتم مشهد به امام رضا(ع) حرف دلمو این‌جور گفتم: "قبل هر حرف و کلام و گفتگویی شوهری خواهم که باشد سید و قدش بلند، خوش خلق و خوی... آقا...من یکی رو میخوام که سیّد باشه، قد بلند باشه، خوش اخلاق باشه‌‌‌‌ .... 💔تا این‌که خواستگار اومد خونه‌مون. صحبت که می‌کرديم بهش گفتم: شما واسه چی منو انتخاب کردید...؟ گفت: شما چرا این‌طوری صحبت می‌کنيد...؟ سرمو بالا گرفتم و گفتم: من زن کسی می‌شم که مهریه مو شهادتش قرار بده. ❤️‍🔥حس می‌كردم حرف آخرو زدم، پیش خودم فکر می‌كردم بیچاره فهمیده که چه اشتباهی کرده اومده خواستگاری من. انگار می‌خواست چیزی بگه. سرشو تکونی داد و گفت: به جدّم قسم...من شهید می‌شم.... و باز تکرار و تأکید کرد: به جدّم قسم.... من شهید می‌شم. مونده بودم هاج و واج، مات و مبهوت نگاش می‌كردم؛ خدایا این چییی میگه...؟! گفت: رسوایی راز دلت از چشم تو پیداست/خواندم ز دلت آری و گفتی به زبان نه. اگه اومدم خواستگاری شما واسه اینه که می‌دونم بعد شهادتم اگه بچه‌ای داشته باشم می‌تونيد بچه‌هامو بزرگ کنید.... 🥀خاطره‌اى به ياد سردار شهید معزز سیّد محسن صفوی https://eitaa.com/dokhtarane_baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز هشتم همگی میل خراسان داریم انتظار کرم از سفره‌ی سلطان داریم💚 ╭┈───── 🍃🕊 ╰─┈➤https://eitaa.com/dokhtarane_baran
ای طــــنینِ گام هایت!! بهترین آوازِ عشـق صبحِ من در انتظارِ !! یک سبد لبخند توست . سلام،سلامی به گرمی لبخند شما رهبرم https://eitaa.com/dokhtarane_baran
لطافتــ دختــرانہ ام را زیر چادر مشڪے پنهان میڪنم تا مبادا به دنیاے صورتــے ام خدشہ وارد شود... آخر میدانے دنیاے صورتے دخترانہ حساس استـ . https://eitaa.com/dokhtarane_baran
✍️فرازی از وصیت نامه شهید علی هاشمی👇 🔹 خداوندا از اینکه به من لیاقت فرمودی که خونم به زمین ریخته شود نمی دانم شکر آن را به جا آورده ام یا نه. 🔹 خدایا از اینکه در رختخواب ذلت نمردم خیلی شکرگزارم. بنده حقیر کوچکتر از آن هستم که وصیتی داشته باشم ولی به خاطر این که ما که می رویم و شماها عقیده و هدف ما را بدانید و آن را ادامه دهید این چند کلام را می نویسم: ▫️ای امت، سیل خروشانی که هرگونه ذلت و خواری را با خود می برید و در لجن زارها می سپارید، مبادا امام تنها بماند هرچند که این منافقان و ضد انقلاب ها، این آرزو را دارند ولی شما این آرزویشان را با جسد هایشان به گور بفرستید ▪️شما امت شهید پرور اسطوره صبر و ایستادگی هستید، مبادا کاری کنید که درچشم دشمنان خود را ضعیف نشان دهید💫 ▫️ای امت شهید پرور ایران، ما رفتیم، ولی مسئولیتش را بر دوش یک به یک شما گذاشتیم و آن رسوای منافقین است، و حفاظت از خون شهدا. شما همیشه خون ما را زنده نگه دارید تا اسلام زنده بماند.🌹🇮🇷 https://eitaa.com/dokhtarane_baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرازی از سخنرانی سردار شهید علی هاشمی فرمانده دلاور قرارگاه فوق سری نصرت مستقر در منطقه عملیاتی جزیره مجنون در جمع رزمنده ها و فرماندهان یگان ها 🌴 دوران دفاع مقدس 💠 19 اردیبهشت 1389 — کشف پیکر شهید https://eitaa.com/dokhtarane_baran