eitaa logo
دختــران زهـرایے
164 دنبال‌کننده
894 عکس
151 ویدیو
2 فایل
بوےزهراومریـم‌وهاجر ، ازپَرچادرت‌سرازیـراست..! بشکندآن‌قلم‌کـہ‌بنویـسد ، ((دِمُدِـہ‌گشت‌ودست‌وپاگیـر))است..! 🍃🌸 کپےمطالب باذکر۱۰صلوات‌‌،درتعجیـل‌وفـرج‌ آقاامام‌زمانـ (عج) 🌸🍃 فوروارد‌قشنگتره! داستانهاے‌: 🌸🌱مسافرکربلا🌱🌸 و ♥️✨پسرک‌فلافل‌فروش✨♥
مشاهده در ایتا
دانلود
Meysam Motiei - Man Ja Moondam (128).mp3
23.92M
🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هࢪ‌سال‌همین‌روز‌دلشوره‌ میگیرم اقا‌نگرانم‌باز‌اگه‌نیام‌میمیرم... :(🥺 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
دختــران زهـرایے
♥️✨♥️✨♥️✨ ✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨ ✨♥️✨ ♥️✨ ♥️ [°♥️✨پسرک فلافل فروش✨♥️°] #قسمت_دهم ....دوستش می گفت: يك بار
♥️✨♥️✨♥️✨ ✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨ ✨♥️✨ ♥️✨ ✨ [°♥️✨پسرک فلافل فروش✨♥️°] شخصيت هادی برای من بسيار جذاب بود. رفاقت با او كسی را خسته نمی كرد. در ايامی كه با هم در مسجد موسی ابن جعفر فعاليت داشتيم، بهترين روزهای زندگی ما رقم خورد. يادم هست يك شب جمعه وقتی كار بسيج تمام شد هادی گفت: بچها حالش رو داريد بريم زيارت؟ گفتيم: كجا!؟ وسيله نداريم. هادي گفت: من ميرم ماشين بابام رو مييارم. بعد با هم بريم زيارت شاه عبدالعظيم . گفتيم: باشه، ما هستيم. هادی رفت و ما منتظر شديم تا با ماشين پدرش برگردد. بعضی از بچها كه هادی را نمی شناختند، فكر می كردند يك ماشين مدل بالا و... چند دقيقه بعد يك پيكان استيشن درب داغون جلوی مسجد ايستاد. فكر كنم تنها جای سالم اين ماشين موتورش بود كه كار می كرد و ماشين راه می رفت. نه بدنه داشت، نه صندلی درست و حسابی و... از همه بدتر اينكه برق نداشت. يعنی لامپ های ماشين كار نمی كرد!.... °راوے یکے از دوستـان شهیـد° 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
♥️✨♥️✨♥️✨ ✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨ ✨♥️✨ ♥️✨ ✨ [°♥️✨پسرک فلافل فروش✨♥️°] رفقا با ديدن ماشين خیلی خنديدند. هر كسی ماشين را می ديد می گفت: اينكه تا سر چهارراه هم نميتونه بره، چه برسه به شهر ری. اما با آن شرايط حركت كرديم. بچه ها چند چراغ قوه آورده بودند. ما در طی مسير از نور چراغ قوه استفاده می كرديم. وقتی هم مي خواستيم راهنما بزنيم، چراغ قوه را بيرون می گرفتيم و به سمت عقب راهنما می زديم. خلاصه اينكه آن شب خیلی خنديديم. زيارت عجیبی شد و اين خاطره برای مدتها نقل محافل شده بود. بعضی بچه ها شوخی می كردند و می گفتند: ميخواهيم برای شب عروسی، ماشين هادی را بگيريم و... چند روز بعد هم پدر هادی آن پيكان استيشن را كه برای كار استفاده ميكرد فروخت و يك وانت خريد. °راوے یکے از دوستـان شهیـد° 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
🖇 ✨کتاب گمگشته دل✨ فصل چهارم♥️ 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
فصل چهارم : سـلام به ظـهور زیبایے‌ ها🌱 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
اگر درخواست رمان هاے مذهبے ، مداحے ، استورے ، کلیپ و.... خاصے رو مد نظر دارید که در کانال گذاشته نمیشه اسمش یا موضوعش رو به پے وے من ارسال کنید اگر پیدا کنم حتما میزارم🌱🌸 @Nasle_zohoor_313 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
🌸🌱فعالیت هر روز از ساعت ۲ تا ۴ 🌱🌸
°دوستـان متاسفانه من امروز جایے‌ هستم و نمیتونم فعالیت کنم به جاش فـردا که جمعه هست و ما فعالیت نداریم فعالیت میکنم شرمندتون انشالله جبرانے‌ فردا یا حق روزتون سرشار از لبخند خدا🌱🌸° 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
🌸🍃 🌸🍃 🌸🍃 🌸🍃 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
🌸🍃 🌸🍃 🌸🍃 🌸🍃 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................
🥀گاهی فقط یک نگاه حرام می تواند خیلی چیزها را از ما بگیرد ... مراقب چشمامون باشیم چون مثل گوگل نیست هر چی رو که نگاه کردیم سابقشو پاک کنیم ....•°~ 🌙🌱 وقتے‌روایتےازشهدا‌میشنویم،وقتے روضه‌ای‌گوش‌میڪنیم متحول‌میشویمواولین‌فرصت‌تصمیم‌به میگیریم.. امااونقدردست‌شیطان‌قویه‌ڪه‌دوباره فریب‌میخوریم‌ومرتڪب‌گناه‌میشیم.. وقتےوصیتنامه‌ رومیخونیم نشون‌میده‌اونهاپاےتوبه‌هاشون‌ایستادند وقتےایستادندبه‌آسمان‌راه‌یافتند.. مسئله‌درجازدن‌ماست! ما‌بایدقوی‌بشیم! باید‌ روبه‌زانودربیاریم‌تابتونیم همچون‌شهدارهاشویم..! (: 🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵 DokhtaraneZahrai666 ..................💫💫💫...................