🌺 امام رضا علیه السلام میفرماید که اگه دیدی یه نفر گناه نکرد #فریبش رو نخور! ممکنه که اصلا عرضه ی گناه کردن رو نداشته باشه!
🔷 خیلی جالبه. واقعا توی دنیا نمیشه که کسی رو به راحتی قضاوت کرد.
⭕️ نه اونی که مثلا مذهبیه نمیشه گفت که خیلی آدم خوبیه و نه اونی که غیر مذهبی هست میشه گفت که آدم بدیه!
😒
اون چیزی که مهمه #تلاش انسان هست و بس!
⭕️ مثلا کسی که توی حوزه علمیه میره و ریش میذاره واقعا هنری نکرده ولی اگه کسی در محیطی باشه که همه ریششون رو میزنن ولی این "به خاطر اطاعت امر خدا" ریش میذاره واقعا هنر کرده
این رو خدا میخره...
🔶 توی بحث کنترل ذهن هم همینطوره. شما تمرینت رو بکن.
✅ ممکنه یه نفر دو روز تمرین کنه و به نتیجه برسه، یه نفر هم یک ماه یا یه سال
تمرین کنه و به نتیجه برسه؛ اصلا ممکنه یه نفر هیچ وقت نتونه ذهنش رو کنترل کنه
✔️ در هر صورت کسی که تلاش بیشتری میکنه اجر بیشتری هم میبره.
✅ کلا هر کسی در هر درجه ای از مقامات معنوی قرار داره، همیشه باید امیدوار به آینده و فضل خداوند متعال باشه.
باید مراقب باشید که شیطان نامرد این وسط نیاد و نا امیدتون کنه.
🌺 مهم ترین اسلحه ی مومن، #امیدواری به خداوند هست.
مراقب باشید ابلیس رجیم، این اسلحه رو ازتون نگیره...☺️
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🌱#نوجوان
@dokhtaranetahoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #تماشایی
⚠️ دشمن یکی است ولی روشش متفاوت است
✌️ اگر میخواهید آسیب نبینید...
✂️ بخشی از سخنان آقا در نماز جمعه تهران| ۱۴۰۳/۷/۱۳
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @dokhtaranetahoora
وحدت در برابر دشمن_1399825214340.mp3
2.76M
🎙 #شنیدنی | وحدت در برابر دشمن
👊 امروز که دشمن در برابر کشور ایستاده، همه متحد بشوند...
📱 #مجازیان
📻 #رادیونو شنیدنیهای رسانه نو+جوان
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @dokhtaranetahoora
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_پنجاه_و_ششم
وقتی لاغرمی شد ، مادرم ناراحت می شد ..
ولی می دیدیم خودش از اینکه لاغر شده بیشترخوشحال است😂
می گفت:((بهترمی تونم تحرک داشته باشم وکارام رو انجام بدم!))
مادرم حرص می خورد ..
به زور دوسه برابر به خوردش می داد😐
غذاهای سفارشی و مقوی برایش می پخت: آبگوشت ، ماهیچه و آش گندم ..
اگرمی گفت:((نمی تونم بخورم)) ، مادرم از کوره در می رفت که:
((یعنی چی؟)) باید غذا بخوری تا جون داشته باشی!))
همه عالم و آدم از عشق وعلاقه اش به کله پاچه خبر داشتند.
مادرم که جای خود ..
تادوباره نوبت ماموریتش برسد ، چند دفعه کله پاچه برایش بار می گذاشت
پدرم می خندید که((کاش این بنده خدا همیشه اینجا بود تاما هم به نوایی می رسیدیم!))😂
پدرم بهش می گفت:((شما که هستی مرجان می گه ، می خنده و غذا می خوره ، ولی وای به روزایی که نیستی!
خیلی بداخلاق می شه ، به زمین وزمون گیر می ده..
اگه من یا مادرش چیزی بگیم ، سریع به گوشه قباش برمی خوره ..
مارو کلافه می کنه...
ولی شما اگه از شب تا صبح هم بهش تیکه بندازی ، جواب می ده و می خنده!))
به پدرم حق می دادم..
