eitaa logo
دختــران زهـرایے
164 دنبال‌کننده
894 عکس
151 ویدیو
2 فایل
بوےزهراومریـم‌وهاجر ، ازپَرچادرت‌سرازیـراست..! بشکندآن‌قلم‌کـہ‌بنویـسد ، ((دِمُدِـہ‌گشت‌ودست‌وپاگیـر))است..! 🍃🌸 کپےمطالب باذکر۱۰صلوات‌‌،درتعجیـل‌وفـرج‌ آقاامام‌زمانـ (عج) 🌸🍃 فوروارد‌قشنگتره! داستانهاے‌: 🌸🌱مسافرکربلا🌱🌸 و ♥️✨پسرک‌فلافل‌فروش✨♥
مشاهده در ایتا
دانلود
آخداماروببخش‌که‌توۍحفظ‌کردن سوره‌هاۍقرآن‌مۍلنگیم‌ ولۍآهنگاروحفظیم‌وافتخار هم‌مۍکنیم.😔💔.! 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
عشق‌یعنے؛ دڔ‌میاݩ‌صد‌هزاراݧ‌عطر‌خاڝ عاشق‌عطرحریم‌ڪربڷا‌باشۍ‌و‌بس! 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
🌱 وقتے‌ با یکے‌ قهر کردے‌ پشت سرش حرف نزن🤫 شاید دوباره بخواے‌ باهاش دوست بشے‌😉 وقتے‌ ناراحتے‌ تصمیم نگیر😔 وقتے‌ دیر میشه عجله نکن🙃 وقتے‌ یکیو دوسش دارے‌♥️ زود بهش نگو بذار خودش بفهمه😉 وقتے‌ خیلے‌ خوشحالے‌ به کسے‌ قول نده🤝 وقتے‌ یکے‌ دلتو شکست سر یکے‌ دیگه تلافے‌ نکن💔 وقتے‌ بغضت گرفته پیش هرکسے‌ گریه نکن🙂 شاید همون دشمنت باشه،از ته دل خوشحال بشه😉 و آخرش اینکه اگر خودت دلـ♥️ـت صافـه فکـر نکن همـه مثل خودتـن!!!😌 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
پـسری‌از‌دخـتـری‌شماره‌خـواسـت...🚶‍♂ دختر‌گفت:چرآکہ‌نہ‌بفرمآییداین شماره‌من 17_ 32 :/ پسرشگفت‌زده‌شدوگفت:این‌چہ‌نوع‌شماره‌ایست؟!🤨 دخـتر‌پـآسـخ‌داد:قـرآن‌سـوره‌17،آیـہ32!)) ✨خـدآونـدمیـفرمـآیـد: وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَاه: ''بـہ‌زنـآن‌نـزدیـڪ‌نشـوید‌'':) ‌‎‎‌‎ 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
نعمت‌آسمـاٰن‌فقط‌باران‌نیست، گاهۍخُـداٰ‌کسۍ‌را‌نازل‌مۍ‌کـند‌بہ ‌زلالۍ‌‌بارانـ!..‌ 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
زندگی مثل جلسه امتحان است. بارهاغلط مینویسم، پاک میکنم، دوباره غلط مینویسم. غافل ازینکه ناگهان فریاد میزند: (برگه هابالا.....!!!🥀) 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
✨ کاری‌که امروز‌میکنی‌اینده‌ات‌رو‌میسازه‌پس‌بهترین‌رو‌اانجام‌بده🙃🖐🏼❤️ اول به بعد 😌😍 تو میتونے‌ ولے‌ اگه بخواے‌😉 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
بِھِش‌گٌفتَن: چہ‌چیزۍ‌ماࢪوازدٌنیـادوࢪمیڪٌنه..؟ گفت:مٌحبَّت‌امام‌حٌسِین(؏)♥️ گفتن‌یعنی‌محبت‌امام‌حٌسِین ماࢪوازدنیادوࢪمیڪٌنہ!؟🚶‍♂ گفت‌اصلامٌحبَّتِ‌امام‌حٌسِین(ع) بااین‌دٌنیاڪاࢪۍندارھ‌ڪہ(:✋🏻 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
دختــران زهـرایے
♥️✨♥️✨♥️✨ ✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨ ✨♥️✨ ♥️✨ ✨ [°♥️✨پسرک فلافل فروش✨♥️°] #قسمت_چهارم توی خیابان شهیدعجب گل پش
♥️✨♥️✨♥️✨ ✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨ ✨♥️✨ ♥️✨ ✨ [°♥️✨پسرک فلافل فروش✨♥️°] این حس گمگشتگی را سالها بعد که حسابی بااو رفیق شدم بیشتر در درون اویافتم.هادی مسیرهای مختلفی رارفت تا گمگشته اش راپیداکند. به این حقیقت رسیدم که هادی با همه ی مشکلاتی که در خانواده داشت و بسیار سختی میکشیداما به دنبال گمشده درونی خودش میگشت. هادی فوتبالیست خوبی بود.ودرتمامی زمینه هاازبچهاجلو میزد وکاری را به خوبی انجام میداد اما احساس میکردم بازهم گمشده ی خودش را پیدا نکرده است.بعد دراردوی راهیان نور ومشهداورا میدیدم که بیش از همه فعالیت میکرد اما هنوز..... ازلحاظ کار و درامد شخصی هم وضع او خوب شداما باز به آنچه میخواست نرسید.بعد با بچهای قدیمی جنگ رفیق شد. با انها به این جلسه و ان جلسه میرفت.دنبال خاطرات شهدا بود. بعدموتور تریل خریدبرای خودش کسی شده بودبا برخی بزرگترها این طرف و ان طرف میرفت اما باز هم..... تااینکه پایش به حوزه باز شد.کمتر از یکسال در حوزه بوداما گویی هنوز.... بعدهم راهی نجف شد.روح ناارام هادی،گمشده اش را درکنار مولایش امیر المومنین(ع)پیدا کرد او در آنجا آرام گرفت و برای همیشه مستقر شد °راوے‌ حجت السـلام سمیعے‌° همیشه روی لبش لبخند بودنه از این بابت که مشکلی ندارد.من خبردارم که اوبا کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم میکرد. رفاقت بااو هیچکس را خسته نمیکرد.