eitaa logo
هیأت دختران حیدری
390 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
998 ویدیو
24 فایل
حیدری ام حیدری، مدافع رهبری💚 ✋بچه های بابا حیدر دور هم جمع شدیم که انشاالله سکوی پروازی باشیم برای یاری مولامون 😍❤️ شیعه به دنیا اومدیم که موثر در تحقق ظهور مولامون باشیم ✨ ارتباط بامدیر♾ @yazahral_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیأت دختران حیدری
کیا اینجا دهه هشتادین 😍😍😍😍 با افتخار کل اعضای هیئت دهه هشتادی هستیم❤️❤️❤️❤️ فیض از این بالا تر
هیأت دختران حیدری
ادامه پیام ویدیویی بالا
شهیدی که بعد از شهادتش اشک ریخت نفیسه دختر شهید گفت بابا اگر هستی یک نشانه بده حالا مراقب است بغض اش جلوی حرف هایش را نگیرد و می گوید: هر سه نفر بالای سر آقا مرتضی بودیم. شروع به حرف زدن کردم. گفتم سلام آقا مرتضی دل مان خیلی برایت تنگ شده؟ نفیسه هم گفت بابا جان می گویند شهدا زنده اند، اگر هستی به ما یک نشانه بده... نفیسه سر به زیر دارد و مادر تصویر همسرش را در گوشی تلفن اش نشان مان می دهد و می گوید: حرف نفیسه که تمام شد دیدیم از گوشه چشم چپ آقا مرتضی یک قطره اشک سرازیر شد و بخشی از پارچه کفن خیس شد. به درد دل هایمان ادامه دادیم که دیدم از گوشه چشم دیگرش هم قطره اشک دیگری سرازیر شد
شهید مرتضی عطایی متولد ۴ اسفند ۱۳۵۵ در مشهد، از شهدای مدافع حرم و فرمانده گردان عمار تیپ فاطمیون بود که با نام ابوعلی در تیپ فاطمیون شناخته می‌شد. مرتضی عطایی در ۲۱ شهریور سال ۱۳۹۵ در سن ۴۰ سالگی و همزمان با روز عرفه در منطقه لاذقیه به شهادت رسید. از ایشان دو فرزند به نام های نفیسه و علی به یادگار مانده است. مزار این شهید بزرگاور در بهشت رضا مشهد در قطعه و ردیف و شماره : ۸-۱۱-۱۵ قرار دارد.
قسمتی از حرفهای خانوم عطایی: چند روز قبل از آخرین باری که به سوریه رفت خواب دیدم تیر به گلویش خورده. دو روز قبل از رفتن اش هم گفتم این دفعه که بروی مطمئنم از دستم رفتی آقا مرتضی. خندید و گفت روز قیامت که بشود وقتی گلوی خونی امام حسین(ع) را ببینم و گلوی من سالم باشد شرمنده می شوم. و وقتی که گفتند تیر به گلویش خورده مقداری احساس سبکی کردم که مرتضی در آن دنیا شرمنده امام حسین(ع) نخواهد بود. آقا مرتضی همیشه می گفت این که تیرها از اطراف من رد می‌شود و به من نمی‌خورد تقصیر توست که دعا می‌کنی من شهید نشوم. هر سری که آقا مرتضی می‌رفت سوریه، من برای سلامت برگشتن اش چله بر می‌داشتم و حرم می‌رفتم. یک بار خانم صدرزاده به من گفت حواست باشد به محض این که تو اجازه شهادت بدهی شهید می‌شود اما تا اجازه تو نباشد شهید نمی‌شود
هیأت دختران حیدری
پارازیت: بزنید رو جمله اول و فعالیتهارو نگاه کنین😉
حالا که پارازیت انداختم بزارین یچیز دیگه ام بگم و برم ایندفعه دیگه میرم😂✋🏻 https://harfeto.timefriend.net/16752317891940 شما که انقدر خوبین و مارو همراهی میکنین نظراتونو نمیگین بمون تو ناشناس؟😌 شبتون نورانی خواباتون شهدایی❤️
🕊 ✨🌷 پرستو های خسته‌ای بودیم که از همنشینی با شهدا وجودمان آرام شد :)🙃🍃 ♥️