زور می زدم با هیئت رفتن و پیاده روی و زیارت ، سرگرم شوم..
اما این ها فقط تسکینم می داد ، دلتنگی ام را از بین نمی برد ..😣
گاهی هم با گوشی ، خودم راسرگرم می کردم.
وقتی سوریه بود ، هرچیزی را که می دیدم به یادش می افتادم .
حتی اگر منزل کسی دعوت بودم یا سرسفره ، اگرغذایی بود که دوست نداشت یا برعکس ، غذایی که خیلی دوست داشت به یادش می افتادم❤️
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_پنجاه_و_هفتم
درمجالسی که می رفتیم و او نبود ، باز دلتنگی خودش را داشت..💔
به هرحال وقتی انسان طعم چیزی را چشیده وحلاوت ان را حس کرده باشد ، درنبودش خیلی بهش سخت می گذرد..
در زمان مرخصی اش ، می خواست جور نبودش را بکشد.
سفره می انداخت ، غذامی اورد ، جمع می کرد ، ظرف می شست ، نمی گذاشت دست به سیاهو سفید بزنم...
می نشست یکی یکی لباس ها را اتو می زد.
مهارت خاصی دراین کار داشت و اتوکشی هیچ کس را قبول نداشت😐
همان دوران عقد یکی دو بار که دید چندبار گوشه دستم را سوزاندم ، گفت:
((اگه تو اتو نکنی بهتره!))😅
مدتی که تهران بود ، جوری برنامه ریزی می کرد که برویم دیدن خانواده یکی از همرزمانش.
از بین دوستاش فقط با یکی رفیق گرمابه وگلستان بودند و رفت امد داشتیم..
می شد بعضی شب ها همان جا می خوابیدیم و وقتی هم هر دونبودند ، بازماخانم ها باهم بودیم😁
راضی نمی شدم دوباره مادر شوم ..
می گفتم:((فکرشم نکن! عمرا اگه زیربار بچه و بارداری برم!))
خیلی روضه خواند . میگفت : ((الان تکلیفه آقا گفتن بچه بیارید))
ومی خواست با زیاد شدن نسل شیعه متقاعدم کند!
بهش گفتم:((اگه خیلی دلت بچه می خواد ، می تونی دوباره ازدواج کنی!))
کارد بهش می زدی ، خونش درنمیآمد .
می گفت:((چندسال سختی کشیدم که آخر از یکی دیگه بچه داشته باشم؟!))
به هرچیزی دست زد که نظرم راجلب کند ، امافایده نداشت!
نه اوضاع و احوال جسمی ام مناسب بود ، نه از نظر روحی امادگی اش را داشتم.
سر امیر محمد پیر شدم😣
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
آدم می تواند زخم ها و جراحی ها را تحمل کندرچون خوب می شود ، اما زخم زبان ها را نه ..💔
زخم زبان به این زودی ها تسکین پیدا نمی کند.
برای همین افتاد به ولخرجی های بیجا و الکی ..
فکر می کرد با این کارها نگاهم مثبت می شود.
وضعیت مالی اش اجازه نمی داد ، ولی می رفت کیف و کفش مارک دار و لباس های یکدست برام می خرید ، اما فایده ای نداشت..
خیلی بله قربان گو شده بود😐
می دانست که من باهیچ کدام از این ها قرار نیست تسلیم شوم..
دیدم دست بردارنیست ، فکری کردم وگفتم شرطی جلوی پایش بگذارم که نتواند عمل کند...
خیلی بالا پایین کردم ، فهمیدم نمی تواند به این سادگی ها به دلیل موقعیت شغلی اش سفر خارجی برود.
خیلی که پاپی شد ، گفتم:((به شرطی که من رو ببری کربلا!))☺️
شاید خودش هم باورش نمی شد محل کارش اجازه بدهند ، اما آن قدر رفت وامد که بلاخره ویزا گرفت.
مدتی باهم خوش بودیم.
باهم نشستیم از مفاتیح ، آداب زیارت کربلا را دراوردیم.
دفعه اولم بود می رفتم کربلا😍
خودش قبلا رفته بود.
آنجا خوردن گوشت را مراعات می کرد ونمی خورد.