اما مواظب بود در شوخی هایش گناه نباشد. بار اولی که هادی را دیدم قبل از حرکتش به اردوی جهادی بود.وارد مسجدشدم و دیدم جوانی سرش روی پای دیگری گذاشته و خوابیده... رفتم جلو و تذکر دادم که اینجا مسجداست بلند شو.دیدم بلند شد وشروع کرد به صحبت کردن بامن.خیلی حالم گرفته شد چون بنده خدالال بود و با اَده اَده بامن صحبت میکرد.دلم برایش سوخت معذرت خواهی کردم و رفتم سراغ دیگر شهدا. بچهای دیگر هم خندیدند. ساعتی بعد سوار اتوبوس شدیم و اماده ی حرکت. یک نفر از انتهای ماشین با صدای بلند گفت:نابودی همه ی علمای اس.... بعد از لحظه ای سکوت ادامه داد:نابودی همه ی علمای اسرائیل صلوات. همه صلوات فرستادیم. وقتی برگشتم با تعجب دیدم که این همان جوان لال در مسجد بود. به دوستم گفتم مگه این جوان لال نبود؟دوستم گفت فکر میکردی برای چه توی مسجد میخندیدیم.این هادی ذوالفقاری از بچهای جدیدمسجدماست که خیلی پسرخوبیه،خیلی فعال و دلسوز و درعین حال وشوخ طبع و دوست داشتنی،شما رو سرکار گذاشته بود..... °راوے‌:جمعے‌ از دوستان شهیـد° 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
♥️✨♥️✨♥️✨ ✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨ ✨♥️✨ ♥️✨ ✨ [°♥️✨پسرک فلافل فروش✨♥️°] ایام فتنه بود و هرروز اتفاق جدیدی می افتاد.دستوررسیده بودکه بچهای بسیج ایست بازرسی انجام دهند.هادی با یکی ازبچهاکه مسلح بوداطراف خیابان ارجمندی با موتور امدند. ساعات پایانی شب بودکه کارما آغازشد.هنوزساعاتی نگذشته بود که یه سواری قبل رسیدن به ایست بازرسی توقف کرد بعد دنده عقب گرفت و به سمت خیابان ارجمندی رفت.به محض ورود به آن خیابان هادی ودوستش با موتور مقابل اوقرار گرفتند. هریک از انها درب خودرو را باز کردند وفرار کردند.راننده به سرعت فرار کرد اما یکی از انها به سمت یک کوچه ی بمبست رفت.هادی به سمت اورفت و قبل از اینکه به کمک او برویم آن قاچاقچی تریاک رابا دست وچشمهای بسته اورد. جای تعجب این بود که هادی نصف هیکل آن مرد را داشت و بعدا تعریف کرد که انتهای کوچه تاریک بوده وبه آن مرد گفته اگه حرکت کنی میزنمت و بعد هادی چشمهایش را بسته تا نبیندکه مسلح نیست . بچه های بسیج مردم را متفرق کردندبعدهم مشغول شناسایی ماشین شدند.یک بسته ی بزرگ زیر پای راننده بود.همان موقع بچهای کلانتری 14از راه رسیدندو شناسایی کردند که این بسته تریاک است. ماشین و متهم و موادمخدربه کلانتری منتقل شدند.ظهرفردا که وارد مسجدشدیم دیدیم یک پلاکارد تشکر ازسوی مسئول کلانتری جلوی درب مسجد نصب شده بود.از ان پلاکارد از همه ی بسیجیان مسجد بخاطر این عملیات و دستگیری یکی از قاچاقچیان مواد مخدر تقدیر شده بود. هادی پسری بود كه تك و تنها راه خودش را ادامه داد. او مسير دين را از آنچه بر روی منبرها ميشنيد انتخاب ميكرد و در اين راه ثابت قدم بود. مدتی از حضور او در بسيج نگذشته بود كه گفت: بايد يكی از مسائل مهم دين را در محل خودمان عملی كنيم. ميگفت: روايت از حضرت علی ع داريم كه همه اعمال نيک و حتی جهاد در راه خدا در مقايسه با امر به معروف و نهی از منکر، مثل قطره در مقابل درياست. برای همين در برخی موارد خودش به تنهایی وارد عمل ميشد. يك سی دی فروشی اطراف مسجد باز شده بود. بچه های نوجوان كه به مسجد رفت و آمد داشتند از اين مغازه خريد ميكردند. اين فروشنده سی دی های بازی و فيلم كپی شده را به قيمت ارزان به بچها ميفروخت. مشتريهای زيادی برای خودش جمع كرد. تا اينكه يك روز خبر رسيد كه اين فروشنده فيلمهای خارجي سانسورنشده هم پخش ميكند! چند نفر از بچها خبر را به هادی رساندند. او هم به سراغ فروشنده ی اين مغازه رفت. خيلی مؤدب سالم كرد و از او پرسيد: بعضی از بچها ميگويند شما سی دی های غير مجاز پخش ميكنيد، درسته! 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
Panahi-ArbaeinHosseini1397[03].mp3
7.94M
🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربـلا خواهے‌ اگر ! از وادے‌ زینب بگیـر ؛ چون کلیدِ کربـلا،در اختیارِ زینـب اسـت..! 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................