eitaa logo
❀ گروه فرهنگی دختران حریرا ❀
290 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
808 ویدیو
2 فایل
🍃🌱✿اللهـم عجـل لـولیک الفـرج✿🌱🍃 ✨گروه‌فرهنگی‌هنری‌دختران‌حریرا✨ • شهرستان گُناباد • تأسیس : ١۴٠٢/٠١/٢۴ ادمین 👈🏻 @Shahede_gomnam313 ناشناسمونه 👈🏻https://harfeto.timefriend.net/17225827717568
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌ 🟣 صحبت های آقای دوستدار مدیر کل دبیرخانه لیگ جت کشور در مورد شکل گیری لیگ جت و اهمیت این موضوع 🇮🇷🌱 ‌
‌ 🟢 صحبت های آقای صائبی یکی از اساتید عالی لیگ‌جت در مورد تصمیم‌گیری‌👌🏻✅ ‌ ‌‌
میخام پارت بدم 😍😍
❀ گروه فرهنگی دختران حریرا ❀
##مسافر_عشق ❤️🌱 #پارت_134 پلک های سنگینم رو بزور باز کردم و اولین چیزی که دیدم دو تیله مشکی نگرانی ب
❤️🌸 بعد از چند هفته : یک هفته دیگه عروسی مونه و من کلی استرس دارم اما نه استرس هایی که یک عروس داره دیگه فکر و ذهنم پی خرید فلان لباس و فلان مدل و رنگ نبود فقط و فقط استرس داشتم که ابراهیم برمی‌گردد یا نه ! دلم ندا میداد که برگشتنی نیست ولی بازم رگه هایی از امید در وجودم زنده بود . مهدیار سعی می‌کرد مرا ازین حال و هوا در بیاورد ولی من خوب می دانستم که چقدر برای خودش هم سخت بود و چقدر در تنهایی هایش اشک می‌ریخت فکر می‌کرد متوجه نمیشم من هم به روی خودم نمی آوردم! مهدیار حالش خوب نبود فقط تظاهر می‌کرد و آنهم فقط برای روحیه دادن به من .. اما من تصمیمم را گرفته بودم اینکه قوی باشم و به گفته ی ابراهیم عمل کنم 🌱 که فردا روزی از من گله مند نباشد حداقل به عنوان یک خواهر میتوانم آخرین درخواست هایش را قبول کنم سخت است اما از حضرت زینب و امام زمان میخواهم این صبر و استقامت را به من عطا کنند .. این چند هفته هیچ ارتباطی نداشتیم و کاملا از او بی خبر بودم ! حتی سپاهیان هم دیگر به من چیزی نمی گفتند مثل اینکه عملیتشان این بار خیلی فرق می‌کرد و خیلی محرمانه تر بود .
🏴 مراسم گرامی‌داشت شهیدان سید حسن نصرالله و سید هاشم صفی الدین تلاوت مجلسی قرآن کریم : آقای جلال مومن آقای جلیل جاودان 🗣 سخنران: حجت الاسلام والمسلمین فاطمی 🎤 با نوای ذاکر اهلبیت: کربلایی علی اکبر کاوه 🗓 پنج‌شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳ | ساعت ۱۹:۳۰ 👈 مکان: مجتمع حسینیه و مهدیه بیلند ▫️پایگاه های مقاومت بسیج بیلند ▫️دهیاری و شورای اسلامی بیلند ▫️هیئت فرهنگی مذهبی سیده زینب (س) ▫️مجتمع حسینیه و مهدیه بیلند
. هادی تویی گم شده در جاده ها منم ! چشمم به لطفِ توست ؛ که پیدا کنی مرا ... 🕊🌱 .
❀ گروه فرهنگی دختران حریرا ❀
. هادی تویی گم شده در جاده ها منم ! چشمم به لطفِ توست ؛ که پیدا کنی مرا ... 🕊🌱 .
. کم کم داریم به نفسای آخر شعبان نزدیک میشیم ، بیا تو این روزای باقی مونده اعمالمون رو نذر رسیدن به آغوش یار کنیم رفیق ❤️🌱 .
❀ گروه فرهنگی دختران حریرا ❀
#مسافر_عشق ❤️🌸 #پارت_135 بعد از چند هفته : یک هفته دیگه عروسی مونه و من کلی استرس دارم اما نه استرس
🌸🌱 چند روز بعد : با صدای آلارم گوشی از خواب بیدار شدم امروز عروسی منه و ابراهیم نیومد که نیومد ... حرف مردم رو کجای دلمون بزاریم ..نمیگن برادرش نیومده مجلس عروسیش ! مهدیار و خانواده اش همه چیز را تدارک دیده بودند تالار و مهمان ... خانه مان آماده شده بود و هر روز با کمک فاطمه میرفتیم و جهیزیه ساده ام را می‌چیدیم .. از جایم بلند شدم و دست و صورتم را شستم و برای ابراهیم نامه ای نوشتم و بعد از اتاق بیرون رفتم صبحانه سبکی خوردم و دوش گرفتم .. مهدیار اومد دنبالم که بریم آرایشگاه سلامی دادم که گفت : سلام قشنگم چطوری؟ لبخندی زدم و گفتم: خوبم شما چطور ؟ مهدیار پرانرژی گفت : عالییی ادامه داد : راستی هدیه ابراهیم برای عروسیمون برداشتی؟ متعجب گفتم : نه هدیه چی؟ گفت : مگه یادت نیست گفته بود تو کمدم براتون هدیه گذاشتم اگه تا روز عروسی نیومدم برین بردارین با لبخند گفتم : آره راست میگی یه لحظه صبر کن برم بیارم .. سمت خانه میروم که مامان صدا می‌زند: چرا برگشتی ؟ _چیزی جا گذاشتم مامان جانم ! مستقیم به اتاق ابراهیم رفتمو و جعبه رو برداشتم و با احتیاط گذاشتم داخل کیفم و سریع به سمت ماشین رفتم و سوار شدم مهدیار خوشحال گفت : بنظرت چیه ؟ _نمیدونم بازش کنیم میخام اولین کادوم کادوی ابراهیم باشه ...
.🤍🌱. امشب با دخترای حریرا دورهم یه گپ و گفت صمیمی داشتیم و کلی برنامه ریزی😍❤️ یه برنامه توپ تو راهه ...😎 🌙 منتظرش باشید که حیفه از دست بدید...👌😉 .