بیشتر با ماست سالادوبرنج واین ها خودش را سیر می کرد.
تبرکی های سنگ حرم را خریدیم.❤️
برخلاف مکه ، نه رفتیم بازار و نه خرید ..
وقت نداشتیم و حیف مان می امد برای بازار وقت بگذاریم .
می گفت:((حاج منصور گفته توی کربلا خرید نکنید.اگه خواستین برین نجف!))
از طرفی هم می گفت:
((اکثر این اجناس تهران هم پیدا می شه ، چرا بارمون رو سنگین کنیم؟))
حتی مشهد هم که می رفتیم ، تنها چیزی که دوست داشت بخریم ، انگشتر و عطر بود.
زرشک و زعفران هم می آمد تهران می خرید.
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_پنجاه_و_نهم
همه ی هم و غمش این بود که تا جایی که بدنمان می کشد ، در حرم بمانیم😍 زیارت نامه بخوانیم و روضه و توسل . سیری نداشت ...
زمانی که اشکی نداشت ، راه می افتاد که برویم هتل.
هتل هم می آمد که تجدید قوا کند برای دوباره رفتن به حرم ..
در کاروان ، رفیقی پیدا کرد لنگه خودش..
هم مداح بود هم پاسدار!
مداحی و روضه کاروان را دو نفری انجام می دادند ،ولی اهل این نبود ، که با کاروان و با جمع برود ..
می خواست دو نفری باهم باشیم .
می گفت :« هرکی کربلا میره ، از صحن امام رضا میره!»💛
قسمت شد خادم حرم حضرت عباس علیه السلام فیش غذا به ما داد ..
خیلی خوشحال بودیم ، رفتیم مهمانسرای حضرت 😍
با خواهرم رفتیم برگه جواب آزمایش را بگیریم ، جوابش مثبت بود .
میدانستم چقدر منتظر است...
مأموریت بود .
زنگ که زدم بهش گفتم ، ذوق کرد .
میخندید 😅
وسط صحبت قطع شد ..
فکر کردم آنتن رفته یاشارژ گوشی اش مشکل پیدا کرده .
دوباره زنگ زد ، گفت : « قطع کردم برم نماز شکر بخونم!»✨
این قدر شاد و شنگول شده بود که نصف حرف هایم را نشنید 😉
خیلی انتظارش را می کشید..
در ماموریت های عراقی و سوریه لباس نوزاد خریده بود و در حرم تبرک کرده بود به ضریح .
در زندگی مراقبم بود ، ولی در دوران بارداری بیشتر...
از نه ماه ، پنج ماهش نبود و همه آن دوران را خوابیده بودم ..
دست به سیاه و سفید نمی زدم . از بارداری قبل ترسیده بودم .
خیلی لواشک و قرء قوروت دوست داشتم
تا اسمش میامد هوس می کردم.
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_شصتم
پدر و مادرم می گفتند : « نخور فشارت می افته! »
اما محمدحسین برایم می خرید..
داخل اتاق صدایم میزد : « بیا باهات کار دارم!»
لواشک و قره قوروتها را یواشکی به من می داد و با خنده می گفت :
« زن مارو! باید مثه معتادا بهش جنس برسونیم ! » 😂
نمی توانستم زیاد در هیئت ها شرکت کنم .
وقتی میدید مراعات می کنم ، خوشحال می شد و برایم غذای تبرکی می آورد 🙃
برای خواندن خیلی از دعاها و چله ها کمکم می کرد .
پا به پایم می آمد که دوتایی بخوانیم.
بعضی را خودش تنهایی می خواند 😂
زیاد تربت به خوردم میداد.
به خصوص قبل از سونوگرافی و آزمایش ها..
خودش از کربلا آورده بود و می گفت : « اصل اصله!»
اسم بچه را از قبل انتخاب کرده بودیم : امیرحسین
در اصل ، امیرحسین اسم بچه اولمان بود .
به پیشنهاد یکی از علمای تهران ، گذاشتیم امیرمحمد .
