eitaa logo
بارانی‌ها
693 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
149 ویدیو
10 فایل
کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧️🌸 📍مشهدمقدس، احمدآباد، ابوذر غفاری ۹، پ ۱۰۸ موسسه معارف اسلامی ضحی 🔸جهت ارتباط با ادمین: @kelashaye_baran
مشاهده در ایتا
دانلود
چهارشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۱۰ - کلاس 🧠 خانم صدوقی - در کلاس سواد رسانه این هفته، مبحث «خوب سوال کردن» را ادامه دادیم. یکی از مهارت های مهم که هر انسانی باید به آن دست پیدا کند، ⬅️ «تفکر نقاد» است. ‼️و به خصوص در آموزش سوادرسانه، یکی از اهداف مهم این است که متربی یاد بگیرد، با محتوای رسانه‌ای، 1⃣نقادانه 2⃣ و همچنین پرسشگرانه برخورد کند. برای دستیابی به تفکر نقاد، ⬅️⬅️ ذهن باید پرسشگر شود. ♨️به همین دلیل در این جلسات در تلاش هستیم تا بصورت کارگاهی و عملی، خلاقیت بچه‌ها را در پرسشگری افزایش دهیم. ~ کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧 @dokhtaraneh_baran🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ، صبح شما بارانی های عزیز بخیر 🌿 ولادت حضرت ماه ، ابالفضل العباس (ع) رو بهتون تبریک می گم . 🌕🌻 وقتی اعیاد پرشور شعبانیه و دهه فجر باهم از راه برسن ، دیگه چه شود . اومدم باهم چند تصویر از گوشه ای از تزئینات 🇮🇷 بچه هارو باهم ببینیم و دلمون شاد بشه .🤩 🔻تزئینات مربوط به هر دو روز چهارشنبه و پنج شنبه هست .
💚🤍❤️
🎈🎊
🎀🍬
🇮🇷🎉
۴۶ 🎂💗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلاس | خانم کریمی پنج شنبه - ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ "نوشته دخترمون خانم فاضله چنگیزی" حضرت موسی تصمیم گرفت که به مصر برگردد.وقتی موسی قصد سفربه مصر کرد شعیب به او هدیه ای داد؛گنجه ای را نشان داد که پر از عصای چوبی بود.موسی سمت گنجه رفت و عصایی به سمت دستش حرکت کرد. شعیب گفت:آن عصا را بگذار و یکی دیگر بردار.موسی دوباره خواست عصایی بردارد که تا ۳ بار همان عصا به سمت دستش حرکت کرد.سرانجام شعیب گفت:این عصا صاحبش را پیدا کرده است.این عصا میراثم از پدرم آدم است.آنها شروع به حرکت کردندکه در طوفان کویر گیر افتادند.موسی خانواده اش را داخل غاری پناه داد و گفت:آتشی میبینم.بروم که از آتش برایتان بیاورم تا گرم شوید.به سمت آتش رفت.دید درختی سبز در حال آتش گرفتن است ولی وقتی به سمتش رفت دید آتش نه میسوزاند و نه دودی دارد. موسی هراسید و خواست برگردد که ناگهان ندایی شنید: انی انا ربک فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی _در روایات سرزمین طوی را کربلا معنا کردند_که یعنی حضرت موسی به روایتی طی الارض کرده بودند.موسی در زمان وارد شدن به آن سرزمین کفش هایش را در آورد. ندا آمد: عصایت برای چه است؟ موسی گفت: عصایم برای چرا بردن گوسفند‌ها برای راه رفتن برای تکیه دادن و... که همه ی آنها پر از "منیت" بود (عصای من.تکیه دادن من) دوباره ندا آمد: عصایت را بینداز. موسی این‌کار را کرد و عصا تبدیل به اژدها شد. موسی اژدها را که دید ترسید و قصد فرار کرد و به خداوند گفت: نترس من با توام. موسی باشنیدن این حرف آرام شد. خداوند فرمان داد:اژدها را بگیر. و اژدهادوباره تبدیل به عصا شد. سپس خداوند گفت:دستت را به داخل گریبانت ببر.موسی این‌کار را انجام داد و وقتی دستش را بیرون آورد دستش همانندخورشید نورانی شده بود. خداوند به موسی فرمان داد که با این دو معجزه برو و فرعونیان را نجات بده که امیدی به نجات یافتنش هست و اگر نجات نیافت و گمراه ماند آن‌وقت کوتاه بیا و با مردم آنجا مهاجرت کنید.حضرت موسی گفت: رب اشرح لی صدری(پروردگارا دلم را گشاده کن) و یسرلی امری(کارم را آسان کن) واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی (و گره از زبانم باز کن تا بتوانم سخنم را بگویم) و اجعل لی وزیرا من اهلی هارون اخی(و برای من دستیاری از کسانم قرار بده برادرم هارون را) موسی قصد سفر به مصر می‌کند. اما با ماموریتی که دارد نگران خانواده اش می‌شود. به روایتی آنها را به کاروانی می‌سپارد که برگردند و تنهایی عازم سفر به مصر می‌شود. فلش بک (بنی اسرائیل دعاهای زیادی ‌کردند که خداوند ۱۰ سال ظهور منجی را براشان عقب انداخت دوباره عقب انداخت تا ۴۰ سال) سر انجام دعاهای بنی اسرائیل نتیجه می‌دهد و حضرت موسی ۴۰ سال زودتر برای قوم بنی اسرائیل ظهور می‌کند. اینجا جایی‌ست که حضرت موسی از میان صحرا به مردم بنی اسرائیل می‌رسد. ~~~~~ کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧 @dokhtaraneh_baran🌿
کلاس | خانم راد پنج شنبه - ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ در جلسه آخر کلاس روایت فلسطین به صورت تخصصی درباره سرزمین فلسطین صحبت کردیم، درباره اینکه اولین ساکنان اون چه کسانی بودند و چرا این سرزمین برای مسلمون ها و همینطور صهیونیسم مهمه. از طرفی در زمان سفر کردیم و بعضی از اتفاقات مهمی که از جنگ جهانی اول و تقسیم شدن کشور عثمانی برای فلسطین افتاد تا طوفان الاقصی رو بررسی کردیم. ~ کانون فرهنگی تربیتی دخترانه باران🌧 @dokhtaraneh_baran🌿