این بوتیک های لباس رو دیدین همیشه یه باری دارن که شنبه میرسه حتی اگه شنبه بری بازم شنبه میرسه😂 #سوتی 🌻 #خاطرات 🌾 #تجربیات 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋

🔰دعای عهد 🎙با نوای استاد فرهمند من دعای عهد میخوانم بیا بر سر این عهد میمانم بیا الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج🤲 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─

گلبهار من همه اینارو تجربه کردم و همه سختی ها رو به جون خریدم و الان کنار پدربزرگت و شماها تو آرامشم، دستی به شکمش کشیدم و گفتم الان تنها آرزوم اینه که با دستای خودم دختر خوشگلت رو بزارم بغلت.... بهادر تو زندگی خیلی جاها از خودگذشتگی کرده،ودوست دارم این بار من بهادر رو به خواستش برسونم، خوب میدونم چند ساله چقدر دلش میخواد برگرده روستا و اینجا زندگی کنه.... خدا روشکر همه بچه هام سر و سامون گرفتن و موفقن، الان این آرامش حق ماست، بالاخره  عمری از هردومون گذشته دوست دارم مابقی عمرم بدون دغدغه و تشویش کنار بهادر زندگی کنم، به جبران همه اون روزها و ماهها و سالهایی که برای حفظ و ادامه زندگیمون سخت تلاش میکردیم... خوب خلوت کردینا، سرمو بلند کردم و نگاهی به بهادر انداختم.... روزی که به اجبار به عقد این مرد دراومدم نمیدونستم روزی میرسه که چشماش میشه همه دنیای من.... الان پنجاه و دوساله که من به امید دیدن این چشمها از خواب بیدار میشم.... باباجون شالی روی شونه های مامان جون انداخت و گفت:گلبهارم، گل زندگیم هوا سرده بهتره بریم خونه برای گلی هم خوب نیست... درسته خودمم عاشق بودم و عشق رو تجربه کرده بودم ولی عشق بین این دوتا زن و مرد ستودنی بود.... من گلناز دختر بهاره و کوروش امروز تو سن بیست و هشت سالگی منتظر دخترمم که قراره کمتر از چندماه دیگه با دستای پرتوان بهترین مامای زنان مادربزرگم گلبهار پا به این دنیا بزاره.... شایدم این داستانو وقتی شما دارین میخونین دخترم تو بغلمه و دارم پیام های پرمهر شما رو میخونم.... وقتی مامان بزرگ قصه زندگیشو برام تعریف کرد،خودم خیلی ازش درس گرفتم، با وجود اینهمه فراز و نشیب تو زندگیش انرژیش ستودنی بود و الگوی همه ما تو زندگیمون شده بود.... امیدوارم خدا عمری بلند و طولانی و با عزت نصیب این دوتا برکت زندگیمون کنه.... 🦋به قول مادربزرگ عزیزم گلبهار👇                                                پایان،، تمام،، رنگین کمان🦋

طرف به نامزدش میگه: عصر میام در خونتون، دو تا بوق میزنم بیا پایین تا بریم... نامزدش خوشحال میشه میگه: ماشین خریدی؟ طرف میگه: نه، بوق خریدم 😁😂 ‌ #سوتی 🌻 #خاطرات 🌾 #تجربیات 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋

امروز ناهار آبگوشت داشتیم طبق معمول منو و داداشم سر استخون قلم، دعوامون شد! .. مامان از تو آشپزخونه داد میزنه: چتونه خونه رو گذاشتید رو سرتون مگه شما سگید که بر استخون دعوا میکنید؟ صد بار گفتم استخونا برا باباتونه 😐 #سوتی 🌻 #خاطرات 🌾 #تجربیات 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋

شما هم تو مدرسه یک معلم داشتین که به همه کلاسا میگفت شما بدترین کلاسی هستین که تا حالا داشتم یا فقط معلما ما اینطوری بودن 😂😂😂🤔😐 #سوتی 🌻 #خاطرات 🌾 #تجربیات 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋

شما چه اعتماد به نفسی دارین تو اینستا لایو میذارین. من دوربین جلو گوشیم یهو باز شه از ترس فرار میکنم 😰😱😂 #سوتی 🌻 #خاطرات 🌾 #تجربیات 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋

طرف به نامزدش میگه: عصر میام در خونتون، دو تا بوق میزنم بیا پایین تا بریم... نامزدش خوشحال میشه میگه: ماشین خریدی؟ طرف میگه: نه، بوق خریدم 😁😂 ‌ #سوتی 🌻 #خاطرات 🌾 #تجربیات 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋

فقط در ایران مشاهده میشه یارو با ماشینش اومده تو محوطه بیمارستان بوق میزنه، حراست با بلندگو داد میزنه آقا اینجا بوق نزن ! یارو دوتا بوق دیگه میزنه یعنی باشه! بعد نیم ساعت برمیگرده میخواد بره بیرون، دوتا بوق واسه حراستیه میزنه !! حراستیه با بلندگو میگه نوکرم😳😐😂 ‌ ❤️باهم#خنده😂 #سوتی 🌻 #خاطرات 🌾 #تجربیات 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