eitaa logo
"دُخټࢪﺍنِﺯﻫࢪای‍ۍ•پ‍ِس‍‌ࢪان‌ِعَل‍َﯡۍ"
1هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
164 فایل
❮🌱الهـےبہ‌تۅڪل‌نـٰام‌اعظمټ🌱' اینجا؟ ی مکانِ دِنج براے‌ اَݦانَتداࢪانِ چادرِخانم‌زهࢪای مࢪضیه(س) ﯡ نِگاهبانانِ غِیࢪت‌ِ امیࢪالمؤمنین‌علے‌(؏) ناشناس: https://daigo.ir/secret/2343274092 شرو؏ خادمـۍ؛ " ¹⁵. ⁶. ¹⁴⁰¹ "
مشاهده در ایتا
دانلود
ذکر لب پیر و جوان ، حیدر امیرالمؤمنین ذکری که می بخشد توان ، حیدر امیرالمؤمنین
جمله زیبای رئیس جهمور در سازمان ملل: به مردم آزادی خواه سراسر جهان می‌گویند یهودستیز، به مردمی که علیه ظلم آنها به پا خواسته‌‌اند می‌گویند تروریست!
"دُخټࢪﺍنِﺯﻫࢪای‍ۍ•پ‍ِس‍‌ࢪان‌ِعَل‍َﯡۍ"
{𝐝𝐨𝐤𝐡𝐭𝐚𝐫𝐚𝐧𝐙𝐩𝐞𝐬𝐚𝐫𝐚𝐧𝐀🌿💚} بسم‌الله! 📖رمانِ #تنها_میانِ_داعش 📌#قسمت_بیست_و_ششم 💠 گریه یوسف را از پش
{𝐝𝐨𝐤𝐡𝐭𝐚𝐫𝐚𝐧𝐙𝐩𝐞𝐬𝐚𝐫𝐚𝐧𝐀🌿💚} بسم‌الله! 📖رمانِ 📌 💠 یک نگاهم به قامت غرق خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش اشک پیدا بود و دلم برای حیدر پر می‌زد که اگر اینجا بود، دست دلم را می‌گرفت و حالا داغ فراقش قاتل من شده بود. جهت مقام امام‌مجتبی (علیه‌السلام) را پیدا نمی‌کردم، نفسی برای دعا نمانده بود و تنها با گریه به حضرت التماس می‌کردم به فریادمان برسد. می‌دانستم عمو پیش از آمدن به بقیه آرامش داده تا خبری خوش برایشان ببرد و حالا با دو پیکری که روبرویم مانده بود، با چه دلی می‌شد به خانه برگردم؟ رنج بیماری یوسف و گرگ مرگی که هر لحظه دورش می‌چرخید برای حال حلیه کافی بود و می‌ترسیدم مصیبت شهادت عباس، نفسش را بگیرد. عباس برای زن‌عمو مثل پسر و برای زینب و زهرا برادر بود و می‌دانستم رفتن عباس و عمو با هم، تار و پود دلشان را از هم پاره می‌کند. یقین داشتم خبر حیدر جان‌شان را می‌گیرد و دل من به‌تنهایی مرد اینهمه درد نبود که بین پیکر عباس و عمو به خاک مصیبت نشسته و در سیلاب اشک دست و پا می‌زدم. نه توانی به تنم مانده بود تا به خانه برگردم، نه دلم جرأت داشت چشمان منتظر حلیه و نگاه نگران دخترعموها را ببیند و تأخیرم، آن‌ها را به درمانگاه آورد. قدم‌هایشان به زمین قفل شده بود، باورشان نمی‌شد چه می‌بینند و همین حیرت نگاه‌شان جانم را به آتش کشید. دیدن عباس بی‌دست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش می‌لرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش می‌شکست و می‌دیدم در حال جان دادن است. زن‌عمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفس‌شان بند آمده بود. زن‌عمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لب‌هایی که به‌سختی تکان می‌خورد حضرت‌زینب (علیهاالسلام) را صدا می‌زد. حلیه بین دستانم بال و پر می‌زد، هر چه نوازشش می‌کردم نفسش برنمی‌گشت و با همان نفس بریده التماسم می‌کرد : «سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!» و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و می‌دیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه می‌شکافد که چشمانش را با شانه‌ام می‌پوشاندم تا کمتر ببیند. هر روز، شهر شاهد شهدایی بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده می‌شدند یا از نبود غذا و دارو بی‌صدا جان می‌دادند، اما عمو پناه مردم بود و عباس یل مدافعان شهر که همه گرد ما نشسته و گریه می‌کردند. می‌دانستم این روزِ روشن‌مان است و می‌ترسیدم از شب‌هایی که در گرما و تاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپاره‌باران داعش را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم. شب که شد ما زن‌ها دور اتاق کِز کرده و دیگر نامحرمی در میان نبود که از منتهای جان‌مان ناله می‌زدیم و گریه می‌کردیم. در سرتاسر شهر یک چراغ روشن نبود، از شدت تاریکی، شهر و آسمان شب یکی شده و ما در این تاریکی در تنگنای غم و گرما و گرسنگی با مرگ زندگی می‌کردیم. همه برای عباس و عمو عزاداری می‌کردند، اما من با اینهمه درد، از تب سرنوشت حیدر هم می‌سوختم و باز هم باید شکایت این راز سر به مهر را تنها به