🍃🌸🍃
اَگه رِفاقَت و مُحبَت
بَرای خدا باشـه..
هیچوَقت اَز هَم نمیپاشه
رِفیق بایَد همه کارِش
بَرای خُدا باشه..
#رفاقتتاشهادت♥
#شہیداحمد مهنه
کانال رسمی دختران سلیمانی بم🍃
@dokhtaransoleymani_bam
شهید سلیمانی:
✍خداوندا ! پاهایم جرأت عبور از صراط را ندارد، من آنها را در بین الحرمین برهنه دواندم، در سنگرها خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خندیدم و گریستم افتادم و بلند شدم.
امید دارم آن جهیدن ها و خزیدن ها و به حُرمت آن حریم ها آنها را ببخشی
#اللهم_ارزقنا_شهادت
#آسیدعلےعشقمونہ
کانال رسمی دختران سلیمانی بم🍃
@dokhtaransoleymani_bam
•|💚🇮🇷|•
فیݪم زندگیت 🎬
روجورےبازےڪن🎭
ڪہ ازدیدن پشت صحنہ اش هم
ݪذت ببرے🤩✌️
❥•ツ•🦋•کانال رسمی دختران سلیمانی بم🍃
@dokhtaransoleymani_bam
[{🗒✏}]انگیزه اشی🦋
چهدعایقشنگیه
خدایا
منرا
سببشکستن
هیچدلی
قرارنده🙂🌱
#یامھدےادࢪڪنے💜💙💚
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال رسمی دختران سلیمانی بم🍃
@dokhtaransoleymani_bam
•|🔗📿|•
#آقاے_منـ♥️🌱
منم آن بنده ے مخلص
کہ از آن روز کہ زادَم
دل و جان را ز تو دیدمـ
دل و جان را به تو دادمـ
حسیــݩجاݩ...
من هر نفَسی راکه جدا از تو کشیدم
غم بود وشرر بود و ضرر بود و دگر هیچ
#
------♡:♡--------
کانال رسمی دختران سلیمانی بم🍃
@dokhtaransoleymani_bam
-----------------------
『عالممنتظرامامزمانہ،
وامامزمان"عج"منتظرِ
آدمایۍکہبلند بشنو
خودشون رو بسازن!.』
•پناهیانگࢪامے
🕊 ماجرای جالب شوخی شهید ابراهیم هادی با دوست خود😊
برای مراسم ختم شهید شهبازی راهی یکی از شهرهای مرزی شدیم. طبق روال و سنت مردم آنجا، مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار میشد. ظهر هم برای میهمانان آفتابه و لگن میآوردند! با شستن دستهای آنان، مراسم با صرف ناهار تمام میشد.☝️
در مجلس ختم که وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهیم کنار او بود. من هم آمدم و کنار ابراهیم نشستم. ابراهیم و جواد دوستانی بسیار صمیمی و مثل دو برادر برای هم بودند. شوخیهای آنها هم در نوع خود جالب بود😄. در پایان مجلس دو نفر از صاحبان عزا، ظرف آب و لگن آوردند. اولین کسی هم که به سراغش رفتند، جواد بود.
ابراهیم در گوش جواد، که چیزی از این مراسم نمیدانست، حرفی زد! جواد با تعجب و بلند پرسید: جدی میگی؟!😳
ابراهیم هم آرام گفت: یواش، هیچی نگو!
بعد ابراهیم به طرف من برگشت. خیلی شدید و بدون صدا میخندید.گفتم: چی شده ابرام؟! زشته، نخند!🙁
رو به من گفت: به جواد گفتم، آفتابه رو که آوردند، سرت رو قشنگ بشور!! چند لحظه بعد همین اتفاق افتاد.😃
جواد بعد از شستن دست، سرش را زیر آب گرفت و...
جواد در حالی که آب از سر و رویش میچکید با تعجب به اطراف نگاه میکرد. گفتم: چکار کردی جواد! مگه اینجا حمامه! بعد چفیهام را دادم که سرش را خشک کند!😂😂
کانال رسمی دختران سلیمانی بم🍃
@dokhtaransoleymani_bam
••🌿••
هـر چه بیشـتر از شهدا فاصـله بگیرے،
فاصـله ے خـودت با خـودت بیشـتر میشه !
شهداشرمندهایم🥀
#شهیدانه
#تلنگر
کانال رسمی دختران سلیمانی بم🍃
@dokhtaransoleymani_bam
#طنزانه😂
پای بابام ضربه خورده بود، مامان بزرگم
زردچوبه و تخم مرغ و کره حیوانی
و ... گذاشته بود رو پاش رفته بودن دکتر
دکتره گفته بود
"سیب زمینی هم میذاشتین کوکو درست میکردین دیگه"😂😂
پسر باس بسیجی باغیرت باشه✌️🏻
نه از این آدمای مذهبی نما.
#پروفایل
#پسرونه✌️🏻
#چریکی😎
•°•کانال رسمی دختران سلیمانی بم🍃
@dokhtaransoleymani_bam