eitaa logo
دخترانـــِــ فاطــمــے🇵🇸
604 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
4 فایل
بہ‌نامـش‌و‌در‌پناهـش:) کسانی‌که‌برای‌هدایتِ‌دیگران تلاش‌‌می‌کنند،‌به‌جای‌مُردن، شهیدمی‌شوند..!🌱 -استادپناهیان- اینجا؟جمع نوکرای حضرت مادر(س)🤍:) کپی؟!‌حلاله‌سید خادم‌ چنل‌: @magnonn7
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی بیاد اینو به من بده🤌🏻🤍
سلام رفقای عزیز ببخشید چند روز نتونستم کتاب معرفی کنم🥲 الان جبران میکنم🦋 اعضای جدید هم بدونن من هر روز یک کتاب معرفی میکنم یعنی ادمعرفی کتاب هستم🙂 من رو به اسم یاس بشناسید
ولی چایی مسجد🥲🤍
یه صلوات برا بابا مهدی میفرستی ؟🤍
📚 از چیزی نمیترسیدم 🔻نویسنده: قاسم سلیمانی 🔅زندگی نامه خودنوشت رده سنی:جوانان_بزرگسالان 🔸درباره کتاب از چیزی نمی‌ترسیدم شرح رشادت‌ها و شجاعت‌های سردار سلیمانی بر کسی پوشیده نیست اما انتخاب نام کتاب در واقع برگرفته از داستانی است که خود ایشان در کتاب نقل می‌کند. شهید سلیمانی در این کتاب با اشاره به حادثه هتک حرمت یک مامور شهربانی در زمان شاه به یک دختر بی‌حجاب می‌نویسد:  «دختر جوانی با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیاده رو در حال حرکت بود که درآن روزها یک امر طبیعی بود. در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد. این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته ام کرد. بدون توجه به عواقب آن تصمیم به برخورد با او گرفتم. پاسبان شهربانی به سمت دوستش رفت که پاسبان راهنمایی بود و در چهارراه که جنب شهربانی مستقر بود. به سرعت با دوستم از پله های هتل پایین امدم. آن قدر عصبانی بودم که عواقب این حمله هیچ اهمیتی نداشت. دو پلیس مشغول گفت وگو با هم شدند. برق آسا به آن ها رسیدم. با چند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم. خون از بینی هایش فوران زد. پلیس راهنمایی سوت زد. چون نزدیک شهربانی بود. دو پاسبان به سمت ما دویدند با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یکی از تخت هها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند. قریب دو ساعت همه جا را گشتند اما نتوانستند مرا پیدا کنند. بعد از هتل خارج شدم و به سمت خانه مان حرکت کردم. زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود. حالا دیگر از چیزی نمی‌ترسیدم.»
میگفت: همیشه‌ عکس یه‌ شهید‌ تو اتاقتون داشته‌ باشید. پرسیدم‌ چرا؟ گفت‌:اینا‌ چشماشون‌ معجزه‌ میکنه هر وقت‌ خواستید گناه‌ کنید‌ فقط‌ کافیه نگاهتون‌ بهش‌ بخوره... 🥲🌱
_کتاب به قلم:سعیده سادات اکبری رده سنی:نوجوانان_جوانان داستان زندگی دختری نوجوان که در سن 16سالگی آسمانی شد. شهیده راضیه کشاورز در 11شهریور1371، هم‌زمان با نوای ملکوتی اذان ظهر در مرودشت شیراز به دنیا آمد. والدینش به خاطر ارادتی که به خانم فاطمه‌زهرا (سلام الله علیها) داشتند نام راضیه را برایش برگزیدند. راضیه تا قبل از بهار 16سالگیش موقعیت‎‌های چشمگیری را در زمینه ورزش کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصیل کسب کرد. سرانجام در سن 16سالگی در فروردین‌ماه سال1387 بعد از آنکه از زیارت بارگاه امام‌رئوف(ع) به شهرش بازگشت، آرزویش برآورده شد و بر اثر انفجار بمب در حسینیه کانون‌فرهنگی رهپویان‌وصال‌شیراز توسط عوامل تروریستی وابسته به غرب، به شهادت‌رسید...
دخترانـــِــ فاطــمــے🇵🇸
_
«فَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» خُدا بخواهد غیرممکن هم ممکن می‌شود...🌱🕊️
دخترانـــِــ فاطــمــے🇵🇸
_
ولی این عکس ته آرامشه 🤌🏻🤍 قبول دارید‍؟...:)