eitaa logo
🤪 خاطرهامووون🤪 ( سوتی جوک داستان سرگذشت زناشویی همسرداری همسرانه)
3.9هزار دنبال‌کننده
720 عکس
35 ویدیو
0 فایل
خاطرات و سوتی های جالب خودتون رو (نامزدی،عقد، خواستگاری متاهلی، هر اتفاق جالب و خنده داردیگه) برامون بفرستین توی کانال بزاریم😍❤️👇👇 . . ارسال سوژه👈🏻 @mahi_882 تبلیغات 😚👇 https://eitaa.com/joinchat/2268005056Ce831854631
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام به همه چند سال پیش یه روز من خونه مامانبزرگم بودم تو محلمون، همون روزم عروسی بود مامانبزرگم اینا هم دعوت بودن ولی نمیخواستن برن بخاطر همینم غذا درست کرده بود. ظهر حدودای ساعت یک گفت تو خونه بمون من الان میام. همون موقع پسر خالم و پسر داییم حدودا شیش هفت سالشون بود خانوادشون رفته بودن عروسی اینا نرفته بودن اومدن گفتن گرسنمونه غذا بده بهمون😬 مامانبزرگم اینا بعضی وقتا قابلمه هاشونو برعکس میکنن که برنج زودتر و بهتر دم بکشه بخاطر همین من میترسیدم بخوام بهشون غذا بدم 😂🤦🏻‍♀️ هرچی گفتم یکم بمونین مامانجون بیاد غذا بهتون بده هی گفتن نه همین الان.🙄 منم دیدم راهی نیس دستگیره رو برداشتم با صلوات رفتم جلو در یه حرکت انتحاری خواستم قابلمه رو برگردونم که برگردوندن همانا و پخش شدن برنجا رو گاز و کف اشپزخونه همانا😂😑 یهو همه جا تو سکوت کامل فرو رفت بچه ها هم با تعجب منو نگا میکردن😳😳 خودمم دستگیره تو دستم خشک شده بود نمیدونستم چیکار کنم😂 دیگه شروع کردم جمع کردن البته فقط نصفشو ریخته بودم نصف دیگش تو قابلمه مونده بود😁 وقتی مامانبزرگم رسید یه تاسف خاصی تو چشاش موج میزد😛 دیگه بچهارو فرستادیم عروسی غذا بخورن ولی بعدش اینقد با مامان‌بزرگم خندیدیم😂 اون لحظه قیافه من:🤦🏻‍♀️😯 قیافه بچها:😳😒 قیافه مامان‌بزرگم:😑😑 آری بلا💜 . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh
سلام به بهترین ماهی دنیا و همه عزیزان عضو کانال ، یه خاطره یادم اومد گفتم برا شما تعریف کنم، ما یه چند تا دوست داریم که خیلی با هم راحتیم و همیشه همه جا رفتنمون با هم هستش ، یه بار با هم رفته بودیم بیرون و قرار بود آقایون جوجه کباب درست کنن، ما خانما نشسته بودیم و سرگرم حرف زدن که یکی از آقایون اومد پیشمون که سیخ ها رو ببره ، حالا یه سبد پر از سیخ، هر کدوم از ما چند تا سیخ برده بودیم، این آقا(دوستمون ) گفت من مال خودمون میخوام، منظورش سیخای خودشون بود، ما هم گفتیم همش همونجاست، هر کدوم میخوای ببر، گفت نه اینا مال ما نیست ، مال ما کلفت و بلنده، هی هم تکرار میکرد همینجور که تو سبد سیخا میگشت میگفت نه اینا مال ما نیست ،مال ما کلفت تر و بلند تره ، خلاصه ما خانما داشتیم میترکیدیم از خنده به زور خودمون نگه داشته بودیم تا وقتی این آقا رفت پیش بقیه آقایون و از ما دور شد منم به خانمش گفتم ، به به، پس مال شما بلندتر و کلفت تره، و همه دیگه منفجر شدیم از خنده، انشالله، همیشه همگی دلتون خوش باشه و ایام به کامتون، منم فرشته هستم ۴۹ سالمه، همون دختر جنوب😊 . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh
