بهر تو کفن بود ، ولی وای حسین
غم سایه فکن بود ، ولی وای حسین
هرچند شدی کشته تو از زهر ، ولی
سر روی بدن بود ، ولی وای حسین...
شهادت امام جوادالائمه (ع) تسلیت باد.
دختران خاص🥀
کتاب قشنگی داری ⚡️💛🙂 ممنونم عزیزم نظر لطفته♥️
صفحه های بعدی نداره؟
⚡️💛🙂
چرا عزیزم داره ولی شما سعی کنید ما رو زیاد کنید منم هر شب چهار داستانش رو میگذارم اگه دیدم دوست داشتید بیشتر میکنم♥️🖤
خیلی خوب و خنده دار بود 😅😅
↯💭🪴
خداروشکر که دوست داشتید🤲 و ممنون که نظر دادید😘🖤
عزیزانم به دلیل شهادت امام جواد کتاب موقعیت ننه رو نمیگذارم ولی پس فردا شب بجاش ۱۲ داستانش رو میگذارم🖤
#سرباز_امام_زمان🌼🖤
May 11
از همین جا دلت را روانة آن حجره ای کن که امام جواد میان حجره افتاده بود، از سوز زهر به خود می پیچید، امّا کشنده تر از این زهر ، زهر بی وفائی همسرش بود، بمیرم برات آقا، محرمی نداشتی، چه کشید جواد الائمه، آن ساعتی که دید امُ الفضل دَرِ حجره را بست ، کنیزانش را جمع کرد و گفت : شادی کنید تا کسی صدای نالۀ امام را نشنود، بعدِ شهادت هم دستور داد بدن امام را بالای بام مقابل آفتاب قرار دهند، اما کبوتر ها می آمدند بالهاشون را به هم می دادند تا آفتاب به این بدن نتابد، اما عاشقان امام جواد، این بدن دیگه برهنه نبود، این بدن دیگه بی سر نبود ، این بدن پاره پاره نبود.
رحمت خدا بر این ناله ها، ای دلهای آماده، بمیرم برای عزیز فاطمه حسین، که دخترش بدن بابا را نشناخت، صدا زد عمه این بدن کیه که داری دردو دل می کنی؟ فرمود: سکینه جان این بدن بابایت حسینِ، همه صدا بزنید حسین جان …💔💔💔🖤😭
چهل شب دیگه،شبِ عاشورایِ حسینِ،اونایی که شب عاشورا ناله میخوان،نفس میخوان....
بگم: یا جواد الائمه! تشنگی سختِ،مادر شهید حججی می گفت: همه صحن های پسرم رو دیدم،هیچ کجا دلم آتیش نگرفت،اسارتش رو دیدم،دست بستنش رو دیدم،حتی سر بریدنش رو دیدم،جیگرم کباب نشد،گفت: یه جا جیگرم سوخت، اونجایی که دیدم پسرم رو دارن سوار ماشین می کنند،دوربین اومد تو صورتش،تا نزدیک شدم دیدم لبای بچه ام خشکِ،فهمیدم بچه ام تشنه است،کاشکی آبش میدادن...بُنَیَّ! قتلوک، ذبحوک و مِنَ الماء منعوک
مادرِ آب کجایی؟ پسرت آب نخورد
روضه اینِ:بعضی نقل ها نوشته روز عاشورا ابی عبدالله روزه بوده،تو اون گرما، تیر و نیزه، زخم، خون از بدن برِ آدم تشنه میشه، من نمیدونم اون عطش،چه عطشی بود؟ کسی که هزار و نهصد و پنجاه زخم داره،یه بدن مگه چقدر جا داره که زخم بخوره؟با عقل جور در نمیاد،سید بن طاووس تو لهوفش نوشت
می دونی چه جوری زدن؟ می اومدن می رسیدن به بدن،می دیدن جای سالمی نداره،نیزه تو جای قبلی فرو می کردن،شمشیر تو جای قبلی...زخم تو جای زخمِ قبلی،یه جای سالم تو بدنِ آقایِ ما نذاشتن،حسین....بیخود نبود عمه ی سادات رگها رو بوسید..*
این کشته ی فتاده به هامون حسینِ توست
این صیدِ دست و پا زده در خون حسین توست
این ماهیِ فتاده به دریایِ خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسینِ توست
حسین....🖤😭😭😭💔💔💔