eitaa logo
دختران آفتاب
216 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
113 ویدیو
15 فایل
بهانه جمع صمیمی مان فرزندان معصومی هستند که آینده دنیا در دستان کوچکشان موج می زند... راه های ارتباطی با کانون: ۰۹۱۳۵۱۶۴۳۵۸ @armankhah313
مشاهده در ایتا
دانلود
💐💐💐💐💐💐💐💐 روز معلم را به همه مربیان عزیز مجموعه دختران آفتاب تبریک عرض می کنیم. ممنون از 🌸نازنین زهرا شیرمحمدی🌸 بابت این نقاشی زیبا که برای مربیان کانون دختران آفتاب کشیده اند. 🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺 @dokhtaranyazd
ممنونیم از اظهار لطف مادرها و دختران آفتاب عزیز نسبت به مربیان کانون دختران آفتاب💐 ان شاءالله همیشه سالم باشید و ما بتونیم خدمتگزار شما باشیم در مسیر تربیت اسلامی🙏
💐💐💐💐💐💐💐💐 ممنون از 🌸محدثه سلمانی🌸 بابت این تبریک زیبا که برای مربیان کانون دختران آفتاب فرستاده اند. 🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺 @dokhtaranyazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃🌸🍃🌸🍃🌹🌹 👼 نكات مهم دستوردادن به کودک : هر چه تعداد دستورها كمتر باشد، موثرتر بوده وكودك بهتر متوجه شده و سریع‌تر آن را اجرا می‌كند. دستوری كه به كودك داده می‌شود باید مشخص، خاص و روشن باشد. دستورها باید بیشتر به شكل مثبت باشید. مثلاً به جای گفتن «بلند صحبت نكن» بگویید «آرام صحبت كن». با صدای محكم و قاطع با كودك صحبت كرده و بگویید كه چكار باید بكند، اما نباید دركلامتان خشونت وجود داشته باشد. به اطاعت از دستور، پاداش دهید. دستورها باید درحد سن و فهم و توانایی كودك باشد. سعی كنید دستورها با تهدید همراه نباشند و با لحن خوب و قاطع گفته شوند. 🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂 @dokhtaranyazd
🌸 استفاده از عبارات منفی، اثر منفی در ذهن کودک بجای می‌گذارد. بجای دروغ نگو، بگوییم: وقتی راست میگویی من خوشحال‌تر می‌شوم. 🌸 @dokhtaranyazd
🍄 كودكانی كه با محبت و مهربانی لمس می‏شوند، كمتر از آنانی كه تماس محبت ‏آمیز با والدین‏شان ندارند گریه می‏كنند یا بیمار می‏شوند. 🍄 @dokhtaranyazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 داستان شماره ۵⬅️سنگ انداز دلیر 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ؛ و داوود جالوت را كشت و خداوند به او پادشاهى و حكمت ارزانى داشت. آفتاب که بالا آمد دو لشکر مقابل هم صف کشیدند. صدای همهمه و های و هوی دو سپاه دشت را پر کرد. پرچم ها بالا سر سپاهیان در نسیم می لرزیدند. «طالوت» از جلو سپاهیان می گذشت که چشمش به کوچک ترین سرباز خود افتاد. نوجوان خوشرویی بود. شمشیرش را در دستش چرخاند و صدا زد. - تو اینجا چکار می کنی فرزند؟ «داود» قدمی پیش گذاشت و به فرمانده احترام کرد. از پدرش شنیده بود که طالوتِ قوی هیکل پیامبری از پیامبران الهی است و به دستور حضرت «سموئیل» به فرماندهی لشکر رسیده است. داود با لبخند شیرینی که در چهره اش نمایان بود، رو به فرمانده کرد و گفت: «تنها نیستم ای پیامبر خدا، پدرم نیز آمده است، دو برادرم نیز اینجا هستند!» داود پدر پیر و برادران خود را نشان داد. طالوت لبخند زد و گفت: «مواظب خودت باش، جنگ هنوز برای امثال تو زود است!» آن طرف مردی با زره فولادین زیر آفتاب می درخشید. ناگهان از سپاه خود جدا شد و پیش آمد. وسط میدان کارزار ایستاد و در گلو غرید. - آهای، چرا ساکتید؟ بیایید دیگر، معطل چه هستید؟ قامت غول آسای «جالوت» لرزه بر اندام سپاهیان طالوت پیامبر انداخت. طالوت یکی از فرماندهان با تجربه و قوی هیکل خود را صدا زد و به میدان فرستاد. فرمانده شمشیر از نیام کشید و نعره کشان به سوی جالوت خیز برداشت. جالوت از خشم شمشیر را دور انداخت و با دستان خالی مقابل او ایستاد و ناگهان نعره ای از دل بر کشید. - جالوت را خوار نکن طالوت! خود قدم به میدان بگذار! فرمانده تا رسید مغلوب دستان دراز و وحشی جالوت شد. جالوت به ضربه شمشیر فرمانده جا خالی داد و مچ مرد را با زیرکی گرفت. سپس نعره ای زد و او را به زمین انداخت. بعد با ضربه مشتی سهمگین قلب او را نشانه گرفت. فرمانده در دم جان سپرد و خون از دهانش بیرون پاشید. جالوت برخاست و جلو آمد. لشکر طالوت آرام آرام عقب رفتند. طالوت فریاد کشید. -کجا ای بزدلان؟ او هنوز تنهاست! زمین زیر گام های ترسناک جالوت می لرزید. طالوت جنگاور دیگری به میدان فرستاد. او نیز به یک پنجه چُدنی جالوت از نفس افتاد. جالوت مست و مغرور نعره زد. - خودت بیا طالوت، مرا با مردان ضعیف روبرو نکن! صدای جالوت در دشت و کوه پیچید. طالوت عقب نشینی لشکرش را به آشکارا می دید. می خواست خودش را برای جنگ با دشمن آماده کند که داود از عقب لشکر به جلو دوید. - ای پیامبر خداة اجازه بدهید من به جنگ این کافر بروم! طالوت نگاهی به قامت نحیف داود انداخت و لبخند زد. ادامه دارد............ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @dokhtaranyazd
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ادامه داستان شماره۵ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 - چه می گویی پسر، مردان قوی پنجه و سِتَبر ما از جنگ با او عاجزند، آن وقت تو می خواهی با او بجنگی؟ داود با صلابت و بزرگی سینه اش را جلو داد و گفت: «در این گونه مبارزه آدمی باید با ایمان و توکل بر خدا بجنگد، اگر شما رخصت دهید من این کافر را از روی زمین برمی دارم!» سخنان داود جوان، طالوت نبی را به وجد آورد. دستور داد لباس رزم به تنش کنند و او را راهی میدان کنند. داود سر تعظیم فرود آورد و. سپس فلاخن پشمی خود را از بیخ کمر بیرون آورد و گفت: «ای نبیّ خدا، من با همین فلاخن او را هلاک می کنم. من با همین فلاخن، پیش از اینكه به این جنگ بیایم در كوهستان، خرسى را كه به گلة پدرم حمله كرده بود، كشته ام.»  طالوت با تحسین به سر و بالای داود نگاه کرد. داود استوار ایستاده بود و منتظر اجازة پیامبر خدا بود. پدر پیر و بردارانش جلو آمده بودند و با حسرت به او نگاه می کردند. صدای مست گونه جالوت دوباره شنیده شد. - من تشنه خون هستم، پس کو مردان دلیرت طالوت، اگر کسی نیست خودت قدم به میدان بگذار. طالوت به داود اشاره کرد که به جنگ جالوت برود. -  تو جوان شایسته اى هستى، امیدوارم پیروز شوى!  داود فلاخن را در دستش جا به جا کرد و چند قدمی جلو رفت. جالوت، بادی به غبغب انداخت و با غرور ندا داد: - پسر جان! هیچ مى دانى چه مى كنى و به جنگ كه آمده اى؟ آن هم بى هیچ سلاحى؟ برگرد، حیف است كه در آغاز زندگى به دست من كشته شوى! - من با ایمان خود مى جنگم و نیازى به سلاح ندارم. اكنون خواهى دید كه به كمك پروردگار خود، با همین فلاخن، دمار از روزگار تو در خواهم آورد. داود سنگى درشت در فلاخن گذاشت و جالوت را نشانه رفت. بندهای نازک فلاخن در دست هاى داود چرخید، و ناگهان با رها شدن یکی از دو بند فلاخن، سنگ زوزه كشان، هوا را شكافت و بر گونه راست جالوت نشست. پدر پیر داود زبان به تحسین گشود و بلند گفت: «به راستی که داود در سنگ اندازی با فلاخن نظیری ندارد! او با همین فلاخن جان حیوان وحشی را گرفت.» صدای فغان جالوت بلند شد. خون بینى، چشم و دهانش را پر كرد. جالوت هنوز به خود نجنبیده بود كه سنگ دوم هم با همان شدت و قدرت، استخوان هاى گونة چپش را خرد كرد و سنگ سوم او را از پای درآورد. جالوت که افتاد صداى هلهله از سپاه طالوت برخاست. لشكر جالوت آشفته و پریشان پا به فرار گذاشت. داود، پس از این دلاورى اعتبارى عظیم یافت و طالوت، دختر خود را به همسرى به او داد. نیز پس از طالوت ، جانشین او شد و به پیامبرى رسید. داود حكومتى الهى بنیان نهاد و در دوران حكومت او همه از عدالت و امنیت برخوردار بودند، چندان كه حیوانات و پرندگان نیز از آزار مردم در امان می زیستند. او در كمال نظم، پیامبرى و فرمانروایى مى كرد و گفته اند كه صدایى بسیار زیبایی داشت و چون در محراب «زبور» مى خواند، پرندگان دور او جمع مى شدند. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @dokhtaranyazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 بازی بطری های پنالتی زن 🔷 وسایل مورد نیاز: بطری شوینده، رول خالی دستمال کاغذی، درب بطری ⚡️بطری های شوینده را این روزها دور نیاندازید و این بازی جذاب را تجربه کنید. به جای رول های دستمال کاغذی می توانید از جعبه های کارتونی خالی دیگری هم استفاده کنید.‌ این بازی را کودکان ۴ سال به بالا میتوانند انجام دهند. @dokhtaranyazd
بازی درخانه چند تاس کوچک درست می کنیم و در هر وجه ان یک لغت می نویسیم، مثل: سبد، کودک، تماشا، درخت، پیروزی، همکاری و... . در مرحله اول با یک تاس شروع می کنیم. تاس را می اندازیم و با کلمه ای که می آید یک جمله می سازیم، بعد از اینکه در آن مرحله به تسلط رسید، با دو تاس شروع می کنیم. و سه تاس و ... این بازی مهارت های حرف زدن، دیدن، ارائه مطلب، خواندن و ... را تقویت می کند. همچنین برای تقویت هوش کلامی و برون فردی و تقویت جمله سازی و روخوانی مناسب است. @dokhtaranyazd
👨‍👩‍👧‍👦پیشنهادهایی برای بازی‌های خانوادگی: 👀 پیداکردن وسیله‌ی پنهان‌شده: یکی از اعضای خانواده از اتاق خارج می‌شود، بقیه‌ی اعضا یکی از وسایل را پنهان می‌کنند و از فردی که از اتاق خارج‌شده می‌خواهند که وسیله‌ی پنهان‌شده را پیدا کند. 🧩 ساخت کاردستی با دور ریختنی‌ها 😂 تلاش برای خنداندن یکدیگر: یک نفر تلاش کند تا با هر روش خلاقانه‌ای که می‌تواند بقیه‌ را بخنداند، اولین نفری که خندید مسئول خنداندن بقیه خواهد بود. 🤹‍♀️ اجرای پانتومیم: یکی از اعضا کلمه‌ای را انتخاب می‌کند و بدون صحبت‌کردن از بقیه بخواهد حدس بزنند چه کلمه‌ای است؟! 👂بازی چه صدایی می‌شنویم: همه‌ی‌اعضای خانواده‌ چشم‌های‌شان را ببندند و هرکدام هر صدایی که از اطراف شنید حدس بزند که صدای چه وسیله‌ای یا چه چیزی است، مثلاً صدای تلویزیون، صدای پا و... این بازی را می‌توان با دیدن هم انجام داد. 🔎 قایم باشک: یک نفر چشم‌هایش را می‌بندد و بقیه‌ی اعضای خانواده در جاهای مختلف قایم می‌شوند، حالا فرد مورد نظر چشم‌هایش را باز می‌کند و به دنبال بقیه می‌گردد. 🏹 نشونه‌گیری: وسایل مختلف پلاستیکی را در جای بلندی (بالای قسمت تکیه‌گاه مبل) قرار می‌دهیم و با یک توپ نشانه‌گیری می‌کنیم. 🚶‍♂️راه‌رفتن داخل مسیر مشخص: مسیری با وسایل خانه درست کنید و در میان آن راه بروید به صورتی‌که پای هیچ‌کس بر خط‌های ساخته‌شده دو طرف گذاشته نشود. 