أنتَ‌عُدَّتي‌إنْ‌حَزِنْت چو‌اندوهناک‌شَوم‌تو‌دلخوشیِ‌منی..🤍!

تویی حاضر و ناظر من ولی منم که همش در غیابِ تو ام .. یابن الحسن بگو کجایی؟ -

#پویش_غدیر ما در زمان پیامبر(ص) چنان به علی(ع) نگاه می کردیم که گویا به ستارگان مینگریستیم. خلیفه دوم اهل سنت ذخائرالعقبی ص۷ در دو سایز #استوری و #پروفایل #غدیر #بیست_و_یک_روز_تا_غدیر #فقط_حیدر_امیرالمومنین_است

یا مَلْجَأَ الْعَاصِینَ؛ - بسم الله -

💫✨ سوزنت گیر نکنه رو آدما, روی حرفا، روی اتفاقا؛ فقط رها کن! نیازی نیست دنبال تحلیل هرچیزی باشی، فقط بگذر..

تا وقتیکه با یک شایعه، فریبِ رسانه‌های دشمن را بخوریم، امام زمان نمیاد! ⭕️ چون اگه امام زمان ظهور کنه، ممکن است با یک شایعه‌ی دروغ، ایشان تنها بماند! ⭕️ مثلِ مردمِ کوفه که با یک شایعه، از لشکرِ یزید ترسیدند و امام حسین را تنها گذاشتند، در حالیکه اصلا جنگی در کار نبود، اما آخرش خودِ مردم تبدیل به لشکرِ یزید شدند!

روزگـاریـ خـواهـد آمـد کـهـ مـردمـ بــهـ گـنـاهـ افـتـخـار و از پـاکـدامـنـیـ تـعـجـبــ مـیـ کـنـنـد حـضـرتـِ عـلـیـ (ع) نهج‌البلاغه‌خطبهـ 128

📣 ۲۶ خرداد سال ۱۳۹۴، ۱۷۶ غواص دفاع‌مقدس که با دست‌های بسته شهید شده بودند در میدان بهارستان تهران تشییع شدند. حضور گسترده مردم، این روز را به یکی از روزهای به‌یادماندنی تهران تبدیل کرد... ⭕️ داستانی #دایو؛ روایت پرواز با دستانی بسته است. روایتگر نحوه اسارت یکی از این شهدای غواص که در محاصره‌ای از نیروهای عراقی پس از اتفاقات تلخ و عجیب به شهادت می‌رسد... 🎥 افسر بعثی، عکس ناموس يک رزمنده ايرانی را از کيف او بيرون مي‌آورد و به آن نگاه می‌کند. خون «يونس» به جوش می‌آيد و با آن عراقی درگير می‌شود... ⬅️ تماشا در لینک زیر🔻 🌐 b2n.ir/dive ✅ در #عماریار با خانواده فیلم ببینید 🆔 @AmmarYar_IR

باز هم تقطیع توسط لاشخوران مجازی فرمانده انتظامی مازندران میپرسه متهم هم دارید؟ که میگن بله سارق موتور سیکلت و زورگیر! که سردار میگه گردنشون رو بشکنید مطابق قانون موضوع اصلا ربطی به حجاب نداشته

✅ تاثیر امر به معروف ؛ نجات یک شهر!! در کتاب خاطرات فرح، قسمتی از خاطراتش در مورد جشن‌های ۲۵۰۰ ساله نوشته شده: میخواستن توی یکی از شهرهای ایران جشن‌های ۲۵۰۰ ساله رو بگیرن. فرح به اصفهان میره تا ببینه اوضاع چطوریه؟ آیا این شهر مناسب جشن هست؟ توی یکی از بازارهای اصفهان پیاده عبور میکرده که یهو یه پسر نوجون بهش میگه: (با لهجه اصفهونی بخونین😉) روسریدو سرت کُن. محافظ فرح برمیگرده با عتاب میگه میدونی ایشون کیه؟ پسر میگه: اره میدونم، زنه شاهه دیگه. ولی بازم میگم: روسریت رو سرت کن. محافظ برمیگرده یه سیلی محکم به صورت پسر میزنه و میرن. فرح وقتی برمیگرده تهران، به شاه میگه اصفهان به درد جشن نمیخوره و داستان پسره رو تعریف میکنه و میگه یه همچین آدمایی داره. جشن ۲۵۰۰ ساله رو توی شیراز میگیرن و چه افتضاحات فرهنگی و... هم توی اون جشن بوده. ولی هیچ وقت اون پسر اصفهانی نفهمید، تذکرش چه اثری گذاشت. شهرشون نجات داد.

اطلاعیه کلاسها