گفته بود : « اسم محمد رو بذارید روش تا به برکت این اسم ، خدانظر كنه و شفا بگیره ! »
می گفت :
« اگه چهار تا پسر داشته باشم ، اسم هرچهارتاشون رو میذارم حسین ! »😁
با کمک مادرم ، داخل ماشین نشستم .
راه افتاد . روضه گذاشت ، روضه حضرت علی اصغر..
سه تایی تادم در بیمارستان گریه کردیم برای شیرخواره امام حسین (ع)💔
زایمانم در بیمارستان خصوصی بود ..
لباس مخصوص پوشید آمد داخل اتاق .
به نظرم پرسنل بیمارستان فکر می کردند الان گوشه ای می نشیند و لام تا کام حرف نمی زند..
برعکس ، روی پایش بند نبود ، هی قربان صدقه ام می رفت😂
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ده دقیقهای فقط با یدونه تخم مرغ😳
بدون خمیرمایه و استراحت با چند قلم
مواد ساده خیلی فوری پیراشکی لقمهای رو
درست کن🤤
مواد لازم :
کمی وانیل
تخم مرغ ۱ عدد
ماست شیرین ۱ لیوان
بیکینگ پودر ۱ ق غ
آرد ۱ و ⅓ لیوان
شکر ⅓ لیوان
🦋@dokhtaranetahoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشگل تر از این لقمه مدرسه نداریم
ارد قنادی ۲ لیوان
شکر و نمک ۱ ق چ
خمیر مایه ۱ ق غ
اب ۳/۴ لیوان
روغن ۵ ق غ
گوشت چرخ کرده ۲۰۰ گرم
پیاز ۱ عدد
فلفل دلمه ای ۱ عدد
نمک و فلفل سیاه و پولبیبر
فلفل هندی و اویشن
پنیر پیتزا ۲۰۰ گرم
🦋@dokhtaranetahoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️📱اینستاگرام چگونه با شنود مکالمات، اکسپلور شما را جهتدهی میکند؟
📌🤖نقش #هوش_مصنوعی در مدیریت افکار شما!
🦋@dokhtaranetahoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیروز زیر سایه موند رجزخوانی ایشون
چند تیکه شاهکار داشت...
دوباره ببینید...
.
#نماز_جمعه #جمعه_نصر
🇵🇸🇮🇷#لبیک_یا_امام_خامنهای
🦋@dokhtaranetahoora
دعای امروز ❤️🌷❤️
💚✨بـــــارالــــهــــا
🤍✨امروز توفیق بندگی
💚✨و دوری از ،
🤍✨گـنـاه و نــیـت پــاک
❤️✨وشـنـاخـت حــرام را ،
🤍✨بــه مــا عـطــا فــرمــا
❤️✨و با هدایت و استقامت،
🤍✨در راهت گرامیمان بدار ....
❤️✨آمین یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام
🤍✨ای صاحب جلال و بزرگواری
🍁🍂@dokhtaranetahoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁هر روز می تواند
🍂يك رنگ متفاوت داشته باشد
🍁اصلا يك روز ديگر باشد
🍂نه شبيه ديروز
🍁نه شبيه خيلی از روزهای رفته
🍂شبيه خودش
🍁شبيه يك روز خوب
🍂سلام صبحتون عالی حال دلتون خوب
🍁امروزتون پر از خبرهای خوب
🍁🍂@dokhtaranetahoora
27.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #تماشایی
✌️ وقتی مسلمانان همبستگی داشته باشند، پیروز میشوند
😈 اما ترفند دشمن مقابل این است
✂️ بخشی از سخنان آقا در نماز جمعه تهران | ۱۴۰۳/۷/۱۳
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱@dokhtaranetahoora
👌✨نکته طلایی
✨در تمام صحنه هاي زندگي فاطمه سلام الله علیها #رضايت_خدا بر غير خدا ترجيح داشت.
💕وقتي حضرت علی(ع) به خواستگاري زهرای مرضيه عليها السلام آمدند، پيغمبر خدا "ص" به ايشان فرمودند: دخترم! علي، به خواستگاريت آمده
👈 نخستين سؤالي كه حضرت فاطمه پرسيد اين بود: أرَضِيَ الله؟ آيا خدا از اين ازدواج من راضي است؟
📗نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۴۵
@dokhtaranetahoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارتباط دختر و پسر به قصد ازدواج
یکی از عزیزان می گفت: ارتباط من با دختری فقط به قصد آشنایی برای ازدواج و قصد من خیره ...!