درگاه خدا می‌بردم. آب آلوده چاه هم حریفم شده و بدنم دیگر استقامتش تمام شده بود که لحظه‌ای از آتش تب خیس عرق می‌شدم و لحظه‌ای دیگر در گرمای ۴۵ درجه آمرلی طوری می‌لرزیدم که استخوان‌هایم یخ می‌زد. زن‌عمو همه را جمع می‌کرد تا دعای توسل بخوانیم و این توسل‌ها آخرین حلقه مقاومت ما در برابر داعش بود تا چند روز بعد که دو هلی‌کوپتر بلاخره توانستند خود را به شهر برسانند. حالا مردم بیش از غذا به دارو نیاز داشتند؛ حسابش از دستم رفته بود چند مجروح و بیمار مثل عمو مظلومانه درد کشیدند و غریبانه جان دادند. دیگر حتی شیرخشکی که هلی‌کوپترها آورده بودند به کار یوسف نمی‌آمد و حالش طوری به هم می‌خورد که یک قطره آب از گلوی نازکش پایین نمی‌رفت. حلیه یوسف را در آغوشش گرفته بود، دور خانه می‌چرخید و کاری از دستش برنمی‌آمد که ناامیدانه ضجه می‌زد تا فرشته نجاتش رسید. خبر آوردند فرماندهان تصمیم گرفته‌اند هلی‌کوپترها در مسیر بازگشت بیماران بدحال را به بغداد ببرند و یوسف و حلیه می‌توانستند بروند. حلیه دیگر قدم‌هایش قوت نداشت، یوسف را در آغوش کشیدم و تب و لرز همه توانم را برده بود که تا رسیدن به هلی‌کوپتر هزار بار جان کندم. زودتر از حلیه پای هلی‌کوپتر رسیدم و شنیدم رزمنده‌ای با خلبان بحث می‌کرد : «اگه داعش هلی‌کوپترها رو بزنه، تکلیف اینهمه زن و بچه که داری با خودت می‌بری، چی میشه؟»... ادامه دارد... ✍🏼فاطمه‌ولی‌نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در جهانی که در آن واژه های صلح و حقوق بشر شعاری بیش نیست برای صلح باید قوی بود... 📲@dokhtaranZpesaranA
می‌پرسند از وحدت شیعه و سنی چه خیری دیده‌اید؟ می‌گوییم نتیجه وحدت این شد که شخصی سنی مذهب[شیخ ابراهیم زکزاکی]با آموزه های امام خمینی (ره) شعیه شد و ۲۵ میلیون نفر را نیز شیعه کرد دشمنان اسلام و شیعیان از همین در هراسند... 📲@dokhtaranZpesaranA
تلخ است که لبریز حقایق شده است زرد است که با درد موافق شده است عاشق نشدی وگرنه می‌فهمیدی پاییز بهاری‌ست که عاشق شده است... 📲@dokhtaranZpesaranA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاش آمریکا برای فرار از تبعات بمباران ضاحیه بیروت یک مقام ارشد آمریکایی در مصاحبه با روزنامه واشنگتن پست مدعی شد که رژیم اسرائیل پیش از بمباران مقر اصلی حزب‌الله، عملیات خود را به اطلاع واشنگتن نرسانده بود. 📲@dokhtaranZpesaranA
هدایت شده از حاج آقا مسألةٌ !
⭕️ اللهم اجعله في درعك الحصينة التي تجعل فيها من تريد خدایا این ذریه حضرت زهرا محفوظ بدار سلامتی نور دیده اسلام و خارچشم دشمنان اسلام صلوات!
هرکجا هست خدایا به سلامت دارَش...
خبر هایی حاکی بر شهادت سید حسن نصرالله وجود داره دعا کنید تکذیب شه و سلامت باشن💔🤲
1. اگر سید در محل حادثه بوده که شهادت قطعی‌ست و اعلام رسمی فقط در صورت پیدا شدن پیکر صورت خواهد گرفت 2. اگر سید در محل حادثه نبوده(ان‌شاالله) یعنی اسرائیل اطلاعات اشتباه دریافت کرده و به همین خاطر به لحاظ امنیتی حزب‌الله برای حفظ امنیت سید مجبور به سکوت هست منتظر اعلام اخبار رسمی باشید بعضی کانال ها باز شروع کردن به بازی با روان مردم به خدا چند تا دونه فالوور ارزش نداره اخبار مربوط به شهادت دختر سید حسن و برخی مقامات ایرانی هم فعلا صحت و سقمش مشخص نشده 📲@dokhtaranZpesaranA
هدایت شده از کانال حسین دارابی
صوتی منتشر شده که محافظ سیدحسن هستش، اشتباهه صوت قدیمیه. برای الان نیست
حالا ما ملتمونو توجیه کردیم رسانه های خارجی رو دنبال نکنه... با کانالای مذهبی و به ظاهر بصیرتی ِ خودمون چی کار کنیم😐 هرخبری از هرناکجا آباد دستشون میرسه میزارن تو کانالاشون، بعد چند دقیقه ام میزارن عه قدیمی بوده!! خب برادر و خواهری که مدیر اون کانال هستی.. فکر نکن ی خبر میزاری و بعد مینویسی اشتباه بوده، یا اصلا نمینویسی ، هیچ اتفاقی نمیوفته! شما دربرابر تک تک افکاری که با اون پیام شما بهم ریخته مسئولی! دربرابر هرکس که اون پیامتو میخونه و باور میکنه. پس حواست به اخباری که منتشر میکنی باشه!