🐒مثل حیوانات مختلف راه بروید: تقلید راه‌رفتن حیوانات موجب خودآگاهی کودک از اندام‌های خود و وضعیت بدن، تقویت مهارت‌های حرکتی و هماهنگی می‌شود چند نوع راه‌رفتن مختلف که علاوه بر آموزش یه بازی شاد برای کودکان است مثل: راه‌رفتن خرگوشی: جهش روی دو پا و دست‌ها راه‌رفتن کانگورو: جهش روی دوپا راه‌رفتن خرس: چهار دست و پا راه برود. راه‌رفتن مورچه‌ای: هر دفعه برای راه رفتن پشتِ‌پا را بچسباند به انگشتان پای دیگر و‌ گام بردارد. حتی می‌توان مسیری مسابقه‌مانند برای این حرکات طراحی کنیم. 🍱 دسته‌بندی اسباب‌بازی‌ها: تعدادی از اسباب‌بازی‌های کودک را مقابل او قرار دهید و هر بار از او بخواهید آن‌ها را به شیوه‌ای دسته‌بندی کند. مثلاً آن اسباب‌بازی‌هایی را که هم‌رنگ‌اند، جدا کند. دفعه‌ی بعد آن‌هایی را که هم‌شکل‌اند، کنار هم بگذارد و سپس آن‌هایی را که بزرگ‌ترند، جدا کند. این تمرین به درک بهتر کودک از مفهوم تشابه و شناخت هم‌رنگی، هم‌شکلی و اندازه کمک می‌کند و استدلال او را درگیر می‌کند. 🌠 بازی آیینه‌ها: در یک روز آفتابی، با استفاده از یک آینه‌ی کوچک می‌‌توانید بازی‌های ساده ترتیب دهید. با انداختن نور آینه روی اشیای مختلف می‌توانید کودک را تشویق کنید که نام آن‌ها را به زبان بیاورد. می‌توانید کودک را تشویق کنید که لکه‌های کوچک نور را تعقیب کند یا خودش، نور را به دیوار بتاباند. از یک لیوان، برای شکست نور استفاده کنید و رنگ‌های مختلف نور را به کودک نشان دهید. 😊😊😊😊😊😊😊😊 @dokhtaranyazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5945286085528519871.mp3
16.78M
مزاج روزه تدابیر افطار تدابیر سحر روزه و بیماری استاد نظری زاده @dokhtaranyazd
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 بسم الله الرحمن الرحیم اگر فرزند روزه اوّلی دارید حتما بخوانید 👇👇👇👇👇 شربت های ضد عطش که درفاصله افطار تا سحر می توان نوشید کدامند؟ ✅شربت آبلیمو طبیعی (مقدار کمی آبلیمو) ✅شربت خاکشیر ✅شربت بیدمشک به مقدار لازم از هرکدام با کمی ( نه شکر سفید چون علاوه بر مضراتش تشنگی می‌آورد ) و آب معمولی مخلوط کرده و بنوشید. زمان افطار تا سحر از عرقیات خنک مثل 👈 کمی کاسنی یا شاطره هم میتوانید استفاده کنید تا حرارت کبد و قلب فروکش کند و تشنگی برطرف شود 🌀همچنین نوشیدنی تخم شربتی به دلیل نگه‌ داشتن آب در دانه‌های این گیاه در ساعات پایانی سحر توصیه می‌شود. 🌀نوشیدن سه قاشق گلاب نیز در هنگام افطار به دلیل خاصیت ضد «سودا» آن برای تقویت معده مفید است... 🌱تخم خرفه نیز برای رفع عطش بسیار مفید است ❌اما نوشیدن دوغ در افطار ممنوع است زیرا دوغ سرد بوده و موجب بیحالی و بی حسی بیشتر بدن می شود. @dokhtaranyazd
آداب ارتباط با پدر و مادر برای کودکان در کلام آیت الله پرنیان، قسمت 1و 2👇👇👇👇 @dokhtaranyazd
🎂🍰🎂🍰 🎉🎉برای روز جمعه ۱۹ اردیبهشت شب میلاد هر کس میتونه با فرزندش یه کیک ساده یا یک شیرینی درست کنه و تا ساعت ۱۷ به ما برسونه تا همراه بسته ها بفرستیم خونه نیازمندان 📘📗 شما می تونید یه کتاب خوب هم که در خونه دارید برای این بچها کنار این کیک بزارید . 📢قرار ما روز 🗓جمعه ۱۹ اردیبهشت مصادف با ۱۴ ماه مبارک رمضان ⏰ فقط ساعت ۱۴ تا ۱۷ 🚩🚩مکان : چهارراه بسیج ،خیریه واحد خواهران هیات انصارالزهرا سلام الله علیها شماره تماس جهت هماهنگی برای تحویل کیک : 09302130443