آیا بازم اشکال داره این ارتباط عاشقانه بین دختر و پسر یا نه
یکی از مشکلات شایع بین دختر و پسرها اینه که تمومی نداره این دوستی های جدید و کات های متعدد و در نهایت ....👆
#سیدکاظم_روحبخش
@dokhtaranetahoora
#استاد_عباسی_ولدی
✅ ازدواج یک نیاز است ....
⁉️ حرفهای شما درباره ازدواج جوونا خوبه، ولی کو گوش شنوا؟! واقعاً کسی به حرفای شما درباره ازدواج آسان عمل میکنه؟
اصل سرمایهٔ عمل کردن به این حرفها در مردم ما وجود داره. فقط مردم باید بدونن که در صورت عمل نکردن به این حرفها، جوونا و در نهایت کشور به خطر میافتن.
ما همون مردمیم، فقط باید باور کنیم جوونای ما مثل نون شب و حتی شدیدتر از اون، نیاز به ازدواج دارن. ما هنوز باور نکردیم که ازدواج یه نیازه.
⚠️ مگه میشه پنهان کرد که بالا رفتن سن ازدواج تو جامعهٔ، به پایین اومدن سن فساد کمک میکنه؟ مگه میشه تردید کرد که گسترش فساد، از زلزلهٔ ده ریشتری هم خطرناکتره؟
👌باید این ها رو باور کرد. اگه این واقعیات رو باور کنیم، اون وقت همه دست به دست هم میدیم و کسی منتظر اون یکی نمیمونه.
📚 نیمه_دیگرم
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
@dokhtaranetahoora
29.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹️میخوام برای ازدواج دختر خانمی رو به مادرم معرفی کنم ولی ایشون میگن اول مواردی که من میگم رو پیگیری کنیم. چه باید کرد؟
🍂پاسخ استاد شهاب مرادی در#کلاس_مجردها
💍فرهنگ غلط
💍کار نادرست
💍گفت و گو
💍کمک از بزرگترها
💍اقتدار.احترام.تواضع
@dokhtaranetahoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خطبه عقدزیبایی...
الهی روزی همه جوونا بشه🤲
@dokhtaranetahoora
❣مهریه ما يك جلد كلام الله مجيد بود و يك سكه طلا ❣
💓 سكه را بعد عقد بخشیدم...
📖 اما آن يك جلد قرآن را محمد بعد از ازدواج خريد و صفحه اولش اينطور نوشت:
💕 "اميدم به اينست كه اين كتاب اساس حركت مشترك ما باشد و نه چيز ديگر،كه همه چيز فنا پذير است جز اين كتاب" 💕
🌷حالا هر چند وقت يكبار كه خستگي بر من غلبه ميكند
اين نوشته ها را ميخوانم و آرام ميگيرم.
🌹 همسر شهيد محمد جهان آرا 🌹
#ازدواج_آسان_همراه_باعشق 😍
🌸 پیامبر اکرم (ص) :
💐 اسلام داشتن همسر را بعد از دین ،
بالاترین نعمت و سودمندی برای مومن
می داند...
📒 وسائل شیعه ج۲۰
#نکات_آموزنده
@dokhtaranetahoora
✅ ساده شروع کردیم...
💠 زمان ما هم، رسم و رسوم ازدواج زیاد بود. ریخت و پاش هم بیداد می کرد. ولی ما از همان اول ساده شروع کردیم؛ خریدمان یک بلوز و دامن برای من بود و یک کت وشلوار برای مرتضی. چیز دیگری را لازم نمی دانستیم.
💠 به حرف و حدیث ها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم؛ خودمان برای زندگی مان تصمیم می گرفتیم. همین ها بود که زندگی مان را زیباتر می کرد.
🔹همسر شهید آوینی
📚نیمه پنهان ماه
#ازدواج_آسان
#ساده_زیستی
@dokhtaranetahoora