سلام دوستان عزیز و ماهی مهربان،، خیلی سپاسگزارم که سوتیهامو میزاری کانال😘😘😘 سالها پیش مادرم، ی همسایه داشتن که مادرم با خانمشون خیلی صمیمی بودن، زن همسایه شوهرش معتاد بود وهمیشع میومد پیش مادرم واز دست کارای شوهرش بامادرم درد ودل میکرد😔😔یه روز منم خونه ی مادرم بودم که زن همسایه اومد بامادرم رفتن حیاط نشستن، منم براشون چایی بردم، زن همسایمون بمادرم میگفت که شوهرش رفته دوسه تا از کشو های یخچال فریزرشو فروخته😕😕مادرمم نمیدونم رو چ فازی بود، گفت اخه کشو دونه ی که پولی بهش نمیدن طفلی، باید خود فریزرو میبرد میفروخت😆😆😆😆😆هم من هم زن همسایه شوک بودین هیچی نگفتیم تااینکه مادرم گفت که حداقل به شوهرت بگو هر زور مواد نکشه فقط روزهای تعطیل بکشه اینجوری بهتره😂😂😂منم گفتم وا مامان ینی چی روزهای تعطیل، ینی نوروز تموم تعطیلات بکشه😐😐😐که زن همسایمون زد زیرخنده گفت خدا نکشتت بااین راهکارت😂😂😂😂 نتیجه گیری،، مشاوره دادن در هرکاری خوب نیست😂😂😂😂😂 بفرین❤️❤️ . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh
سلام دوباره به گرمی خورشید، به استواری کوهها،، خدمت دوستان و ماهی عزیز😍😍😍😍😍😍 یه شب همه ی خواهرام خونه ی مادرم بودیم، داداشم میخاست رستوران بزنه،، هرکی نظری میداد، اینم بگم داداشم خیلی شوخ 😘😘😘😘داداشم گفت که بفرین ازاونجایی که خیلی امین و راستگو مورد اعتمادمه🥹🥹🥰🥰🥰🥰🤩🤩🤩🤩🤩🤪🤪اونو میزارم حساب وکتاب وپول واینا دست اون باشه، خواهر دیگم گفت پس من چی😊😊😊اونم گفت واسه تو ی کار خیلی خوب وعالی سراغ دارم، خواهرمم ذوق زده گفت چی هست😍😍😍😍😍داداشمم گفت که تو میون مشتریها میری ومیای هرکی غذاش و تموم کرد، و اروغ زد😁😁😁😁دستمال کاغذی میدی دستش میگی نوش جوووون😂😂😂😂😂ینی همه پدر ومادرم وکل خونواده منتظر بودیم که بدونیم چ کاری میخاد به اون واگزار کنه😂😂😂😂😂😂مادرمم ب خیال خودش که دلش واسه خواهرم سوخته بود ی وقت دلش نشکنه، به داداشم گفت حداقل شستن ظرفا رو بده بهش گناه داره دخترم، 🥹🥹🥹🥹ینی دیگه ترکیدیم ازخنده😂😂😂😂😂😂 نتیجه گیری،، قربون مادرا برم، بااین مشاوره دادناشون😘😘😘😘 بفرین❤️❤️ . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh
سلام پیرو اون خانومی ک گفت دهه هشتادی و تباه منم یه دهه هشتادی ام دوران مجردیم پریودیم یه هفته ای عقب افتاد فک میکردم حامله ام باز با خودم میگفتم من ک شوهر ندارم چجوری آخه 😂 باز فک میکردم شاید پیش بیاد آخه یه خاطره ای قدیمیا تعریف کرده بودن ک دختر مجرد میره حموم عمومی میشینه کف حموم حامله میشه منم شنیده بودم میگفتم نکنه رفتم حموم حامله شدم تا اینجاش و ولش یه کپسول داشتیم توحیاط سنگین برمیداشتم زور میزدم از اینور حیاط میرفتم اونور حیاط 🤦‍♀ که اگه حاملم بیفته😂😂😂😂 تباه من بودم😶 کمرم میشکست ای خدااا ☘دختر تابستان☘ . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh
سلام اومدم یه سوتی براتون بگم اسمی😂 یه شب ما دعوت بودیم عروسی یکی از بستگان👰🏻‍♀🤵🏻بعد من نمی‌خواستم برم به اصرار مامانم مجبور شدم برم🥲 خلاصه عروسی هم فامیلی بود که همه همدیگرو میشناختن و غریبه کلا نبود🙂 در ورودی سالن تالار دوتا پله میخورد که یکم بلند بودش🗿بعد همه هم کفش پاشنه بلند پوشیده بودن👠👠👠 خلاصه یه زنی خواست از اون پله ها بیاد پایین که یهو با سر پخش زمین شد🤦🏻‍♀ حالا منم دیدم یهو مثله اسکلا زدم زیر خنده😭🤣🤣🤣خلاصه اونجا فقط من میخندیدم ک دیدم یهو مامانم داره علامت میده که خفه شو نخند زشته😭😭😭نگو این دختر عموی مامانم میشد😭😭 خلاصه من از خجالت ذوب شده بودممم😢 بعد آخرای شب ک میخواستیم برگردیم خونه من حواسم نبود قشنگ همونجا پام لیز خورد با مخ پخش زمین شدم☺️☺️ بله دوستان کارما زد تو کمرم🤣🤣🤣 فیشِت هستم مخلص شوما😜 امیدوارم بزاری سوتیمو😃 . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh
سلام گل و اعضای کانال🌹🌹🌹🌹🌹🌹 اولین خاطره ای که میخوام بزارم. ما عروسیمون برج سه بود و تولد من برج یک و تولد شوهرم برج دو هستش. شب تولدم بود نشسته بودیم خونه برادرشوهرم دیدم نه اصلا شوهرم قصد تولد و ‌کادو نداره ولی بهش چیزی نگفتم و صبر کردم بعدش شوهرم گفت برم موتورم رو درست کنم 🏍منم گفت باشع و رفت بعد نیم ساعت با کیک اومد خونه و منو سوپرایز کرد و منم کیک و فوت‌کردمو کیک و خوردیم همینجور منتظر کادو بودم ولی کادویی در کار نبود. اخر شب گفتم پس کادوم چی کادو نگرفتی؟ گفت پس اون یخچال دوقلویی که گرفتم چیه کادویه دیگه(یخچال رو جهازمون رو میگفت) منم گفتم باشه و تو دلم بهش خندیدم و گفتم منتظر تلافی باش😯😝 یه ماه بعد که تولدش بود منم تو خونمون براش کیک درست کردمو تزئین کردم اومد خونمون و سوپرایزش کردم . گفت کادو چی برام گرفتی خانوم🤩منم گفتم یه عالمه واستا تا یکی یکی بهت بگم بیچاره شوهرم هم خوشحال شد منم گفتم بگم گفت بگو منم شروع کردم یکی یکی به گفتن:جاروبرقی.بخاری. توستر و..... (چند تیکه از جهازم) شوهرم هم که منظورمو فهمید خندید و هیچی نگفت 😁😁😁😁😁😁 با هر کی مثل خودش😊😉 امیدوارم خوشتون اومده باشه دوستان . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh
من همونم اون سوتی مربوط به خرافات رو گذاشتم 😁 خواستم بگم خداروشکر چندسال اون مرحله 🤕 دور زدیم اون خاطراتم مال 15-16 سال پیشه😂 جونم بگه براتون راهنمایی بودم که یکی از دوستان یه روایتی رو گفت که اگه قبل خواب وضو بگیری و نمیدونم یه تعداد صلوات بفرستی پیامبر به دیدارت میاد و اینکه یه نفر این کارو کرده شب پیامبر با صورت نورانی اومده به دیدارش😳😇 بعد چند هفته ما این کارو میکردیم یه شب سالن پذیرایی خونمون خوابیدم روبروی آشپزخانه ولی جوری که به داخل آشپزخانه دید نداشتم زودتر از بقیه اهل خونه خوابیدم لامپ ها هنوز روشن بود💡نصف شب از خواب پاشدم و همه اهل خونه خوابیده بودن و لامپ ها هم خاموش دیدم یه نوری از آشپزخونه میاد گفتم ای دل غافل من این اعمال رو انجام دادم پیامبر الان تو آشپزخونه است😟😱 اینقدر ترسیده بودم و سرم رو زیر پتو کردم میگفتم چیکار کنم چیکار نکنم بعد با خودم گفتم حالا برم یه سلام بکنم زشته اومده تا اینجا خودمو بخواب بزنم🤯🤦‍♀ هیچی دیگه با ترس و لرز از جام بلند شدم یواشکی داخل آشپزخونه نگاه کردم فکر میکنین چی دیدم؟؟؟؟!؟🤔 آبگرمکن روشنه درشم بازه نور از اونجاست(ابگرمکن مون از این مخزنی بزرگا بود😅) من نصف شبی😂😂😂😂 آبگرمکن😎 . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh
سلام من ک نیاز ب معرفی ندارم همه میشناسین 😆 خیلییییی ممنون از همه خواهرا ما ک نمیشناسیم برادرا 😜اینجوری اسم منو بردین 🙏هرجای دنیا هستین سلامت باشین از اونجایی ک من خیلی گوشت دوست دارم داداش بزرگم رفت عروس غذا چلو گوشت بوده امد منو اذیت کنه گفت گوشت خیلی نذار بدون چربی منم گفتم اوققق بدون چربی ک مزه نمیده باید چرب و نرم باشه😂 گفت قلمم داشت منم سریع دوباره گفتم مغزشو ک نخوردی حال بهم زنه یه چیزی مایه بذاری دهنت🤢🤣🤣🤣 بهم گفت پاشو برو از غذایی ک خوردم حالم بد شد 😂😂😂😂 من دلم میخواد سوتی بفرستم شب یادم میاد میگم بذار بخوابم صبح بنویسم ولی صبحش یادم میره😐😂 دیشب خونه مون فروختیم😐 کسی ک خونه مارو‌خرید گفت یبار دیگه خونه خریدم یه شهر دیگه وکالت دادم بابام😂❤️سند ب اسمش بزنه بیاد باباش رفته سند زده بعد ک امده بهش گفتم سند بده بهم‌گفته یادته شله زرد پختیم تو گفتی داغ نخور بدم اومد ازت😒الانم واسه همون این زمینا مال منه🤣🤣🤣🤣 یبار دیگه میگه جوون بودم طلا داشتم تو خونه بابام رفته فروخته رفتم شکایت کنم ازش پیش طالبا( افغانی هست و زمان ۲۵ سال قبل میگفت) بابام اومد پیش طالبا گفته من اگه از پسرم پول نگیرم‌از کی بگیرم 😆😆🤣🤣🤣طالب هم گفت راست میگی شکایت پسرت رد شد🤣🤣 البته بنده خدا وضعش خوبه خونه ما خرید داد ب عروسش هدیه ۴تا خونه دیگم داده ۴نفر گفته مجانی بشینید 🚶‍♂اجاره نمیخوام تا زنده ام شما همینجا بشینید یکیو ک پول اب برق گازشم میده❤️ اها اینقد امدین منو دیدین پروف منو چک کردین خب خرید هم بکنید 😁 حامدشونم😆 . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh
سلام حالتون چطوره امروز میخوام خاطره یا سوتی مادر بزرگمو براتون تعریف کنم عموم اون هفته رفته بود سفر بعدش دیشب رفتیم خونه مادربزرگم به نظرتون چی دیدم بله که مادربزرگم با ادکلنی که داییم سوغاتی برای مادربزرگم اورده بود پشه میکشت😂😂 بعد مادر بزرگم میگه این پشه ها چرا کشته نمیشن🤣🤣 ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ منم ترکیده بودم از خنده😂😂🤣🤣 . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh
سلام اومدم با یه سوتی از اونجایی که یه دهه هشتادی تباهم وقتی حدود10یا11 سالم بود یکم تپل بودم(الان لاغر مردنی ام😂) بعد اوایل که داشتم تپل میشدم وزنم بیشتر شده بود ما ترازو داشتیم من خودمو هروز میکشیدم بعد یه روز فهمیدم شکمم بزرگ شده(یکم چاق شده بودم) 🤣ترسیدم گفتم خدایا حامله نشم بعد شکممو فشار میدادم اگه بچه دارم بیوفته پشتک میزدم بالا پایین میپریدم،کلا یه چیزی بودم😂 اسمم باشه . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh
با سلام این دوستمون که گفتند اومدند قابلمه برنج رو بردارند ریخت منم یه بار مادر شوهرم گفت برنج و ببر اوردم اتاق انگار یکی از دستم گرفت و کوبید زمین موندم چیکار کنم دریه حرکت رویی ها رو جمع کردم زیری هارو که آشغال بهش چسبیده بود بردم باغچه چال کردم خدارو شکر مادر شوهرم نفهمید وگرنه منو رسوا میکرد😂😂 . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh