از مسجد اومد بیرون
تک و تنها
تو کوچه های بیسر و صدا و سوت و کور کوفه قدم میزد...
اما کم کم کفِ روی آب از بین رفت و نقاب ها برداشته شد و با یه تهدیدِ ابن زیاد مردم دور و بر مسلمو خالی کردن....
بوی نامردی و پیمان شکنیِ کوفی ها که از در و دیوار کوفه میومد مسلمو اذیت میکرد...
هی میگه :
کاش می شد بنویسم که نیایی اینجا
که می آید به سر تو چه بلایی اینجا
وقتی هم که مسلمو بستن و تو کوچه ها روی زمین میکشیدنش، تو خلوتِ دلِ خودش با امام حسین هی میگفت:
باز هم شُکر زن و بچّه ندیدند مرا
موقعی که وسط کوچه کشیدند مرا
😭
گفت حسین...
با لب پاره؛ لب بام؛ سلامم به شما
تا بگیرد دلم آرام؛ سلامم به شما
😔
حاصل این سفرت بی علی اصغر شدن است
بی برادر شدن و بی علی اکبر شدن است
😭
کاروانی رسید کربُبلاء..
از آسمان آید ندا ..
اهلاً و سهلاً
حسین ما رسید به کربلاء.
#اللّهمالرزقناکربلابحقالحسینعليهالسلام🖤
#ماهمهعزاداریم🏴
#دوم_محرم🏴
@dokhtaranfatemiii
روز دوم، روز ورود اهل بیت به کربلاست...
به اون ساعتی که حبیب گفت
اصحاب سید الشهدا!
صورت هارو برگردونید
زینب سلام الله میخواد پیاده بشه...💔😭
ولی مقایسه ی ورود اهل بیت به کربلا و خروجشون از کربلا خیلی جگر سوزه...
زینب موقع ورودشون به کربلا صدایِ لالایی ربابِ علی اصغر در آغوش رو میشنید...
اما موقع خروجشون صدای مویه ها و ناله های ربابِ بی علی رو گوش میداد و عین شمع آب می شد 😔😔
السلام علی الحسیـــن
وعلی علی بنالحسـین
وعلی اولاد الحسیــــن
وعلی اصحاب الحسین